آگاه: کار فرهنگی برخاسته از واقعیت، تکلیفی دائمی است؛ نه مقطعی، نه احساسی و نه وابسته به شرایط آسان. از همین رو است که در سختیها، مشکلات و فشارها زمین گذاشته نمیشود، بلکه با انسجام بیشتر و عزمی راسختر ادامه مییابد.

اما کار فرهنگی چیست؟
در معنای لغوی، به هر عملی که با هدف ساخت فرهنگ ـ چه صحیح و چه ناصحیح ـ انجام شود، فرهنگسازی و به فعالیتهای مرتبط با آن، کار فرهنگی گفته میشود. در معنای اصطلاحی، کار فرهنگی به عملی اطلاق میشود که در مسیر اوامر الهی و در جهت حرکت انسان به سوی کمال حقیقی انجام گیرد؛ یعنی مجموعهای از کنشها که نتیجه آن، گسترش ارزشهای صحیح و شایسته در راستای هدف الهی باشد.
هر اقدامی که در راه حق و برای خدا انجام شود، ارزشمند است؛ اما اگر این اقدامات موقتی و مقطعی باشند، اثر عمیق و ماندگار نخواهند داشت. در مقابل، زمانی که کارهای فرهنگی به صورت سنتهای پایدار اجتماعی درآیند، میتوانند به امواجی تبدیل شوند که سدهای دشمن را درهم بشکنند. نمونه روشن این حقیقت، پیادهروی اربعین است؛ حرکتی که در آغاز، محدود و ساده بود، اما به دلیل تداوم، ریشه داشتن در واقعیت و پیوند با ایمان مردم، امروز به فرهنگی جهانی با هویتی اصیل و اثرگذار تبدیل شده است؛ حرکتی که هم بر جامعه ایران و هم بر ملتهای دیگر جهان تاثیری عمیق گذاشته است.
مراد از کار فرهنگی برخاسته از واقعیت چیست؟ یعنی به اموری پرداخته شود که در عالم واقع تحقق یافتهاند و اثر خود را گذاشتهاند؛ سپس این اثر واقعی، به گفتمان و جریان فرهنگی تبدیل شود. یکی از برجستهترین نمونههای این نوع کار فرهنگی، فعالیت در حوزه شهداست. شهیدان، انسانهایی بودند که به مبارزه با دشمن شتافتند و در برابر دشمن ایستادند و هیچ چیز را بر انجام تکلیف الهی مقدم نداشتند؛ تا آنجا که در نهایت، جان خود را تقدیم کردند.
پرسش اساسی اینجاست: چه عاملی سبب میشود جوانی از همه خواستهها و لذتهای جوانی خود بگذرد و راه جهاد و ایثار را انتخاب کند؟ همان عاملی که آن جوان را بیدار کرد، این ظرفیت را دارد که نسل امروز را نیز با حقیقت روبهرو سازد و به مسیر درست هدایت کند. از همین رو، کار فرهنگی درباره شهدا و فرهنگسازی پیرامون سیره و راه آنان، از عمیقترین و اثرگذارترین فعالیتهای فرهنگی است؛ فعالیتی که ژرفای اثر آن قابل اندازهگیری نیست.
شهدا الگو هستند و باید به عنوان الگو به جامعه معرفی شوند. آنان در زمانی کوتاه، به مقامی رسیدند که بسیاری از عرفا، پس از سالیان طولانی به آن مقام رسیدند. شهدا از جان عزیز خود در راه خدا، برای تحقق هدف الهی و حفاظت از انقلاب اسلامی گذشتند. با خود نگفتند اکنون زمان زندگی شخصی است، نگفتند تازه ازدواج کردهایم یا باید از دنیا بهره ببریم و بعد به تکلیف الهی بپردازیم؛ بلکه تکلیف را بر همه چیز مقدم دانستند و به میدان خطر قدم گذاشتند. با امکانات کمتر و نفرات محدودتر، در برابر دشمن ایستادند و با ایمان خود، ضعف تجهیزات را جبران کردند. اینها الگوهای حقیقیاند و باید بیش از گذشته برای معرفی و تبیین آنها کار شود.
پرسش دیگر این است که چگونه میتوان میان شهدای دیروز و جوان امروز پیوند برقرار کرد؟ جوان امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند قهرمانی در زندگی است. همین نیاز باعث شده تا در اغلب فیلمها و آثار هنری، شخصیتی قهرمان که طرفدار «خوبی» است، حضور داشته باشد و در برابر ظلم بایستد. سختی بکشد، گاه شکست بخورد، اما هرگز تسلیم نمیشود و در نهایت بر دشمنان و «بدیها» پیروز میشود. استقبال گسترده از این آثار، نشاندهنده عطش جهانی انسان برای وجود قهرمانان در زندگی حقیقی آنان است؛ عطشی که در نبود قهرمانان حقیقی، با قهرمانان خیالی پاسخ داده میشود.
در حالی که جامعه ما سرشار از قهرمانانی واقعی است؛ قهرمانانی که در برابر ظلم جهانی ایستادند، از خانواده، همسر و فرزند گذشتند تا از حق، دین و میهن دفاع کنند. معرفی درست این قهرمانان و روایت هنرمندانه و صادقانه زندگی آنان، یکی از بزرگترین و موثرترین کارهای فرهنگی است؛ کاری که اگر بهدرستی انجام شود، توانایی آن را دارد که علاوه بر چشمان مردم ایران، نگاه جهانیان را نیز به خود جلب کند. جامعه ایران مملو از این قهرمانان است؛ قهرمانانی که امروز کشور، امنیت و عزت خود را مدیون آنان است. اکنون نوبت ماست که حق آنان را ادا کنیم، روایت فداکاریشان را بازگو و با این کار، نسلهایی شجاع، حماسهساز و قهرمان تربیت کنیم.
کار فرهنگی اثرگذار، از مسیر واقعیت عبور میکند و شهدا بزرگترین گواه این حقیقتند. امروز با الگوگیری از آنان و انجام کار فرهنگی عمیق و مستمر در این مسیر، میتوان هم دین خود را به شهدا ادا کرد و هم جامعهای سالم، آگاه، بافرهنگ و رو به کمال ساخت.
نظر شما