۲۱ آبان ۱۴۰۴ - ۲۲:۴۷
کد خبر: ۱۷٬۹۱۷

اگر تاریخ اقتصادی ملت‌ها را از منظر سنن الهی بنگریم، درمی‌یابیم که هر تمدنی از همان‌جا فرسوده شد که «مصرف» بر «تولید» و «تمتع» بر «تعهد» غلبه یافت.

از مصــرف تا مصیـــر

آگاه: اسراف، نشانه‌ اختلال در عقلانیت جمعی و مقدمه‌ فروپاشی درونی تمدن‌هاست. در منطق قرآن کریم، هلاکت امم، از ناحیه رفاه بی‌قید و نعمت بی‌امانت آغاز می‌شود. سقوط تمدن‌ها نه از فقر نعمت، که از کثرت بی‌امانت رقم خورده است؛ آنگاه که وفور، از مدار معنا خارج شد و نعمت، از قید مسئولیت رها شد. جامعه‌ای که میان نیاز و میل، میان کفایت و لذت و میان رزق و حرص تمایز نگذارد، پیش از سقوط اقتصادی، دچار زوال ایمانی و انحطاط تمدنی می‌شود. از همین روست که رهبر انقلاب، «اصلاح الگوی مصرف» را راهبردی تمدنی در میدان جهاد اقتصادی دانستند؛ چراکه امروز، هر کیلو وات برق و هر قطره بنزین، بخشی از سنگر مقاومت این ملت است.
تمدن غرب، که خود را مهد رفاه می‌پندارد، بر فلسفه‌ای استوار است که انسان را نه خلیفه‌الله، بلکه مصرف‌کننده‌ای بی‌پایان می‌بیند. در این منطق، کرامت انسان به «میزان مصرف» سنجیده می‌شود، نه به «میزان عقل و قناعت». این همان منطق سرمایه‌داری است که با اشغال بازار ذهن‌ها و مهندسی نیازها، ملت‌ها را از درون تسخیر کرد. سرمایه‌داری، با تبلیغ مصرف، از انسان مومن، «مصرف‌کننده‌ مطیع» ساخت؛ از ملت، بازار پدید آورد و از جامعه، انبار کالا. اکنون این «تمدن مصرف»، سلاح اصلی استکبار در جنگ ترکیبی علیه ملت‌های مستقل است.

از مصــرف تا مصیـــر
این همان «استعمار میل» است که جای استعمار سرزمین را گرفته است؛ غرب دیگر کالا نمی‌فروشد، بلکه معنا می‌فروشد. با تصویر، نیاز می‌سازد و با نیاز، اراده ملت‌ها را در مشت می‌گیرد. تحریم‌ها در ظاهر، قطع مبادله کالا هستند، اما در باطن، تلاشی‌اند برای تثبیت احساس ناتوانی؛ دشمن می‌خواهد جامعه‌ای بسازد که نبود کالای بیگانه را برابر با فروپاشی بداند. اما هرگاه امتی بتواند از دام مصرف وابسته عبور کند، تحریم بی‌اثر می‌شود و دشمن، بی‌سلاح. از همین‌رو، اصلاح الگوی مصرف، عین مقاومت و قناعت، صورت اقتصادی توحید است.
الگوی مصرف اسلامی، برخلاف منطق لذت‌محور تمدن غربی، نه نفی بهره‌مندی است و نه دعوت به فقر، بلکه تنظیم نسبت انسان با نعمت در چارچوب عبودیت است. در منطق توحید، «نعمت» امانت است، نه غنیمت و «مصرف»، اگر بر مدار حکمت و عدالت باشد، خود عبادت است. سیره معصومین علیهم‌السلام، گواه همین حقیقت است که قناعت، انفعال نیست، بلکه عقلانیت در بهره‌وری و حریت از اسارت میل است. اسلام، انسان را به زهدی منفی فرا نمی‌خواند، بلکه به بهره‌برداری مسئولانه دعوت می‌کند؛ بهره‌برداری‌ای که در آن، هر لقمه و هر قطره و هر ریال، در نسبت با حق سنجیده می‌شود، نه با میل.
امروز ایران اسلامی در نقطه‌ای ایستاده است که «اصلاح مصرف»، نه یک توصیه اخلاقی یا تدبیر اقتصادی، بلکه شاخصی از استقلال ملی و بلوغ تمدنی است. جامعه‌ای که مصرف خود را مدیریت کند، دشمن را از ابزار فشار خلع سلاح می‌کند؛ چراکه جنگ امروز، جنگ منابع و اراده‌هاست. در این میدان، صرفه‌جویی در انرژی، پرهیز از اسراف در خوراک و پوشاک و زیستن بر مدار قناعت، نه انزوا که جهاد است؛ زیرا هر واحد انرژی تلف‌شده، فرصتی از دست‌رفته برای خودکفایی و عزت ملی است. باید دانست که «الگوی مصرف»، آینه‌ «الگوی تفکر» است: جامعه‌ای که بی‌محابا مصرف می‌کند، تابع بیرون است و جامعه‌ای که نسبت خود با نعمت را می‌فهمد، تولیدکننده درون و حافظ استقلال خویش است.
اصلاح الگوی مصرف، از مدیریت خانواده آغاز می‌شود و تا قوام نظم تمدنی امتداد می‌یابد. خانواده ایرانی، هرگاه سبک زندگی خود را بر مدار قناعت، برنامه‌ریزی و انضباط اقتصادی سامان دهد، در حقیقت، کوچک‌ترین و موثرترین واحد مقاومت اقتصادی را بنا نهاده است؛ زیرا تمدن، از درون خانه‌ها ساخته می‌شود. با این‌همه، این تحول بدون «عقلانیت رسانه‌ای» ممکن نیست؛ چراکه رسانه‌های غرب‌زده، با تصویرسازی‌های کاذب از رفاه و تبلیغ تجمل، میل طبیعی انسان را به میل القایی و اعتیاد مصرفی بدل کرده‌اند. مقابله با این مهندسی ذهن، جزئی از جهاد تبیین است؛ جهادی که باید به جامعه بیاموزد رفاه حقیقی، در توازن است، نه در تجمل و آسایش پایدار، در نظم و قناعت است، نه در مصرف و افراط.
در سطح حکمرانی نیز، اصلاح الگوی مصرف با موعظه و شعار محقق نمی‌شود؛ بلکه نیازمند بازآرایی سازوکارهای اقتصادی و طراحی شبکه‌ای از مشوق‌ها و بازدارنده‌های واقعی است. سیاست مالیاتی، نظام قیمت‌گذاری انرژی، مدیریت زنجیره تامین و... باید بر مدار عدالت، عقلانیت و شفافیت بازتنظیم شوند تا الگوی مصرف از سطح توصیه، به ساحت نظام تبدیل شود. اگر دولت بتواند «قناعت» را یک ارزش تمدنی در ساختار سیاست‌گذاری خویش نهادینه کند، مصرف به خودی خود تعدیل می‌شود و اقتصاد، از حالت انفعالی مصرف‌محور، به وضعیت فعال تولیدمحور ارتقا می‌یابد.
بنابراین، اصلاح الگوی مصرف، جوهره مقاومت اقتصادی است؛ زیرا ملتی که میل خویش را مهار کند، قدرت خویش را آزاد می‌سازد. آنگاه که جامعه میان نیاز حقیقی و میل تحمیلی تمایز نهد، دشمن نه تنها از ابزار فشار، که از منطق سلطه تهی می‌شود و این، بازگشت تمدن به اقتصاد توحیدی است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.