زهرا بذرافکن-خبرنگار گروه فرهنگ: مرضیه حدیدچی (دباغ) یکی از زنان مبارز انقلاب اسلامی است که در طول زندگی مبارزاتی و انقلابی خود، تجربیاتی پیچیده و به نظر ناممکن را پشت سر گذاشته است. زنی که پس از ازدواج در صدد تحصیل علوم دینی و سپس مبارزه با رژیم پهلوی برآمد و مبارزه چنان نقش و جایگاهی در زندگی‌اش پیدا کرد که رسیدگی به بچه‌ها و خانه را به همسرش سپرده و راه مهاجرت و سفر به این‌شهر و آن‌شهر را بر آسایش و یک‌زندگی آرام و عافیت‌طلبانه ترجیح داد.

بازخوانی هویت زن انقلابی در جوار «مادر انقلاب»

آگاه: دباغ در مسیر مبارزه، چندمرتبه دستگیر و شکنجه شد، تا جایی‌که پزشکان از نجاتش قطع امید کردند و تصور کردند باید با زندگی خداحافظی کند. او ناچار به مهاجرت اجباری به خارج از کشور تن داد تا به مبارزه ادامه دهد و توانست خود را به امام خمینی(ره) به‌عنوان محور مبارزه برساند. پس از پیروزی انقلاب نیز اسلحه و مبارزه را کنار نگذاشت و به فرماندهی سپاه همدان منصوب شد. 

سازمان بهشت زهرا(س) با همکاری مردمی، رویدادی گسترده برگزار کرد که بخشی از آن به بزرگداشت و روایت زندگی و شخصیت مرضیه دباغ اختصاص داشت. این رویداد در سال جاری نیز به مناسبت بزرگداشت این زن مبارز انقلابی برگزار می‌شود. در ادامه گفت‌وگوی «آگاه» با شهلا گراوند، دبیر همایش نکوداشت خانم دباغ را می‌خوانید که به تشریح اهداف، پیشینه و جزئیات برگزاری این رویداد فرهنگی و رسانه‌ای پرداخته‌ است. 

سابقه برگزاری و انگیزه آغاز حرکت
شهلا گراوند، دبیر برگزاری همایش مرضیه دباغ می‌گوید: این برنامه نخستین بار نیست که برگزار می‌شود. نقطه شروع این حرکت سال گذشته بود که مراسمی در کنار مزار ایشان برپا شد. امسال نیز مجددا پیگیری‌هایی انجام دادیم تا این رویداد با قوت بیشتری رقم بخورد. او ادامه می‌دهد: خانم دباغ شخصیتی است که معرف حضور همگان است اما در سال‌های اخیر رهبر انقلاب در مواجهه با دست‌اندرکاران کنگره شهدای همدان و در جلسات فرهنگی، تاکید ویژه‌ای بر بازخوانی شخصیت ایشان داشتند. ایشان فرمودند که پاسخ به مسائل و چالش‌های ذهنی دختران جوان ما در گرو پرداختن و بازخوانی شخصیت خانم دباغ است. علاوه بر فرمایشات رهبری، مرور و مطالعه زیست زنانه خانم دباغ، فصل متفاوتی را برای مخاطب می‌گشاید.

کشف یک غفلت تاریخی
گراوند ادامه می‌دهد: بنده سال‌ها به عنوان روایتگر سیره شهدا برای قشر دانشجو فعالیت داشتم و با کتاب‌های ایشان مانوس بودم. اما سال گذشته که مسئولیت مدیریت بانوان سازمان بهشت زهرا(س) را بر عهده گرفتم، یکی از برنامه‌هایمان بازخوانی شخصیت‌های زن شاخصی بود که در بستر این سازمان و حرم مطهر مدفون هستند. مزار خانم دباغ در صحن غربی و در جوار حضرت امام(ره) قرار دارد. وی می‌افزاید: در تعامل با گروه‌های مردمی و کنشگران فرهنگی متوجه شدم بسیاری از افراد با وجود ارادت به نام ایشان، از محل تدفین‌شان بی‌اطلاع هستند. فراتر از بی‌اطلاعی نسبت به مزار، شناخت دقیقی نیز از زوایای پنهان شخصیت، تعاملات خانوادگی، زیست فردی و نسبت ایشان با کنشگری اجتماعی هم وجود نداشت.

تجربه رویداد «بهشت نو»
شهلا گراوند در ادامه درباره اولین تجربه برگزاری رویداد بهشت نو می‌افزاید: سال گذشته با وجود اینکه ایشان شهید شاخص سال معرفی شده بودند، بسیاری از جمله خود من تا حدی از عمق این انتخاب بی‌اطلاع بودیم. مراسم نکوداشتی با حضور خانواده ایشان و جمعیتی حدود ۳۰۰ تا ۴۰۰ نفر از کنشگران در کنار مزارشان برگزار شد که بسیار تاثیرگذار بود. در ادامه، رویدادی تحت عنوان «بهشت نو» تعریف شد که طی ۱۰روز، میزبان حدود هزار کنشگر فرهنگی یعنی هر روز ۲۰۰ نفر، بودیم. او ادامه داد: در این بازدیدها، وقتی زائران را پس از زیارت حرم امام(ره) به سر مزار خانم دباغ می‌بردیم، همواره این سوال پرتکرار مطرح می‌شد که مگر خانم دباغ اینجا مدفون هستند؟ این موضوع برای ما جای تحلیل داشت که چرا حتی کنشگران فرهنگی ما از حضور مادر انقلاب در کنار ایشان بی‌خبرند. این مسائل انگیزه ما را برای پیگیری جدی‌تر مراسم امسال دوچندان کرد.
دبیر این همایش درباره حمایت از این رویداد می‌گوید: حامی اصلی این جریان، خانم دکتر اردبیلی، رئیس مرکز زنان و خانواده شهرداری تهران هستند که خودشان از قدیم ارادت ویژه‌ای به خانم دباغ داشته و با تسلط بر مبانی فکری رهبر انقلاب، نگاه متفاوتی به بازخوانی شخصیت ایشان دارند. امسال تصمیم بر این شد که مراسمی وزین‌تر همراه با جریان‌سازی رسانه‌ای برگزار شود. مراسم نکوداشت، فردا، یک‌شنبه در داخل حرم مطهر امام خمینی(ره) با حضور چهره‌هایی همچون آقای دکتر زاکانی شهردار محترم تهران، یادگار حضرت امام، دختر گرامی ایشان، خانم دکتر اردبیلی و حدود دو هزار نفر از بانوان و شخصیت‌های کشوری برگزار خواهد شد.

رویکرد جدید در روایتگری
گراوند درباره رویکرد تازه این رویداد گفت: یکی از تفاوت‌های مراسم امسال، تنوع در راویان است. علاوه بر خانواده و دختر حضرت امام(ره)، قصد داریم از دریچه نگاه آقایانی که به عنوان نیروهای تحت امر خانم دباغ یا همکاران ایشان فعالیت می‌کردند، روایتی متفاوت و کمتر شنیده شده از شخصیت ایشان ارائه دهیم. گراوند ادامه می‌دهد: برای اینکه این شخصیت در سطح عمومی بهتر دیده شود، یک پیوست رسانه‌ای قوی تدارک دیده شده است. هماهنگی‌هایی با شبکه‌های مختلف سیما از جمله شبکه یک، شبکه دو، افق و معارف صورت گرفته است. به عنوان مثال، برنامه‌هایی با محوریت نوجوانان و همچنین برنامه‌های گفت‌وگومحور مانند برنامه قرارگاه در شبکه افق به این موضوع اختصاص یافته‌اند که پخش آنها آغاز شده است.

هدف غایی، رفع تعارض کاذب «خانه و اجتماع» است
دبیر این همایش در ادامه می‌گوید: هدف اصلی ما فراتر از یک بزرگداشت معمولی، ارائه الگوی عملی برای نسل جدید است. متاسفانه امروز تعارضی در ذهن‌ها رسوب کرده که میان «زن در خانه» و «زن در اجتماع» تضاد وجود دارد. این تعارض باعث شده نسل جوان تصور کند الگوهایی مانند خانم دباغ مربوط به دهه ۵۰ و ۶۰ هستند و قابلیت الگوبرداری برای دختر امروزی را ندارند. اما تجربه من در مواجهه با نوجوانان نشان داده که وقتی شخصیت ایشان درست روایت می‌شود، بسیار جذاب است. خانم دباغ نشان می‌دهد که اسلام هیچ تعارضی میان زنانگی، رشد معنوی و نقش خانوادگی با کنشگری اجتماعی قائل نیست؛ بلکه اینها مکمل یکدیگرند. وقتی دختری می‌بیند خانم دباغ با وجود داشتن هشت فرزند، همسر و مشکلات پیچیده اقتصادی و سیاسی، توانسته به چنین نقطه‌ای از اثرگذاری برسد، با خود می‌گوید پس من هم می‌توانم.

چشم‌اندازی برای آینده 
گراوند در پایان می‌گوید: این برنامه یک حرکت مقطعی نیست، بلکه نقطه آغازی است برای اینکه هر سال این همایش ارتقا یابد. خانم دباغ به تعبیر رهبر انقلاب «مادر انقلاب اسلامی» هستند و شایسته است که ایشان نقطه شروعی برای بازخوانی روایت سایر بانوان شاخص باشند. همزمان با این ایام، مجموعه‌های مردمی متعددی نیز پای کار آمده‌اند و تولیدات مکتوب و رسانه‌ای متنوعی را در دست اقدام دارند که ان‌شاءالله این جریان ادامه‌دار خواهد بود.

چندخطی از ابتدا تا انقلاب مرضیه حدیدچی

سال ۱۳۱۸ در همدان متولد شد و یکی از خاطرات سال‌های کودکی‌اش حضور نیروهای متفقین در این‌شهر است. او سال ۱۳۳۳ با محمدحسن دباغ ازدواج کرد و در طول زندگی مبارزاتی و مهاجرت‌های اجباری خود مادر هشت فرزند بود. او کار سیاسی خود را در سال‌های ۱۳۴۰ تا ۴۱ با پخش اعلامیه آغاز کرد و سال ۱۳۵۲ توسط ساواک دستگیر شد. دباغ طوری زیر دست شکنجه‌گران ساواک شکنجه شد که امیدی به زنده‌ماندنش نبود و به‌همین‌دلیل از زندان کمیته مشترک ضدخرابکاری آزاد شد؛ در حالی‌که دخترش رضوانه در زندان ماند. پس از آزادی، مورد عمل جراحی قرار گرفت و از مرگ نجات پیدا کرد اما دوباره زندانی شد و پس از آزادی دوباره، سال ۱۳۵۳ در حالی‌که دوباره تحت تعقیب بود، برای ادامه مبارزات خود به خارج از کشور رفت و تا پیروزی انقلاب اسلامی از ایران دور ماند. 
دباغ در پایگاه‌های نظامی مرز لبنان و سوریه آموزش‌های رزمی و چریکی دید و فعالیت نظامی و سیاسی خود را زیر نظر محمد منتظری با گروه روحانیت مبارز خارج از ایران ادامه داد. پس از ورود امام خمینی(ره) به پاریس و دهکده نوفل لوشاتو، دباغ خود را به همراهان امام رساند و تا چندی پس از پیروزی انقلاب در نوفل لوشاتو ماند.

دوران تحصیل در حضور اساتید مختلف و بالاگرفتن شور مبارزه دباغ
دباغ، آبان‌ماه سال ۱۳۳۳ پس از گذشت پنج روز از زندگی مشترکش، همراه همسر خود به تهران رفت. تا آن‌زمان، پای همسرش به جلسات و نشست‌های سیاسی دوران دکتر محمد مصدق رسیده بود. اما مرضیه حدیدچی پرسش‌هایی داشت که حتی همسرش هم توانایی پاسخ‌دادن به آنها را نداشت. در نتیجه او را به علما معرفی کرد تا پاسخ سوالات دینی و سیاسی خود را از آنها بگیرد. به این‌ترتیب مرضیه دباغ در حالی‌که مادر سه دختر بود، پای درس حاج‌کمال مرتضوی، امام‌جماعت مسجد محله نشست و درس جامع‌المقدمات و منطق را فرا گرفت. سپس شاگرد حاج‌شیخ‌علی خوانساری در مسجد سلمان شد و در کنار تحصیل روزانه دوساعت، خود نیز دوساعت از روز را به تدریس مشغول می‌شد. پس از درگذشت آیت‌الله بروجردی، دباغ با آیت‌الله خمینی(ره) آشنا شد. در آن‌برهه، ماجرای تصویب لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی پیش آمده بود و پس از انتشار اعلامیه‌های مخالفت‌آمیز امام خمینی(ره)، تصویر ایشان به دست مرضیه دباغ رسید. با بالاگرفتن شور مبارزه درون وی، از همسرش خواست او را هم در امور مبارزاتی مشارکت دهد. به این‌ترتیب اعلامیه‌های امام خمینی (ره) در کیف جاسازی شده و توسط مرضیه دباغ در مکانی دیگر به دست مبارز دیگری می‌رسیدند. دو روز پس از راهپیمایی بزرگ عاشورای ۱۳۴۲ و ۱۵ خرداد آن‌سال در خیابان شهباز تهران (۱۷ شهریور کنونی)، دباغ تیراندازی به‌سمت مردم و کشتارشان توسط نیروهای شاه را از نزدیک دید و شکافتن سینه یک‌جوان توسط گلوله‌های مأموران حکومت پهلوی یکی از خاطرات تلخش از آن‌روز است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.