آگاه: ایشان با صراحت از یک «جبهه وسیع» سخن میگویند که با مرکزیت آمریکا و با استفاده از تمام ابزارها، از هالیوود تا مزدوران بیوطن، یک هدف را دنبال میکند: «باید دلها را تغییر بدهد، باید مغزها و فکرها را عوض کند» (۲۰/۰۹/۱۴۰۴). این یعنی دشمن پس از شکست در میدانهای سخت نظامی و اقتصادی، تمام توان خود را در جبهه جنگ نرم متمرکز کرده و نبرد را به یک جنگ هویتی تمامعیار تبدیل کرده است. در برابر چنین تهاجم همهجانبهای، دیگر نمیتوان با رویکردهای پراکنده، پدافندی و انفعالی عمل کرد. ما نیازمند یک «معماری مقابله» و یک «آرایش جنگی» هوشمند هستیم؛ آرایشی که نه تنها حملات دشمن را دفع کند، بلکه نقاط ضعف او را هدف گرفته و او را در زمین خودش به چالش بکشد.
اولین اصل در هر آرایش جنگی، شناخت دقیق میدان و هدف دشمن است. رهبر انقلاب در همان دیدار، هدف اصلی دشمن را اینگونه تبیین میکنند: «محو کردن آثار مشعشع مفاهیم انقلابی» (۲۰/۰۹/۱۴۰۴). این یعنی جنگ، یک جنگ سیاسی صرف نیست؛ یک جنگ هویتی است. سیبل اصلی، نه دولت، که «معارف اسلامی، معارف شیعی و معارف انقلابی» است (۲۰/۰۹/۱۴۰۴). دشمن فهمیده است تا زمانی که این سنگرهای معنایی پابرجا هستند، تهاجم نظامی و فشار اقتصادی، راه به جایی نخواهد برد. بنابراین، تمام امپراتوری رسانهای خود را برای بیاعتبار کردن این مبانی، تحریف تاریخ و ایجاد شبهه در باورهای نسل جوان بسیج کرده است. شناخت این هدف، به ما کمک میکند تا آرایش دفاعی و تهاجمی خود را دقیقا در همین نقاط متمرکز کنیم.
تاکنون، بخش بزرگی از فعالیت رسانهای ما، «پدافندی» و واکنشی بوده است؛ یعنی منتظر ماندهایم تا دشمن شبههای را مطرح کند و سپس ما به دنبال پاسخ و تکذیب آن بودهایم. این استراتژی، ما را همیشه در موضع تدافعی و خستگی نگه میدارد. فرمان رهبر انقلاب در همان دیدار، یک تغییر پارادایم راهبردی است: «در مواجهه با دشمن، به دفاع از آنچه او شبههآفرینی میکند اکتفا نکنید... دشمن نقطهضعف زیاد دارد؛ آن نقطهضعفها را هدف قرار بدهید، به آنها هجوم بیاورید.» (۲۰/۰۹/۱۴۰۴)
این «دکترین تهاجمی»، قلب معماری جدید مقابله ماست و باید در سه لایه عملیاتی شود. لایه اول، تهاجم به مبانی فکری است؛ یعنی به جای پاسخ به شبهات روزمره، باید با تولید محتوای عمیق و هنرمندانه، بنیانهای فکری تمدن غرب (اومانیسم، لیبرالیسم، سکولاریسم) را به چالش کشید و پوچی و تضادهای درونی آن را برای نسل جوان خودمان و حتی برای افکار عمومی جهان آشکار ساخت. لایه دوم، تهاجم به کارنامه عملی دشمن است؛ باید به صورت مستمر و با استفاده از تمام ابزارهای رسانهای، کارنامه سیاه دشمن در حوزه حقوق بشر، دموکراسی، جنگافروزی و استعمار را روایت کرد. باید داستان جنایات آنها را آنقدر تکرار کرد که دیگر نتوانند با نقاب «مدافع آزادی» به میدان بیایند و لایه سوم، تهاجم به شکافهای داخلی آنهاست؛ جبهه دشمن، یک جبهه یکپارچه نیست؛ مملو از شکافهای سیاسی، اجتماعی و نژادی است. وظیفه رسانههای ما، شناسایی، بزرگنمایی و عمقبخشی به همین شکافهاست تا انرژی دشمن، صرف مهار بحرانهای داخلی خودش شود.
تمام این آرایش تهاجمی، نیازمند «مهمات» است. مهمات ما در این نبرد، «ادبیات» است. همانطور که رهبری فرمودند، «اگر یک «فکری» وجود داشته باشد و «ادبیات» متناسب با آن فکر وجود نداشته باشد، آن فکر میمیرد.» (۲۰/۰۹/۱۴۰۴) ما باید با تمام توان، به تولید «ادبیات مقاومت» در تمام قالبهای ممکن روی بیاوریم. این یعنی هیاتها، به تعبیر ایشان، باید به «پایگاه ادبیات مقاومت» تبدیل شوند. (۲۰/۰۹/۱۴۰۴) سینما، تئاتر، رمان، موسیقی و هنرهای تجسمی ما باید زبان گویای این ادبیات باشند. تاثیر یک «نوحه خوشساخت خوشمضمون» یا یک فیلم سینمایی قدرتمند، به تعبیر ایشان، گاهی از صدها ساعت سخنرانی استدلالی بیشتر و ماندگارتر است. (۲۰/۰۹/۱۴۰۴) این تولید ادبیات، صرفا یک کار فرهنگی نیست؛ بلکه بخشی از همان آرایش جنگی است که باید «به سمتی برود که دشمن درست همان سمت را هدف قرار داده» است. (۲۰/۰۹/۱۴۰۴)
ما در میانه یک جنگ تمامعیار هستیم. پیروزی در این نبرد، نیازمند کنار گذاشتن کارهای جزیرهای، پراکنده و انفعالی است. باید یک «فرماندهی واحد فرهنگی»، آرایش جنگی جبهه خودی را متناسب با آرایش دشمن طراحی کند. باید وظیفه هر نهاد (حوزه، دانشگاه، صدا و سیما، هنرمندان) در این آرایش مشخص شود. باید از لاک دفاعی خارج شد و با شجاعت، به قلب دشمن هجوم آورد. جنگ امروز، جنگ بر سر «حقیقت» نیست؛ جنگ بر سر «باور مردم» است و این فرمان، نقشه راه پیروزی در این نبرد سرنوشتساز است.
۲۶ آذر ۱۴۰۴ - ۲۳:۰۵
کد خبر: ۱۸٬۹۲۳
«امروز ما... در کانون یک درگیری تبلیغاتی و رسانهای هستیم»؛ این تعبیر دقیق رهبر انقلاب در دیدار با مداحان (۲۰/۰۹/۱۴۰۴)، یک خبر نیست، بلکه یک «اعلام وضعیت جنگی» در میدان نبرد ادراک است.
نظر شما