آگاه: غرب سالهاست که با روایتسازی یکطرفه (از «محور شرارت» تا «برخورد تمدنها») سعی کرده ایران را به حاشیه تاریخ براند. در برابر این پروژه، رهبر انقلاب با یک قلم و یک جمله، کتابی درباره دفاع مقدس یا یک رمان مقاومت را به مرکز گفتمان جهانی تبدیل میکند. این دقیقا همان چیزی است که غرب از آن وحشت دارد: یک رهبر که نه با تانک و موشک، بلکه با کتاب و قلم، میلیونها نفر را در داخل و خارج «بیدار» میکند. تقریظ، ابزار دیپلماسی فرهنگی تهاجمی است؛ ابزاری که بدون یک دلار هزینه تبلیغاتی، روایت غرب را به چالش میکشد و میگوید: «ما نه تنها زندهایم، بلکه روایتکنندهایم.»
دستاوردهای این سنت در سه دهه گذشته غیرقابل انکار است. کتابهایی چون «دا»، «نورالدین پسر ایران»، «دختر شینا»، «وقتی مهتاب گم شد»، «لشکر خوبان» و صدها عنوان دیگر، پس از تقریظ رهبر انقلاب از تیراژهای چند هزار به صدها هزار و گاهی میلیون رسیدند. این یعنی یک ملت که غرب میگفت «بیفرهنگ» و «کتابگریز» است، در برابر چشمان حیرتزده ناشران غربی، رکوردهای فروش کتاب جدی و ایدئولوژیک را میزند. این دقیقا نقطه مقابل پروژه «ایرانهراسی» و «اسلامهراسی» است که بنیادهایی چون سوروس سالانه میلیاردها دلار برای آن هزینه میکنند.
اما این سنت، فراتر از فروش کتاب، یک «هویتسازی تهاجمی» میسازد. وقتی رهبر انقلاب بر کتابی درباره شهیده صدر یا مقاومت لبنان تقریظ مینویسند، در واقع به جوان فلسطینی، لبنانی و یمنی میگویند: «شما تنها نیستید و روایت شما غالب خواهد شد.» این دقیقا همان چیزی است که رژیم صهیونیستی و آمریکا از آن میترسند: یک روایت جایگزین که با خون و ایمان نوشته شده و با قلم یک رهبر معتبر امضا میشود.
تهدیدها نیز جدی است و عمدتا از همان جبهه غرب میآید: خطر تجاریسازی افراطی که باعث شود ناشران بهجای محتوای انقلابی، بهدنبال «تیراژ تقریظخورده» باشند و کتابهای سطحی و حتی گاهی آلوده به لیبرالیسم تولید کنند. خطر محدود شدن به حلقه بسته نویسندگان شناختهشده که باعث میشود قلمهای جوان و تند ضدغربی کشف نشوند. خطر بیتحرکی نهادهای فرهنگی که تقریظ را فقط به «مراسم رونمایی» تقلیل میدهند، در حالی که غرب هر فیلم ضدایرانی را با صدها میلیون دلار تبلیغ میکند.
راهکارهای تهاجمی و عملی
ایجاد «صندوق توسعه تقریظ» با بودجه مستقل از دولت (مشابه صندوقهای مقاومت) برای ترجمه فوری هر کتاب تقریظخورده به حداقل ۱۰ زبان زنده دنیا و توزیع رایگان در دانشگاههای اروپا و آمریکا. این یعنی حمله مستقیم به قلب روایتسازی غربی.
راهاندازی «شبکه جهانی نویسندگان مقاومت» با محوریت نویسندگان تقریظخورده که هر سال حداقل ۵۰ عنوان کتاب ضداستعماری و ضدصهیونیستی به زبانهای انگلیسی، فرانسه، اسپانیایی و عربی منتشر کنند و مستقیما در نمایشگاههای فرانکفورت، لندن و نیویورک عرضه شود.
الزام تمام سفارتخانهها و رایزنیهای فرهنگی به برگزاری حداقل ۱۲ نشست نقد و بررسی کتابهای تقریظخورده در سال، با دعوت از نویسندگان غربی منتقد رژیم صهیونیستی (مانند نورمن فینکلشتاین، ایلان پاپه، مکس بلومنتال) تا گفتوگوی مستقیم شکل بگیرد. تولید مجموعههای چندرسانهای حرفهای (مستند، انیمیشن، پادکست، موشنکمیک) از هر کتاب تقریظخورده با استاندارد نتفلیکس، اما با محتوای ضدغرب. این یعنی جنگ در زمین دشمن با سلاح خودش. طراحی «جایزه جهانی کتاب مقاومت» با داوری مشترک نویسندگان تقریظخورده و نویسندگان ضداستعمار جهان که هر سال در تهران برگزار شود و جایزهاش معادل نوبل (حداقل یک میلیون دلار) باشد تا غرب مجبور شود به آن واکنش نشان دهد.
رهبر انقلاب با این سنت نشان دادهاند که یک رهبر کتابخوان میتواند خطرناکترین سلاح علیه امپراتوری رسانهای غرب باشد. اکنون نوبت ماست که این شمشیر را از نیام بکشیم و با تمام قوا به قلب پروژه «تغییر هویت ایرانی-اسلامی» بزنیم. اگر غرب با پول و رسانه حمله میکند، ما با ایمان، قلم و سازماندهی هوشمندانه پاسخ میدهیم. این سنت نه فقط یک فرصت، بلکه یک دستورالعمل جنگی است برای ساخت ایران قوی فرهنگی که نه تنها مقاومت کند، بلکه گفتمان جهانی را تغییر دهد.
نظر شما