۲۱ آبان ۱۴۰۴ - ۱۰:۴۴
کد خبر: ۱۷٬۸۸۲

مجتبی مشهدی محمد: شاه عباس اول صفوی، در ۲۱ آبان سال ۹۷۷ هجری شمسی، تصمیم گرفت پایتخت را از قزوین به اصفهان منتقل کند. اما این شهر زیبا و تاریخی، در روزگار خود چه دید و چه مسیری را پیمود؟ شاید نگاهی به روزگار این شهر از ابتدا تا امروز، دید ما را نسبت به امانتی که در دستمان داریم، بازتر کند.

نصف جهان، گوهر فرهنگ ایران

آگاه: با هم نگاهی کنیم به این نگین کویر ایران در دوره‌های مختلف تاریخی:

در هزاره سوم پیش از میلاد، زمانی که تمدن‌های بزرگ بین‌النهرین و ایلام در حال شکل‌گیری بودند، دشت وسیع و حاصلخیز حاشیه رودخانه‌ای که امروز زاینده‌رود نامیده می‌شود، شاهد اولین نشانه‌های سکونت دائمی انسان بود. کاوش‌های باستان‌شناسی در تپه سیلک، واقع در شش کیلومتری جنوب غربی مرکز شهر کنونی اصفهان، سفال‌های نقاشی‌شده با طرح‌های هندسی پیچیده، کوزه‌های لعاب‌دار اولیه و ابزارهای مسی را آشکار کرده که نشان‌دهنده وجود جامعه‌ای پیشرفته با تقسیم کار، کشاورزی و تجارت اولیه است. این تپه، که بیش از هفت هزار سال قدمت دارد، شامل لایه‌های متعدد تمدنی است: از دوره سنگ و مس تا اوایل عصر آهن. ایلامیان، که از شرق با سومری‌ها و از غرب با هخامنشیان آینده ارتباط داشتند، از طریق همین رودخانه مسیرهای تجاری خود را گسترش دادند؛ کتیبه‌های ایلامی یافت‌شده در نزدیکی اصفهان، نام‌هایی مانند «آن‌زان» را ذکر می‌کنند که احتمالا به همین منطقه اشاره دارد. زاینده‌رود در این دوران نه تنها منبع آب، بلکه شریان حیاتی بود که غلات، میوه و دام را به دشت می‌آورد و امکان شکل‌گیری روستاهای بزرگ را فراهم می‌کرد. بدون این رودخانه، هیچ تمدنی در این دشت خشک زاگرس نمی‌توانست پایدار بماند.

گَبَه، انبار امپراتوری و پل‌های سنگی اولیه
وقتی داریوش اول در سال ۵۵۰ پیش از میلاد امپراتوری هخامنشی را تثبیت کرد، شهری که در کتیبه‌های بیستون و پرسپولیس به نام «گَبَه» یا «گَبی» ثبت شده، به یکی از مراکز کلیدی ساتراپی پارسه تبدیل شد. این شهر، که در مسیر جاده شاهی (شاهراه اصلی امپراتوری از شوش تا سارد) قرار داشت، انبار عظیم غلات، ادویه و پارچه بود. کاروان‌های شتر هند و چین از اصفهان عبور می‌کردند و مالیات‌های سنگین به خزانه شاهی واریز می‌شد. مهندسان هخامنشی برای اولین بار پل‌های سنگی دائمی بر زاینده‌رود ساختند؛ پایه‌های این پل‌ها، که از سنگ‌های تراش‌خورده و ملات آهکی استفاده می‌کردند، هنوز در پل شهرستان امروزی قابل شناسایی است. این پل‌ها نه تنها برای عبور ارتش، بلکه برای کنترل سیلاب‌های فصلی و تسهیل تجارت طراحی شده بودند. در این دوره، اصفهان هنوز پایتخت نبود، اما به عنوان یک گره استراتژیک، پایه‌های شهرسازی آینده را گذاشت.

گسترش محله جی و مسیر فرعی جاده ابریشم
در دوره اشکانیان، از قرن سوم پیش از میلاد تا قرن سوم میلادی، محله جی، که امروز قدیمی‌ترین محله مسکونی زنده اصفهان محسوب می‌شود، به تدریج گسترش یافت. این محله در غرب زاینده‌رود قرار داشت و شامل خانه‌های خشتی با حیاط مرکزی، کارگاه‌های سفالگری و بازارهای کوچک بود. مسیر فرعی جاده ابریشم از شهرری به سمت جنوب، از اصفهان عبور می‌کرد و سپس به پرسپولیس و بندرهای خلیج فارس می‌رسید. بازرگانان اشکانی پارچه‌های ابریشمی چینی، ادویه هندی و شیشه‌های رومی را در بازارهای اصفهان مبادله می‌کردند. معابد زرتشتی و آتشکده‌های کوچک در این دوره ساخته شدند و جمعیت شهر به حدود پنجاه هزار نفر رسید. اشکانیان، با سیاست غیرمتمرکز خود، به شهرهای محلی مانند اصفهان آزادی عمل بیشتری دادند، که این امر زمینه‌ساز رشد فرهنگی در دوره‌های بعدی شد.

اسپاهان، پایتخت تابستانی و پایگاه شهرسازی ایرانی
اردشیر بابکان، بنیان‌گذار سلسله ساسانی در سال ۲۲۴ میلادی، شهر جدیدی به نام اسپاهان را در حاشیه زاینده‌رود تاسیس کرد. او کاخی بزرگ با ستون‌های سنگی و نقاشی‌های دیواری ساخت و آتشکده‌ای عظیم در محله جوباره بنا کرد که یکی از سه آتشکده مقدس ایران (همراه با یزد و پارسه) بود. شاپور دوم در قرن چهارم پل شاپوری را بر زاینده‌رود احداث کرد؛ پلی با دهانه‌های وسیع که پایه‌های آن هنوز در پل شهرستان امروزی دیده می‌شود. 
خسرو انوشیروان، معروف به انوشیروان عادل، در قرن ششم سیستم پیچیده‌ای از مارهای آبی (تونل‌های زیرزمینی با دهانه‌های چاهی برای دسترسی بیرونی) طراحی کرد که آب را از کوه‌های اطراف به مزارع و باغ‌های اصفهان می‌رساند. این سیستم، که الهام‌بخش قنات‌های بعدی شد، امکان کشت دوبار در سال را فراهم کرد. جمعیت اسپاهان در اوج دوره ساسانی به صد هزار نفر رسید. کتابخانه‌های عمومی متون یونانی، هندی و سریانی را به پهلوی ترجمه می‌کردند؛ فیلسوفانی مانند پولس پارسی در این شهر تدریس می‌کردند. ساسانیان پایه‌های شهرسازی ایرانی را در اصفهان گذاشتند: باغ‌های چهارباغی با جوی‌های آب، پل‌های چندمنظوره (هم برای عبور و هم برای سدسازی)، قنات‌های پیشرفته و کاخ‌هایی با ایوان‌های بلند. این الگوها قرن‌ها بعد در معماری اسلامی و به ویژه صفوی کرار شدند.

از اسپاهان به اصفهان، مسجد بر خرابه‌های آتشکده
در سال ۶۴۲ میلادی، عبدالله بن عامر، فرمانده عرب، با لشکری از کوفه به سمت اسپاهان حرکت کرد. مقاومت چهل روزه و دیوارهای ساسانی مستحکم مانع او شدند، اما کمبود آذوقه شهر را تسلیم کرد. ساکنان خراج سنگینی معادل هزار درهم نقره برای هر نفر پرداختند و نام شهر به «اصفهان» تغییر یافت. اولین مسجد جامع در سال ۶۴۵ میلادی بر خرابه‌های آتشکده اصلی ساسانی ساخته شد؛ ستون‌های سنگی قدیمی در شبستان مسجد هنوز قابل مشاهده است. این مسجد، که ابتدا ساده بود، در قرن‌های بعدی گسترش یافت و به نماد تبدیل دین به اسلام در شهر تبدیل شد.

نصف جهان، گوهر فرهنگ ایران

ربض جدید، پایتخت شیعی و شکوفایی تجاری
در قرن هشتم، خلفای عباسی ربض (دژ) جدیدی در شرق زاینده‌رود ساختند؛ محله‌هایی با بازارهای سرپوشیده، حمام‌های عمومی و کاروانسراها. آل‌بویه، که در قرن دهم بر بغداد و ایران مسلط شدند، اصفهان را به اولین پایتخت شیعی ایران تبدیل کردند. آنها حوزه علمیه‌ای بزرگ ساختند و علمایی مانند شیخ صدوق و ابن بابویه را از بغداد به آنجا دعوت کردند. ساخت مساجد شیعی، حسینیه‌ها و کتابخانه‌های تخصصی در این دوره رواج یافت. جمعیت شهر به دویست هزار نفر رسید. اقتصاد بر پایه تولید پارچه‌های ابریشمی با طرح‌های طلایی و سفال‌های لعاب‌دار آبی-فیروزه‌ای بود که به چین و بیزانس صادر می‌شد. بازارهای اصفهان، که از سلجوقیان به یادگار ماند، در این دوره شکل گرفتند.

طغرل، نظام‌الملک و دارالعلم جهان اسلام
در سال ۱۰۵۱ میلادی، طغرل بیک سلجوقی پایتخت را از ری به اصفهان منتقل کرد تا از تهدیدات ترکان غز دور باشد. ملکشاه و وزیرش نظام‌الملک شهر را به پایتخت علمی تبدیل کردند. نظام‌الملک در سال ۱۰۶۷ نظامیه اصفهان را تاسیس کرد؛ دانشگاهی با خوابگاه، کتابخانه و اساتید برجسته که بزرگ‌ترین مرکز آموزشی جهان اسلام پس از بغداد بود.  با توجه به اینکه آثار ابن‌سینا پس از مرگش در این مراکز تدریس می‌شد، غزالی و خواجه نصیر طوسی در جوانی در این نظامیه درس خواندند یا تدریس کردند. مسجد جامع عتیق به عنوان بزرگ‌ترین مسجد ایران با چهار ایوان، گنبدهای دوپوسته و کتیبه‌های کوفی بین سال‌های ۱۰۸۰ تا ۱۱۲۱ ساخته شد. منارهای ساروج، بلندترین مناره‌های آجری ایران با ارتفاع بیش از چهل متر در قرن دوازدهم برپا شدند. پل شهرستان در سال ۱۱۱۰ تکمیل شد؛ پلی با یازده دهانه که هنوز فعال است. اصفهان در قرن دوازدهم نه تنها پایتخت سیاسی، بلکه دارالعلم جهان اسلام بود: فلسفه، ریاضیات، نجوم و پزشکی در آن شکوفا بود.

چنگیز، محاصره چهل‌روزه و شهر مردگان
در سال ۱۲۲۰ میلادی، چنگیزخان شخصا لشکرش را به سمت اصفهان هدایت کرد. محاصره چهل روز طول کشید؛ مدافعان از دیوارهای سلجوقی دفاع کردند، اما منجنیق‌های مغول دیوارها را فرو ریخت. پس از تسلیم، کشتار سیستماتیک آغاز شد: صد هزار نفر یعنی نود درصد جمعیت، در یک هفته قتل‌عام شدند. چنگیز دستور داد شهر به طور کامل غارت و سوزانده شود؛ فقط مسجد جامع و چند پل سنگی باقی ماندند. برای هفتاد سال، اصفهان به «شهر مردگان» معروف بود؛ علف در کوچه‌ها می‌رویید و جمعیت به کمتر از پنجاه هزار نفر رسید. این ویرانی، اولین ضربه مهلک به جایگاه فرهنگی شهر بود.

بازسازی تدریجی و مقدمه شکوفایی هنری
در قرن چهاردهم، اولجایتو، ایلخان مغول، شهر را بازسازی کرد. او گنبد سلطانیه زنجان را ساخت که الگویی برای گنبدهای دوپوسته صفوی در اصفهان شد. دانش نجوم از رصدخانه مراغه به اصفهان منتقل شد؛ ستاره‌شناسان جدول‌های نجومی دقیقی تدوین کردند. در دوره تیموریان، شاهرخ میرزا مدرسه امامیه را در محله جلفا ساخت. مکتب نقاشی هرات، با مینیاتورهای ظریف و رنگ‌های زنده، هنرمندان را به اصفهان کشاند. این دوره، پلی بین ویرانی مغول و شکوفایی صفوی بود؛ هنر، علم و شهرسازی به آرامی احیا شدند.

شاه عباس و انتقال پایتخت به نصف جهان
در سال ۱۵۹۸ میلادی، شاه عباس اول پایتخت را از قزوین به اصفهان منتقل کرد. دلایل چنین امری متعدد بود: دور بودن از مرزهای عثمانی در غرب و ازبک‌ها در شرق، قرار گرفتن در مرکز دشت حاصلخیز، کنترل کامل بر تجارت ابریشم و جریان پایدار زاینده‌رود. شاه عباس، که به «معمار بزرگ» معروف شد، برنامه‌ای جامع برای تبدیل اصفهان به پایتخت جهانی تدوین کرد.

انحصار ابریشم، جلفای نو و میدان نقش جهان
شاه عباس سیصد هزار ارمنی را از جلفای قدیم (در ارمنستان) به زور به اصفهان منتقل کرد؛ آنها در محله جلفای نو ساکن شدند و کلیسای وانک را ساختند. ارامنه مرکز تجارت ابریشم، جواهرسازی و چاپخانه (اولین چاپخانه ایران در ۱۶۳۸) شدند. شاه عباس تجارت ابریشم را انحصاری کرد؛ درآمد سالانه دو میلیون تومان طلا - معادل ۱۰میلیارد دلار امروز - از بندرعباس به اصفهان سرازیر می‌شد. میدان نقش جهان در سال ۱۶۱۲ تکمیل شد؛ این میدان، مستطیل عظیمی به طول پانصد و ده متر و عرض صد و شصت متر، با دروازه‌های ورودی، فواره‌های مرکزی و دورتادور بازارهای سرپوشیده بود. میدان نقش جهان بزرگ‌ترین میدان جهان در قرن هفدهم بود و هنوز در فهرست یونسکو ثبت است.

مسجد شیخ لطف‌الله، مسجد امام، عالی‌قاپو و پل‌ها
مسجد شیخ لطف‌الله بین سال‌های ۱۶۰۳ تا ۱۶۱۸ توسط معمار محمدرضا اصفهانی ساخته شد؛ گنبدی با کاشی‌کاری‌های پیچیده و رنگ‌های گرم که نور را به طرز شگفت‌انگیزی منعکس می‌کند. مسجد امام (مسجد شاه) بین ۱۶۱۱ تا ۱۶۲۹ توسط علی‌اکبر اصفهانی احداث شد؛ بزرگ‌ترین مسجد دوره صفوی با هفت رنگ کاشی و گنبدی به ارتفاع ۵۲ متر. کاخ عالی‌قاپو از سال ۱۵۹۷ تا ۱۶۶۰ ساخته شد؛ ایوان موسیقی با ستون‌های چوبی حکاکی‌شده که صداها را تشدید می‌کرد. سی‌وسه‌پل در سال ۱۶۰۲ توسط سردار افشار ساخته شد؛ پلی با سی‌وسه دهانه، طول دویست‌ونودوپنج متر و دو طبقه (یکی برای عابران، یکی برای کالسکه‌ها). کاخ چهلستون در سال ۱۶۴۷ تکمیل شد؛ با بیست ستون چوبی که در آب منعکس می‌شوند و آینه‌کاری‌های داخلی که نور را هزاران بار می‌شکنند.

مینیاتور، موسیقی، ادبیات و علم
مکتب نقاشی اصفهان با رضا عباسی به اوج رسید؛ مینیاتورهای درباری با جزئیات ظریف از دربار، شکار و عشق. نظامی عروضی سازهای تار و سه‌تار را تکمیل کرد؛ کنسرت‌های درباری در عالی‌قاپو برگزار می‌شد. صائب تبریزی با غزل‌های پیچیده و شیخ بهایی با معماری، رساله‌های علمی و شعر، ادبیات را غنی کردند. رصدخانه‌ای کوچک در عالی‌قاپو تقویم جلالی را اصلاح کرد؛ شیخ بهایی سیستم تقسیم آب زاینده‌رود را طراحی کرد که هنوز در مادی‌های اصفهان از آن استفاده می‌شود.

یک میلیون نفر ساکن در قرن هفدهم
در سال ۱۶۲۰، جمعیت اصفهان به نزدیک یک میلیون نفر رسید: ششصد هزار مسلمان شیعه، صد هزار ارمنی مسیحی، بیست هزار یهودی در محله جوباره و پنج هزار تاجر اروپایی (هلندی، انگلیسی، پرتغالی) در کاروانسراها اقامت داشتند و این آمار رو به رشد بود. ژان شاردن، جهانگرد فرانسوی، در سفرنامه‌اش نوشت: «اصفهان از پاریس بزرگ‌تر، زیباتر و پررونق‌تر است؛ خیابان‌هایش پهن، باغ‌هایش بی‌پایان و بازارهایش پر از کالاهای شرق و غرب.»

ضعف جانشینان و مقدمه سقوط
پس از مرگ شاه عباس در ۱۶۲۹، جانشینان او ضعیف و ضعیف‌تر شدند. شاه صفی و شاه عباس دوم همچنان بناها را گسترش دادند، اما فساد دربار، جنگ با عثمانی و ازبک‌ها و کاهش درآمد ابریشم (به دلیل کشف مسیرهای دریایی جدید) اقتصاد را تضعیف کرد.

حمله افغان، محاصره شش‌ماهه، قحطی و ویرانی دوم
در سال ۱۷۲۲، محمود هوتکی از قندهار با لشکری به اصفهان حمله کرد. محاصره شش ماه طول کشید؛ زاینده‌رود مسدود شد، قحطی چنان شدید بود که مردم سگ، گربه و ... را می‌خوردند. 
در بیست‌ودوم اکتبر، شاه سلطان حسین تاج را به محمود افغان داد و تسلیم شد. در سه روز، هشتاد هزار نفر کشته شدند. هفتاد درصد بناها غارت یا سوزانده شد؛ کاخ‌ها به اصطبل تبدیل شدند. میرزا مهدی خان استرآبادی، مورخ دربار نوشت: «از نصف جهان، تنها نصف ویرانه باقی ماند؛ باغ‌ها خشک شدند، بازارها خالی و روح شهر مرد.»

انتقال پایتخت و حاشیه‌نشینی
نادرشاه افشار در ۱۷۳۶ پایتخت را به مشهد برد تا نزدیک مرزهای شرقی باشد. کریم‌خان زند در ۱۷۵۰ پایتخت را به شیراز منتقل کرد تا از تهدیدات عثمانی دور باشد. اصفهان به شهرستانی با فرمانداران محلی تنزل یافت؛ بناها تعمیر نشدند، تجارت متوقف شد. افول شهر آغاز شده بود.

تهران، خشکسالی و کاهش جمعیت
آغا محمدخان قاجار در سال ۱۷۹۴ تهران را پایتخت کرد؛ نزدیک به روسیه و ترکستان. ناصرالدین شاه در قرن نوزدهم بازسازی محدودی برای اصفهان اعمال کرد، او خیابان‌های چهارباغ را سنگ‌فرش کرد. اما خوانین بختیاری مادی‌ها را قطع کردند تا آب به زمین‌های خودشان برسد. زاینده‌رود برای اولین بار در تاریخ مدرن خشک شد. جمعیت شهر در سال ۱۹۰۰ به چهل هزار نفر رسید؛ مهاجرت ساکنان اصفهان به تهران و شیراز آغاز شد.

خیابان‌های مدرن و اولین کارخانه‌ها
در ۱۹۲۵ خیابان‌های چهارباغ بالا و پایین بازسازی شد؛ پیاده‌روها، چراغ‌های برق و تراموای برقی اضافه شد. اولین کارخانه ریسندگی مدرن در ۱۹۳۰ تاسیس شد؛ نساجی اصفهان دوباره احیا شد و آغاز ورود مدرنیته به شهر سنتی و فرهنگی اصفهان رقم خورد.

بحران آب، گردشگری و میراث جهانی
اما پس از آن، سدسازی بالادست و برداشت بی‌رویه، زاینده‌رود را کم‌کم خشک کرد. گرچه جمعیت امروز شهر به دو میلیون و دویست هزار نفر رسیده، اما حاشیه‌نشینی و آلودگی هوا افزایش یافته است. میدان نقش جهان در سال ۱۹۷۹ در یونسکو ثبت شد؛ اما گردشگری در این شهر، وضعیت مناسبی ندارد. پیش از کرونا، دو میلیون گردشگر سالانه به اصفهان می‌آمدند. با وقوع کرونا و تعطیل شدن گردشگری و همزمان تحریم ناجوانمردانه کشور، تعداد گردشگران افت کرد. اگرچه کلیسای وانک، پل‌های تاریخی و بازار قیصریه هنوز پابرجاست، اما این آثار به دلیل فرونشست زمین در معرض تهدید قرار دارند.

آیا نصف جهان بیدار می‌شود؟
اصفهان نمرده، در خواب عمیق بحران آب فرو رفته است. احیای زاینده‌رود با انتقال آب از خلیج فارس، سرمایه‌گذاری در هنر دیجیتال و موزه‌های تعاملی و گردشگری پایدار می‌تواند آن را دوباره مهد فرهنگ کند. اما ادامه خشکسالی، تمرکزگرایی تهران و بی‌توجهی به میراث، خوابش را ابدی خواهد کرد. شاردن در قرن هفدهم نوشت: «اصفهان زیباترین شهر جهان است.» امروز، سنگ‌های نقش جهان هنوز داستان نصف جهان را فریاد می‌زنند، اما زاینده‌رود خاموش است. آثار فرهنگی اصفهان، عرصه را به رقبای چینی و پاکستانی خود می‌بازند و باید پیش از واگذاری این بازی، به فکر بازسازی و بازنمایی آنچه داشته‌ایم و داریم باشیم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.