آگاه: رهبر انقلاب بارها بر این نکته تاکید کردهاند که انرژی هستهای یک «سرمایه بیننسلی» است. یعنی آنچه امروز بهسختی به دست آمده، نه برای رفاه لحظهای، بلکه برای تضمین آیندهای پایدار ضروری است. اگر امروز ملتی بتواند چرخه کامل سوخت هستهای را در اختیار داشته باشد، فرزندان او در دهههای بعد ناچار نخواهند بود برای نیازهای حیاتی درب خانه بیگانه بروند. این همان معنای واقعی استقلال است و انتخاب آزادانه مسیر پیشرفت.
تصور کنید ایران در دهههای آینده، با جمعیتی بیشتر و منابع فسیلی کمتر، برای تولید انرژی و تامین زیرساختهای حیاتی به چه جایگزینی نیاز خواهد داشت. آیا میتوان تنها به نفت و گاز تکیه کرد؟ یا باید سراغ فناوریهای نوین رفت؟ غنیسازی در چنین شرایطی به مثابه بیمهنامهای برای آینده کشور است. کشوری که امروز این فناوری را در اختیار دارد، فردا مجبور نخواهد شد باج بدهد تا برق خانههای مردمش روشن بماند.
اما ماجرا فقط به انرژی محدود نمیشود. حوزههای پزشکی، کشاورزی و صنعت نیز در گرو توسعه فناوری هستهای هستند. پرتودرمانی برای بیماران سرطانی، کشف و تولید داروهای نوین، اصلاح بذرها برای افزایش امنیت غذایی، همه وابسته به همین دانش است. لذا پرسش اینجاست که آیا نسل فردا حق ندارد از چنین دستاوردهایی برخوردار باشد؟ اگر امروز به بهانه فشارها دست از غنیسازی بکشیم، در واقع آینده فرزندانمان را گروگان گرفتهایم.
دشمنان نیز این حقیقت را میدانند. آنها نه از امروز ایران، بلکه از فردای ایران هراس دارند. میدانند کشوری که توانسته در سختترین شرایط به دانش غنیسازی دست یابد، در آیندهای نهچندان دور میتواند در سایر عرصههای علمی نیز مرزها را جابهجا کند. از اینروست که میخواهند این چرخه را در نطفه خفه کنند. جنگ اصلی بر سر «نسلهای آینده» است؛ آنها میخواهند فردای ایران وابسته بماند و ما میخواهیم آیندهای مستقل برای فرزندانمان بسازیم.
رهبر انقلاب با تیزبینی همین نکته را بارها گوشزد کردهاند. ایشان در جایی فرمودند: «این علم، آینده کشور را تضمین میکند.» این جمله نشان میدهد که ماجرای غنیسازی تنها یک نبرد سیاسی امروز نیست، بلکه یک سرمایهگذاری بلندمدت است. درست مانند کسی که امروز رنج پسانداز را تحمل میکند تا فرزندانش فردا آسودهتر زندگی کنند.
البته هزینهها واقعیاند و نمیتوان آنها را انکار کرد. تحریمها و فشارهای اقتصادی بخشی از زندگی روزمره مردم را تحت تاثیر قرار داده است. حال آیا کنار گذاشتن غنیسازی این فشارها را کم خواهد کرد یا تنها بهانهای جدید در اختیار دشمن خواهد گذاشت؟ تجربه سالهای گذشته نشان داده است که عقبنشینی در یک میدان، زمینهساز فشار در میدانهای دیگر میشود.
در نهایت، غنیسازی در افق بلندمدت، نه یک انتخاب سیاسی کوتاهمدت، بلکه یک ضرورت تاریخی است. این همان میراثی است که باید نسل به نسل منتقل شود. اگر امروز ما ایستادگی کنیم، فردا فرزندانمان در جهانی نابرابر، با عزت و قدرت زندگی خواهند کرد و اگر کوتاه بیاییم، همان فرزندان مجبور خواهند شد برای ابتداییترین نیازهایشان، به قدرتهای سلطهگر باج بدهند.
به بیان دیگر، غنیسازی انتخابی است میان دو آینده، آیندهای وابسته یا آیندهای مستقل. ایران، با رهبری حکیمانه و صبر مردمی که حاضر شدند سختیها را به جان بخرند، راه دوم را برگزیده است. این انتخاب شاید دشوار باشد، اما بیتردید میراثی خواهد بود که نسلهای آینده، با قدردانی و افتخار، از آن یاد خواهند کرد.
۱۰ مهر ۱۴۰۴ - ۱۰:۵۱
کد خبر: ۱۶٬۶۴۲
یکی از پرسشهای جدی در فضای عمومی این است که چرا باید اینهمه هزینه برای حفظ غنیسازی پرداخته شود؟ آیا این فناوری واقعا آنقدر اهمیت دارد که اقتصاد و سیاست کشور سالها زیر فشار آن قرار گیرد؟ پاسخ این سوال را باید در افقی فراتر از امروز جستوجو کرد. در آیندهای که قرار است به نسلهای بعدی ایران به ارث برسد.
نظر شما