آگاه: با این حال، این تحول شگرف را نباید صرفا مسئلهای فناورانه خواند؛ بلکه پرسشهایی ژرف درباره چیستی انسان، معنای اندیشه و جهتگیری پیشرفت در برابر ما مینهد. از نگاه جهانبینی اسلامی، پیشرفت در تمامی ساحتهای زندگی - از دانش و فناوری تا اخلاق و معنویت - یک تکلیف الهی به شمار میآید. اسلام ناب، هرگز با رکود و انفعال سازگار نبوده و همواره بر حرکت رو به جلو، ساختن ابزارهای نو و گشودن راههای تازه برای احقاق حق، دفاع از آن و ابلاغ پیام حق به جهانیان تاکید دارد. در چنین منظری، هوشمصنوعی به عرصهای تازه برای ایفای همین مسئولیت تاریخی تبدیل شده است.
از استعمار فرانو تا فرصت گسترش پیام حق
بیتردید قدرتهای استعماری از ظهور هوشمصنوعی استقبال کردهاند. بهکارگیری این فناوری در تحلیل دادهها، مهندسی ذهن، هدایت رفتارهای جمعی و طراحی سیاستهای جهانی نشان میدهد که استعمار کلاسیک مدتهاست پایان یافته و استعمار فرانو با سرعت پیش میرود. کشورهایی که قدرت تولید و مدیریت هوشمصنوعی را در اختیار دارند، ابزارهای بیسابقهای برای نفوذ فرهنگی و تسلط نرم یافتهاند. اما این همه ماجرا نیست. همانقدر که تکنولوژی پیشرفتهتر میشود، همانقدر فرصت ما برای رساندن پیام اسلام ناب به گوش ملتها گستردهتر میشود. ابزارهایی مانند هوشمصنوعی میتوانند هزاران مانع میان اندیشه حقیقی و مخاطب را بردارند. آنچه روزی نیازمند کتابخانههای بزرگ، سالها تحقیق و هزاران صفحه مطالعه بود، امروز در چند ثانیه قابل دسترسی است. اگر متکلمان، فقیهان و محدثان بزرگ تاریخ به چنین ابزاری دسترسی داشتند، حجم میراث علمی آنان چند برابر امروز بود. اکنون این فرصت در اختیار ماست و این پرسش پیش روی ما قرار میگیرد: آیا از آن بهره میبریم؟ یا همچنان در برابر ظرفیتهای این ابزار عظیم غفلت میکنیم؟
هوش مصنوعی: ابزار اطلاعات، نه ابزار تفکر
گرچه هوشمصنوعی در سرعت و گستره پردازش اطلاعات توانایی خارقالعادهای دارد، اما باید دانست که این فناوری هرگز «تفکر» نمیکند. تفاوت واقعی میان هوش انسانی و هوشمصنوعی در همین نکته نهفته است. انسان قدرت فهم دارد؛ قدرت کشف، قدرت تحلیل مستقل اما هوشمصنوعی فقط قدرت ترکیب دادهها را دارد. هوشمصنوعی نمیتواند حقیقت جدیدی بیافریند، نمیتواند قوانین فلسفی را کشف کند، نمیتواند معنای «خیر» و «شر» را دریابد. این ابزار همانقدر ارزشمند است که اطلاعات دقیق در اختیارش قرار گیرد. پس باید انتظارها را در حد توانایی واقعی آن تعریف کرد؛ نه کمتر، نه بیشتر. اگر میخواهیم هوشمصنوعی حامل پیام اسلام ناب باشد، باید محتوای صحیح و دقیق را در اختیار آن بگذاریم. هوشمصنوعی از جستوجوگرها تغذیه میکند و اگر در فضای وب، محتوای معتبر اسلامی وجود نداشته باشد، این ابزار نیز نمیتواند حقیقت را بازتاب دهد. بنابراین نشر آموزههای اسلام ناب در وبسایتها، پلتفرمها، پایگاههای پژوهشی و رسانههای دیجیتال امروز نه یک کار حاشیهای، بلکه یک ضرورت تمدنی است.
راحتی در دسترسی؛ مسئولیت در تصمیمگیری
یکی از برترین ظرفیتهای هوش مصنوعی، فراهمکردن امکان دسترسی سریع به اطلاعات است. پژوهشگری که روزی برای یافتن یک گزاره باید به چندین کتاب رجوع میکرد، امروز میتواند در چند دقیقه مجموعهای کامل از منابع معتبر را دریافت کند. در زمینه بیانات علما، بهویژه رهبر انقلاب، این سرعت و نظم اطلاعات میتواند تحولآفرین باشد. اما یک خطر بزرگ در این میان وجود دارد: نباید اجازه داد هوشمصنوعی به جای ما تصمیم بگیرد.
این ابزار ممکن است در جمعآوری دادهها کارآمد باشد، اما در تحلیل نهایی، در تشخیص حق از باطل و در تعیین مسیر صحیح، خطاپذیر است. تصمیمگیری باید به انسان آگاه، متعهد و اهل تفکر سپرده شود. هوشمصنوعی باید ابزار اندیشیدن باشد، نه جایگزین اندیشه.
خطر خاموشی فکر؛ استعمار از مسیر ذهن
هوش مصنوعی، هرچند ابزاری کارآمد است، اما اگر بدون مراقبت استفاده شود، میتواند آرامآرام جایگزین اندیشیدن شود. کاربر پس از استفاده مداوم، ممکن است در امور ساده و سپس در مسائل جدی زندگی دیگر نیازی به فکر کردن احساس نکند. این همان نقطه خطر است: وقتی انسان تفکر خود را کنار بگذارد، ابزار جای او را میگیرد و تصمیمها را به او دیکته میکند.
این همان چیزی است که استعمارگران میخواهند؛ خاموششدن چراغ تفکر. جامعهای که اندیشه نکند، هدایت میشود؛ بیآنکه خود بداند. پس باید مراقب بود این روند معکوس نشود. انسان باید متفکر بماند و هوشمصنوعی باید ابزار او باشد؛ نه اینکه انسان ابزار هوشمصنوعی شود.
هوشمصنوعی نه دشمن انسان است و نه دوست مطلق او. این فناوری همچون تیغی دولبه است: میتواند در مسیر نشر حقیقت، عدالت و اسلام ناب به یاری ما بیاید و میتواند در مسیر سلطه، انحراف و خاموشی اندیشه به کار گرفته شود. پس در انتخابهایمان دقت کنیم.
نظر شما