آگاه: این ابزارهای کاربردی که شامل جنگ سایبری، تروریسم، خرابکاری، و جنگ روانی میشوند، به این رژیم امکان میدهند تا بدون ورود به یک جنگ تمامعیار و طولانی، منافع خود را پیش ببرد و به اهداف استراتژیک خود در چهارچوب یک جنگ هیبریدی تمامعیار دست یابد. ازآنجاییکه ایران و اسرائیل در یک رقابت ژئوپلیتیکی طولانیمدت قرار دارند، استفاده این رژیم از چنین ابزارهای نامتقارنی میتواند پیامدهای جدی برای امنیت ملی ایران در پی داشته باشد.
پیامدها
۱. افزایش تنش و بیثباتی
بیتردید به دلیل محیط پرالتهاب کنونی هرگونه استفاده از ابزارهای نامتقارن توسط اسرائیل به افزایش تنش و بیثباتی در منطقه و حتی یک جنگ سخت تمامعیار منجر شود. حملات سایبری به زیرساختهای حیاتی ایران، ترور دانشمندان هستهای، و خرابکاری در تاسیسات نظامی و هستهای، همگی میتوانند به تشدید تنشها در ابعاد سخت و نرم و افزایش احتمال درگیری نظامی با گستردگی بیشتر منجر شوند. این اقدامات باعث ایجاد یک فضای ناامنی و بیاعتمادی در منطقه میشوند که به نفع هیچیک از طرفین نخواهد بود.
۲. تضعیف بازدارندگی هر دو بازیگر
ابزارهای نامتقارن میتوانند به تضعیف بازدارندگی ایران و اسرائیل در منطقه منجر شوند. اگر ایران نتواند به طور موثر به این حملات پاسخ دهد، اسرائیل ممکن است تشویق شود تا حملات بیشتری را انجام دهد. این امر میتواند به یک چرخه معیوب از حملات و پاسخها منجر شود که در نهایت به یک درگیری نظامی تمامعیار ختم شود. در مقابل چنین وضعیتی برای اسرائیل نیز قابلپیشبینی است و این رژیم به دلیل دریافت آسیبهای کلان و استراتژیک با حجم گستردهای از مهاجرت تا فشارهای اقتصادی، سیاسی و امنیتی روبهرو خواهد شد که بهشدت آن را متزلزل و ناکارآمد میکند.
۳. آسیب به زیرساختهای حیاتی
حملات سایبری و خرابکاری میتوانند به زیرساختهای حیاتی ایران آسیب بسیار جدی وارد کنند. این زیرساختها شامل شبکههای برق، سیستمهای آبوفاضلاب، شبکههای ارتباطی و تاسیسات نفتی و گازی میشوند. آسیب به این زیرساختها به اختلال در زندگی روزمره مردم، کاهش تولید اقتصادی و تضعیف توانایی دولت در ارائه خدمات اساسی منجر شود که در واقع به دنبال ایجاد نارضایتی گسترده در داخل کشور و همچنین بیاعتمادی به حاکمیت است. در واقع آسیب و اختلال در زیرساختهای با هدف کاهش تابآوری جامعه از سوی رژیم صهیونیستی دنبال میشود و در این بین براندازی از درون میتواند یکی از اهداف این رژیم باشد.
۴. ایجاد فضای بیاعتمادی و تفرقه
جنگ روانی و انتشار اطلاعات نادرست به عنوان یک ابزار نامتقارن، پنهان و تاثیرگذار از سوی رژیم صهیونیستی میتواند به ایجاد فضای بیاعتمادی و تفرقه در داخل ایران منجر شوند. این اقدامات باعث ایجاد شکاف بین مردم و دولت، تضعیف وحدت ملی و افزایش نارضایتی عمومی شوند.
بهکارگیری ابزارهای نامتقارن توسط اسرائیل میتواند پیامدهای جدی برای امنیت ملی ایران داشته باشد. این پیامدها شامل افزایش تنش و بیثباتی، تضعیف بازدارندگی، آسیب به زیرساختهای حیاتی، ایجاد فضای بیاعتمادی و تفرقه، فرسایش قدرت ملی، محدودشدن گزینههای سیاست خارجی، تغییر موازنه قدرت منطقهای، تشدید رقابت تسلیحاتی و تضعیف مشروعیت بینالمللی میشوند. برای مقابله با این تهدیدات، ایران باید راهکارهای مختلفی را در نظر بگیرد که شامل تقویت پدافند سایبری، توسعه توانمندیهای نامتقارن، تقویت وحدت ملی، بهبود روابط بینالمللی و افزایش آگاهی عمومی میشوند. با اتخاذ این راهکارها، ایران میتواند امنیت ملی خود را در برابر تهدیدات ناشی از ابزارهای نامتقارن اسرائیل حفظ کند.
عملیات پنهان، فعالیتهایی هستند که توسط دولتها یا سازمانها انجام میشوند و هدف آنها پنهانکردن هویت حامی یا اجازه انکار معقول است. بررسیهای مطالعاتی نشان داده اسرائیل سابقه طولانی در استفاده از عملیات پنهان برای دستیابی به اهداف استراتژیک خود دارد. عملیات مخفی اسرائیل عمدتا توسط سازمانهای اطلاعاتی آن، بهویژه موساد، امان (اطلاعات نظامی) و شین بت (امنیت داخلی) انجام میشود. این عملیات اغلب شامل جمعآوری اطلاعات، ترور، خرابکاری و جنگ سایبری است که افراد و سازمانهایی را که تهدیدی برای اسرائیل تلقی میشوند، هدف قرار میدهد.
عملیات پنهان اسرائیل عمدتا در چهار محور زیر تعریف میشود:
۱- جمعآوری اطلاعات: ایجاد شبکههای انسانی (HUMINT)، شنود الکترونیکی و تحلیل دادههای جاسوسی
۲- ترور و حذف فیزیکی اهداف: انجام حملات دقیق علیه چهرههای کلیدی برنامههای هستهای و تروریستی
۳- خرابکاری زیرساختی: نفوذ به تاسیسات انرژی، شبکه حملونقل و مراکز تولید سلاح
۴- جنگ سایبری: توسعه بدافزارهای پیشرفته مانند استاکسنت برای اختلال در برنامههای هستهای ایران
بیتردید این مجموعه ابزارها، در هماهنگی کامل با یکدیگر قرار دارند تا امکان توازن قدرت و بازدارندگی فعال را در برابر رقبای منطقهای فراهم آورند و عموما نقش فناوری در اعمال و بهکارگیری آنها از اهمیت و ارزش فراوانی برخوردار است.
نقش جرایم سازمانیافته
جرایم سازمانیافته، به مجموعه فعالیتهای مجرمانهای اطلاق میشود که توسط گروههای سازمانیافته با حمایت یک یا چند حامی خارجی انجام میشوند. بررسیهای مطالعاتی در خصوص بررسی ابعاد جنگ تحمیلی ۱۲ روزه اسرائیل علیه ایران، به نقش گروههای جرایم سازمانیافته در چارچوب موارد زیر قابلبحث و بررسی است:
• تامین مالی عملیات پنهان: گروههای جرایم سازمانیافته با حمایتهای متعدد رژیم صهیونیستی، قادر بودند تامین مالی عملیات پنهان، پولشویی و سایر فعالیتهای غیرقانونی همچون حمل و جابهجایی ریزپرندهها تا اقدامات حمایتی از جاسوسان را در کوتاهترین زمان ممکن انجام دهند.
• انجام حملات تروریستی: گروههای جرایم سازمانیافته برای انجام حملات تروریستی علیه اهداف ایرانی در داخل و یا سراسر جهان مورد استفاده قرار میگیرند.
• قاچاق سلاح و مواد مخدر: به نظر میرسد گروههای جرایم سازمان با برنامهریزی دقیق عوامل اطلاعاتی رژیم صهیونیستی به قاچاق سلاح و مواد مخدر به ایران برای ایجاد بیثباتی و تضعیف دولت ایران مورد استفاده قرار گرفته و نقش اساسی برای ناامنی داخلی در ایران دارد.
• جنگ سایبری: گروههای جرایم سازمانیافته میتوانند برای انجام حملات سایبری علیه ایران به نیابت از اسرائیل مورد استفاده قرار گیرند و در چارچوب هکرهای بدون نامونشان فعالیت کنند.
• تخریب و خرابکاری: اتهامات متعددی مبنی بر دست داشتن اسرائیل در تخریب تاسیسات هستهای، زیرساختهای حیاتی و سایر اهداف استراتژیک در ایران از طریق عوامل نیابتی یا گروههای مجرمانه قبل از جنگ ۱۲ روزه و در عین جنگ وجود دارد که نشان میدهد این ابزار سودمند قابلیت چندگانه برای آسیبرساندن به امنیت ملی ایران دارد.
• حمایت از گروههای اپوزیسیون: اتهاماتی مبنی بر حمایت مالی و تسلیحاتی اسرائیل از گروههای اپوزیسیون و جداییطلب در ایران بهمنظور ایجاد ناآرامی و تضعیف حکومت مرکزی.
در جریان جنگ دوازدهروزه اخیر، مواضع مختلفی از سوی گروههای اپوزیسیون نظام جمهوری اسلامی مشاهده شد. برخی گروههای اپوزیسیون با نادیدهگرفتن خطوط قرمز ملی و با همسویی با منافع رژیم صهیونیستی و با همکاری گروههای جرایم سازمانیافته، اقداماتی انجام دادند که عملا خیانت به منافع و امنیت ملی بود.
دخالت اسرائیل در فعالیتهای مجرمانه سازمانیافته در ایران، موضوعی پیچیده و حساس است که نیازمند بررسی دقیق و محتاطانه از سوی مراکز دانشی است. در حالی که شواهد قطعی در این زمینه محدود و در ابعاد مختلف پنهان است، انگیزهها و اهداف احتمالی رژیم صهیونیستی از این دخالتها قابل درک است. با این حال، اثبات این ادعاها با چالشها و محدودیتهای متعددی روبهرو است و باید با احتیاط و تردید به آنها نگریست. در نهایت، درک دقیق نقش جرایم سازمانیافته در روابط بین ایران و اسرائیل نیازمند تحقیقات بیشتر، دسترسی به اطلاعات دقیق و تحلیلهای واقعگرایانه است.
استفاده از ساختارهای جرایم سازمانیافته، مکمل جنگهای سایبری و اطلاعاتی مدرن است و با بهرهگیری از شبکههای قاچاق و پولشویی میتواند فشاری نامرئی بر اهداف راهبردی وارد کند. هر چند مدارک قطعی محدود است، اما بررسیهای هوشمندانه و دادههای میدانی نشان میدهد که چنین بسترهایی بهعنوان ابزاری موثر در جنگ هیبریدی علیه ایران مورد توجه قرار گرفتهاند. بیشک مقابله بهینه نیازمند تقویت نظارت مرزی، بهروزرسانی سازوکارهای پولشویی و همکاری بینالمللی در سطح فنی و امنیتی است.
نظر شما