زهرا بذرافکن- خبرنگار گروه فرهنگ: سی‌وسومین هفته کتاب درحالی که با برنامه‌های متنوع و متناسب با این رویداد، در سراسر کشور درحال برگزاری است، رونمایی از تقریظ رهبر انقلاب بر سه کتاب را هم میزبانی می‌کند. «تب ناتمام»، «خانوم‌ماه» و «همسفر آتش‌وبرف» امروز، ۲۸ آبان‌ماه در تالار وحدت تهران رونمایی می‌شود. در روزهای گذشته، در این صفحه به گفت‌وگو با نویسنده‌های این آثار پرداختیم و متنی که در ادامه می‌خوانید به سومین اثر، یعنی «تب ناتمام» نوشته و گردآوری زهرا حسینی‌مهرآبادی اختصاص دارد.

راوی رنج‌های مادر

آگاه: مخاطب «تب ناتمام» با زندگی زنی آشنا می‌شود که در مسیر تربیت فرزندان و حمایت از آنان از هیچ فداکاری فروگذار نکرده است. زندگی این زن که رنج‌های فراوانی به دوش کشید، نمادی از استقامت و پایداری مقابل مشکلات است. کتاب، خاطرات و روایات او را با زبان ادبی و دقیق بیان می‌کند و از خاطرات کودکی حسین دخانچی تا زمان شهادتش، مسیری پر از امید، عشق و در نهایت فراق را به تصویر می‌کشد. کتاب «تب ناتمام» مصاحبه و گردآوری زهرا حسینی‌مهرآبادی روایتی از زندگی شهلا منزوی، مادر جانباز شهید حسین دخانچی که در انتشارات حماسه‌یاران منتشر شده است.
در این اثر علاوه بر معرفی شهید دخانچی دشواری‌های زندگی مادر شهید هم روایت شده است. این کتاب روایت زندگی یک مادر شهید است که نمونه‌ای خاص و یگانه از فداکاری و ایثار مادرانه را به نمایش می‌گذارد. در این کتاب، با سرگذشت مادری روبه‌رو هستیم که برای مدتی طولانی از فرزند جانباز خود که توانایی حرکت خود را در راه دفاع از میهن از دست داده، بدون هیچ چشم‌داشتی مراقبت می‌کند. برخلاف روایت عمومی که فرد جانباز، محور روایت‌هاست، در این کتاب مادر شهید دخانچی است که نقش محوری داستان را بر عهده دارد. این بدین معناست که مؤلف در اثر خود به شرح زندگی در کنار یک جانباز و سختی‌های آن پرداخته که ممکن است در نگاه اول از دید بسیاری از افراد پنهان بماند. این کتاب برای علاقه‌مندان به ادبیات روایی، متنی جذاب و گیرا خواهد بود.

روایت زخم‌های یک مادر
«تب ناتمام» از چند فصل تشکیل شده که هر یک به یکی از مراحل مهم زندگی مادر شهید، شهلا منزوی و خانواده‌اش می‌پردازد. در این فصل‌ها به دوران کودکی حسین دخانچی، نحوه آشنایی شهلا منزوی با همسرش، تربیت فرزندان در شرایط جنگی و در نهایت مصیبت از دست دادن عزیزان اشاره می‌شود. هر فصل هم با نگاهی عاطفی و روان‌شناختی نوشته شده و مؤلف فضای پرتنش جنگ را در کنار عشق و ایثار خانواده‌ها به تصویر کشیده است. زهرا حسینی‌مهرآبادی در این کتاب، تنها به جنبه‌های شخصی زندگی شهلا منزوی بسنده نکرده است. او نگاهی اجتماعی و تاریخی نیز به ماجرای جنگ و تاثیرات آن بر خانواده‌ها دارد. به این ترتیب «تب ناتمام» به نوعی یادآور این نکته است که جنگ تنها در میدان نبرد رخ نمی‌دهد، بلکه خانواده‌ها به‌ویژه مادران نیز در خط مقدم این نبرد روحی و روانی قرار دارند. آنها نه تنها با از دست دادن عزیزان‌شان، بلکه با زخم‌های روحی و روانی جنگ نیز دست و پنجه نرم می‌کنند. این کتاب از جهاتی به زندگی بسیاری از مادران شهدا و جانبازان شباهت دارد؛ زنانی که در سکوت و با دردهای ناپیدا زندگی کردند و گاهی در دل تاریخ فراموش شدند. با این حال، مؤلف با قلمی روان و هنرمندانه، تلاش کرده است تا بخشی از این روایت‌های نانوشته را به تصویر بکشد و صدای آنها را به گوش جامعه برساند. 

هرچه حاج حسین تلاش می‌کرد عروس خانم را از این امر منصرف کند، موفق نشد
نقطه اوج کتاب، ماجرای ازدواج شهید دخانچی با دخترخانمی است که نیت کرده بود با یکی از جانبازان جنگ ازدواج کند. این ازدواج، با اصرار عروس خانم شکل می‌گیرد و کتاب، وارد فضای متفاوتی می‌شود، این‌بار ایثار یک همسر شهید به تصویر کشیده می‌شود. مادر شهید دخانچی درباره این ازدواج می‌گوید: آن خانم به خواستگاری حاج‌حسین آمد و حسین شرایطش را پذیرفت! همسرش ماما بود، خودش درخواست کرده بود که با جانبازی ازدواج کند که درصد جانبازی‌اش بالا باشد، بنیاد هم حاج حسین را به او معرفی کرد. خانمش با یکی از مسئولان بنیاد شهید به خانه ما آمدند و با حاج حسین صحبت کردند. هرچه حاج حسین تلاش می‌کرد عروس خانم را از این امر منصرف کند، موفق نشد. حاج حسین می‌گفت؛ «من مانند یک نوزاد نیاز به مراقبت دارم، از صبح باید مشغول انجام امور من باشید و تمام کارها را با دقت انجام دهید...»، شرایط را برایش توضیح می‌داد. حاج حسین در انجام امورش خیلی دقیق بود، مثلا دوست نداشت آبی که از لیوان می‌خورد، کمی روی گردنش بریزد، حساسیت‌ها و دقت بالایی داشت، ما هم خودمان در خلال این چند سال یاد گرفته بودیم که چکار کنیم.
به‌گفته او؛ بعد از صحبت‌های حاج حسین با این خانم و توافق اولیه، یک سال و نیم طول کشید تا این خانم رضایت خانواده خود را جلب کنند، بعد از خواندن خطبه عقد هم، خانم‌شان بلافاصله به خانه ما آمد، می‌خواست خودش یاد بگیرد که چطور از حاج‌حسین پذیرایی کند و امور را در دست بگیرد.

در گفت‌وگو با نویسنده «تب ناتمام» مطرح شد
 نگاه زنانه؛ افق تازه‌ای در روایت‌های دفاع مقدس

راوی رنج‌های مادر

زهرا حسینی‌مهرآبادی، نویسنده، در ارزیابی خود از روند کنونی تولید آثاری که در قالب زندگی‌نامه شهدا به چاپ می‌رسند، بیان می‌کند: در سال‌های اخیر، شاهد رشد قابل توجهی از نظر کمی در انتشار آثار با عنوان زندگی‌نامه شهدا بوده‌ایم. همزمان، گونه‌های نوشتاری نیز از تنوع زیادی برخوردار شده‌اند. به این معنا که علاوه بر زندگی‌نامه فرماندهان شناخته‌شده، روایت‌هایی نیز به زندگی شهدای گمنام، مدافعان حرم، اسرا و جانبازان اختصاص یافته است؛ روایت‌هایی که از زبان پدر، مادر، همسر، خواهر، برادر و فرزندان بازگو شده‌اند. این گستردگی موضوعی، بی‌شک دایره مخاطبان این بخش از ادبیات را وسیع‌تر می‌سازد. در کنار این موارد، یکی از امتیازات مثبت و قابل ذکر در این حوزه، برجسته شدن سهم نویسندگان زن در نقل وقایع جنگ است؛ این بانوان اغلب با نگاهی دقیق‌تر به جزئیات و عواطف، موفق شده‌اند تصاویر جدیدی از فضای پشت جبهه و پیامدهای جنگ بر زندگی افراد غیرنظامی ارائه دهند.

 دوری از قهرمان‌سازی غیرقابل دسترس
این نویسنده ادامه می‌دهد: با این وجود، از منظر کیفی و هنری، این جریان همچنان در مسیر پیشرفت و تعالی قرار دارد. گاهی اوقات شاهد انتشار آثاری هستیم که دچار ضعف ساختاری هستند که این امر می‌تواند به اعتماد عمومی نسبت به کل ادبیات این حوزه آسیب برساند. آینده این ژانر ادبی وابسته به تمرکز بر مرغوبیت آثار، ژرفابخشی به روایت‌ها و به‌کارگیری زبانی است که بتواند با دل‌ها و ذهن‌های نسل جوان امروز پیوند برقرار کند. جوان امروزی می‌خواهد بداند شهدا در زندگی شخصی و هنگام مواجهه با چالش‌ها، چه نگرشی داشته و چگونه رفتار می‌کرده‌اند. باور من این است که نباید از شهدا، قهرمانانی دست‌نیافتنی ترسیم کنیم، بلکه باید آنان را به عنوان الگوهایی عینی و قابل پیروی معرفی کنیم. با بهره‌گیری از شیوه‌های نوگرایانه در روایت و قلمی نیرومند، باید این آثار را از شکل یک گزارش صرف خارج کرده و به آثاری مبدل سازیم که برای سلیقه نسل حاضر جذابیت داشته باشند.

 دفاع مقدس؛ از انتزاع فکری تا پیوند عاطفی با سرگذشت‌ها
در پاسخ به این پرسش که آثاری با محوریت زندگی قهرمانان جنگ تا چه اندازه می‌توانند در روشن ساختن ابعاد ناگفته دوران دفاع مقدس برای نسل امروز موثر باشند، حسینی‌مهرآبادی می‌گوید: به‌طور کلی، زندگی‌نامه قهرمانان دفاع مقدس می‌تواند بخش قابل توجهی از زوایای پنهان آن دوران را برای نسل کنونی بازگو کند اما جامعیت این تصویر، در گرو روایت انسانی، چندوجهی و عاری از ممیزی در این آثار است. اگر این‌گونه آثار به درستی تدوین شوند، می‌توانند مفاهیم بنیادین دفاع مقدس را به شیوه موثری به نسل جوان منتقل کنند. دفاع مقدس در واقع یک «مکتب فکری» بود. شاید نسل امروز نتواند با تعاریف مجرد این مکتب ارتباط برقرار کند، اما قطعا می‌تواند با یک «سرگذشت» و یک «شخصیت»، پیوندی عاطفی و فکری عمیق برقرار کند. زمانی که نوجوان یا جوان امروز مشاهده می‌کند که یک انسان معمولی، با همان دغدغه‌ها و محدودیت‌های زندگی خودش، چگونه در مقابل تهاجم دشمن قد برافراشته و به چنان جایگاهی رسیده است، مکتب دفاع مقدس برای او ملموس و قابل درک می‌شود. قهرمانانی چون شهیدان حسن باقری، حسین خرازی، مهدی زین‌الدین و... برای ملت ایران، در حکم «اسطوره‌هایی جاویدان» عمل می‌کنند و نگارش زندگی‌نامه‌های‌شان، این اسطوره‌ها را به الگوهایی ملموس و قابل پیروی مبدل می‌سازد.

روایت امتداد جهاد اکبر پس از نبرد
این نویسنده با تاکید بر اینکه زندگی‌نامه قهرمانان دفاع مقدس از پتانسیل بی‌نظیری برای تبیین ابعاد ناگفته آن دوران برخوردار است، ادامه می‌دهد: اما این پتانسیل زمانی به طور کامل به فعل درمی‌آید که از شیوه‌های روایت رسمی، خشک و تک‌بعدی فاصله گرفته و به سمت خاطراتی حرکت کنیم که انسانی، صادقانه و چندوجهی باشند. تنها در این صورت است که نسل امروز می‌تواند با شخصیت‌های دفاع مقدس ارتباطی ژرف برقرار کرده و ارزش‌های آن دوران را به درستی دریابد. در خصوص کتاب «تب ناتمام» باید گفت که این اثر، برخلاف بیشتر زندگی‌نامه‌های شهدا که نقل یک پایان با شکوه هستند، روایت یک «استمرار و ادامه» است؛ استمراری دشوار و طاقت‌فرسا. این کتاب، پرده از یکی از مهم‌ترین ابعاد ناگفته جنگ برمی‌دارد و حکایت «جهاد اکبر پس از جهاد اصغر» است که برای نسل امروز، آموزه‌هایی عمیق درباره پایداری، استقامت، عشق و مفهوم زندگی دربر دارد. واقعیت این است که نسل امروز با چالش‌های روحی بزرگی همچون یاس و افسردگی دست و پنجه نرم می‌کند. روایت زندگی فردی که از گردن به پایین فلج است اما هرگز تسلیم نمی‌شود یا روایت مادری که فرزندش را در سخت‌ترین وضعیت ممکن می‌بیند و صبر پیشه می‌کند، همگی «الگوهای بی‌همتای تاب‌آوری» به شمار می‌آیند.

قدیس‌نمایی، خیانت به اصالت شخصیت
او در پاسخ به پرسشی دیگر در مورد تجربه شخصی‌اش از نگارش کتابی با این سوژه خاص، می‌گوید: هنگام نوشتن این اثر، مسئولیت سنگینی را بر دوش خود احساس می‌کردم. زمانی که شما با خاطرات یک شهید و خانواده‌اش روبه‌رو هستید، حس می‌کنید امین و امانت‌دار یک میراث گرانبها هستید. هر واژه‌ای که نگاشته می‌شود، باید متکی بر حقیقت باشد. ادای این مسئولیت، کار آسانی نبود اما همین امر راهنمای من شد تا کتاب به اثری مستند و مورد اعتماد تبدیل شود. می‌دانستم که قدیس‌نمایی، بزرگ‌ترین خیانت من به هویت اصلی شخصیت کتاب خواهد بود. اعتقاد داشتم که هرچه این زندگی‌نامه‌ها صادقانه‌تر، عمیق‌تر و خالی از هرگونه تحریف و قهرمان‌سازی مصنوعی باشند، بهتر می‌توانند پیام اصلی دفاع مقدس را به نسل کنونی منتقل کنند. بیش از هر چیز، از افتادن در دام کلیشه‌های متداول در توصیف «مادر قهرمان» یا «مادر ایثارگر» بیم داشتم. نمی‌خواستم خانم منزوی را به یک تندیس بی‌عیب و نقص تبدیل کنم.

راوی رنج‌های مادر

ثبت خستگی‌ها در کنار استقامت
حسینی‌مهرآبادی اضافه می‌کند: برای پرهیز از گرفتار شدن در این دام، خود را تسلیم روایتگر اصلی ماجرا کردم. پذیرفتم که من صرفا یک واسطه برای انتقال حقایق هستم. وظیفه من جذاب ساختن داستان زندگی ایشان نبود، بلکه مأموریتم این بود که آنچنان شفاف و خالص باشم که خانم منزوی، از میان کلماتم، با خواننده صحبت کند. من بر «انسان بودن» خانم منزوی تاکید کردم. در کنار صبر و پایداری مثال‌زدنی ایشان، غم‌ها، اشک‌ها و لحظات خستگی‌شان را نیز به ثبت رساندم. نشان دادن تمامی این جنبه‌ها در کنار یکدیگر بود که به شخصیت ایشان عمق بخشیده و آن را باورپذیر می‌ساخت.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.