آگاه: رفتم سراغ تاریخچه این سنت. دیدم در حوزههای علمیه، از دیرباز، بزرگان بر کتابهای شاگردان یا همکارانشان تقریظ مینوشتند. این کار دیگر فقط یک تعریف ساده نبود؛ یک مهر تایید بود، یک اعتبارنامه. استادی که سالها در محضرش زانوی ادب زدهای، حالا بر اثر تو چند سطری مینویسد. این، برای یک طلبه، گاهی از هر جایزه و تشویقی ارزشمندتر است. اما کارکرد تقریظ رهبری فراتر از اینهاست. ایشان بهعنوان یک مرجع تقلید و رهبر نظام، وقتی بر کتابی تقریظ مینویسند، در واقع دارند مسیر را نشان میدهند. مانند نوری که در تاریکی بر گنجی میافتد و آن را از میان انبوه اشیا متمایز میکند. این حرکت، پیامی به جامعه فرهنگی و علمی ماست که این کتاب را بخوانید؛ این اندیشه را دنبال کنید. یادم میآید کتابی درباره یک شهید کمتر شناخته شده منتشر شده بود. تقریظ ایشان نه فقط آن کتاب، که آن شهید و همه امثال او را در دل تاریخ زنده کرد. انگار ایشان با قلم خود، بر سنگ مزار آن شهید، نامی جاودان حک کردند. این حرکت بلندنظرانه دیگر فقط معرفی آن کتاب نیست؛ این احیای ارزشهاست. از سوی دیگر، این کار یک تشویق بزرگ است. نویسندهای که سالها در سکوت و گمنامی قلم زده، ناگهان میبیند اثرش در کانون توجه قرار گرفته. این اتفاق، نه فقط او، که دهها نویسنده جوان دیگر را نیز به حرکت وامیدارد. این انرژیبخشی به توان خفته یک جامعه را هیچ نهادی با هیچ تبلیغاتی نمیتواند انجام دهد. حالا دیگر به نظرم تقریظنویسی رهبری، حلقه وصل سنت دیرینه حوزوی و مسئولیت رهبری در عصر حاضر است. ایشان با این کار، هم میراثدار علما و فرهیختگان گذشته هستند و هم نقشه راهی برای آینده ترسیم میکنند. این قلم، تنها یک قلم نیست؛ یک قطبنماست برای کشتی فرهنگ و اندیشه جامعه که نشان میدهد کدام مسیر، مسیر درست و پربرکت است. و اینگونه است که چند سطر ساده بر حاشیه یک کتاب، میتواند دریایی از معنا را به جریان بیندازد.
۲۸ آبان ۱۴۰۴ - ۲۳:۲۱
کد خبر: ۱۸٬۱۰۹
حقیقتش را بخواهید، اولین باری که تقریظ مقام رهبری بر یک کتاب را دیدم، کمی متعجب شدم. البته از خود این حرکت نه از محتوای آن. با خودم گفتم در این زمانه شلوغ و پرسرعتی که هر روز هزاران کتاب منتشر میشود، رهبر یک کشور چرا وقت خود را صرف خواندن و نوشتن درباره یک کتاب خاص میکند؟
نظر شما