فرزاد مؤتمن گفت: در حال حاضر فیلمسازان محدودی هستند که می‌توانند پولی فراهم کنند که بتوانند فیلم‌های اقتباسی بسازند. آنها هم دنبال اقتباس‌های خوب نمی‌گردند و سراغ داستان‌های عامه‌پسند و معمولی می‌روند.

وقتی تیراژ کتاب ۳۰۰ نسخه است، اقتباس کردن توجیه اقتصادی ندارد

آگاه: در کشوری با پشتوانه‌ای عظیم از ادبیات کلاسیک و معاصر، سینمای اقتباسی همچنان مهجور و کم‌جان پیش می‌رود. گویی میان کتابخانه‌ها و پرده‌های نقره‌ای، دیواری بلند کشیده شده است. دیواری که نه فقط مانع تبدیل رمان و داستان به تصویر، بلکه سد راه شکل‌گیری یک سنت پایدار در سینمای ایران شده است. ایران در ادبیات داستانی و در سینما، نام‌های بزرگ و جریان‌سازی دارد اما پیوند این دو حوزه، به ویژه در قالب اقتباس سینمایی، همواره ضعیف و گسسته بوده است. برخلاف سینماهای پیشرو جهان که اقتباس ادبی یکی از شریان‌های اصلی تولید محسوب می‌شود، در سینمای ایران، اقتباس اغلب به تجربه‌هایی پراکنده، شخصی و مقطعی محدود مانده است. یکی از مشکلات بنیادین سینمای اقتباسی در ایران، سوءبرداشت از مفهوم اقتباس است. بسیاری از فیلمسازان، اقتباس را وفاداری کورکورانه به متن می‌دانند و از آن طرف نویسندگان به سختی اجازه تغییر در کتاب‌شان می‌دهند. در حالی که اقتباس، بازآفرینی خلاقانه است؛ گفت‌وگویی میان دو زبان متفاوت که زبان کلمه و زبان تصویر است. این سوءتفاهم باعث شده برخی نویسندگان نگران مصادره یا تحریف اثرشان باشند و برخی فیلمسازان نیز ادبیات را محدودکننده تخیل سینمایی خود تلقی کنند. از سوی دیگر، سینمای اقتباسی معمولا نیازمند فیلمنامه‌نویسی دقیق، زمان طولانی‌تر و مشاوره ادبی است. امری که در سینمای کم‌جان امروز، کمتر مورد استقبال قرار می‌گیرد. متن پیش رو، گفت‌وگوی فرزاد مؤتمن، کارگردان سینماست که در خبرگزاری کتاب ایران منتشر شده است:

فیلمسازان دنبال اقتباس خوب نمی‌گردند
 فرزاد مؤتمن از جمله کارگردانانی است که توجه ویژه‌ای به ادبیات و اقتباس سینمایی از رمان‌ها دارد و فیلم «شب‌های روشن» نمونه‌ای شاخص از این گرایش در کارنامه او به شمار می‌آید. مؤتمن درباره وضعیت اقتباس ادبی در آثار سینمایی گفت: مشکل فعلی سینمای ما این نیست که اقتباس کم رنگ شده؛ در حال حاضر دو سریال اقتباسی در شبکه نمایش خانگی داریم. مشکل این است که به فیلمسازانی که علاقه‌مند به اقتباس از آثار ادبی هستند کمکی نمی‌شود. سینمای ما به شدت رانتی و کانالیزه شده که آن هم به دلیل ریل‌گذاری‌های غلطی است که برای آن انجام شد. وی افزود: در حال حاضر فیلمسازان محدودی هستند که می‌توانند پولی فراهم کنند که بتوانند فیلم‌های اقتباسی بسازند. آنها هم دنبال اقتباس‌های خوب نمی‌گردند و سراغ داستان‌های عامه‌پسند و معمولی می‌روند. چون صنعت نشر ما ضعیف است، سینمای اقتباسی ما در حال حاضر توجیه اقتصادی ندارد؛ برای اینکه تیراژ کتاب پایین است. وقتی تیراژ کتاب بین ۳۰۰ تا ۱۲۰۰ جلد است مخاطب بالقوه‌ای وجود ندارد.

فارابی به فیلمی مثل شب‌های روشن بودجه نمی‌دهد
کارگردان فیلم سینمایی «خداحافظی طولانی» با اشاره به اینکه زمانی که شب‌های روشن ساخته شد، هنوز این امکان وجود داشت که بتوان برای یک فیلم کوچک بودجه‌ای فراهم کرد، ادامه داد: بودجه «شب‌های روشن» را بنیاد سینمایی فارابی فراهم کرد. اما فارابی در حال حاضر به هیچ وجه به فیلمی مانند «شب‌های روشن» بودجه نمی‌دهد. فیلم اقتباسی دیگری با نام «سراسر شب» از هاروکی موراکامی و کنوت هامسون داشتم که بودجه آن را از بخش خصوصی فراهم کردیم به قیمت اینکه با کس دیگری آن را کار کنیم.
وی افزود: در حال حاضر بحث این نیست که چرا سینمای اقتباسی نداریم، این است که چرا سینمای ما اینقدر بد شده است. هزینه‌های تولید، پیش از اینکه ما درگیر تورمی که در چند سال اخیر هستیم به شکل تصنعی بالا رفته بود. دستمزد بازیگران را گران کردند تا فیلمساز مستقل نتواند فیلم بسازد. متاسفانه اکثر بازیگران هم به این موضوع تن دادند و عملا تبدیل به نوعی مافیا شده است.
مؤتمن یادآور شد: جامعه ما متاسفانه جامعه بسیار سوداگرانه است. تا ۱۵ سال پیش سینما سالم‌ترین بخش جامعه ما بود برای اینکه ترافیک در آن زیاد نبود. ولی با آمدن پول‌های عجیب و غریب که همه هم از خارج از سینما می‌آیند و معلوم نیست از کجا می‌آیند؛ مهم‌ترین وجه سینما، مثل باقی جامعه، سوداگری شد. فیلمنامه جدید هم داشتم ولی برایش تهیه‌کننده پیدا نکردم. فیلمنامه «نازنین» داستایوفسکی، «داستان خانوادگی» از واسکو پراتولینی و «شب پیشگویی» از پل آستر را داشتم.

رمان داستایوفسکی را دوست نداشتم
کارگردان فیلم سینمایی «آخرین بار کی سحر را دیدی؟» با بیان اینکه لزوما یک کتاب را برای اینکه فیلمی از روی آن بسازم نمی‌خوانم، گفت: معمولا کتاب می‌خوانم که خوانده باشم؛ لزومی نمی‌بینم حتما از آن فیلم اقتباسی بسازم. در حال حاضر شرایطی ایجاد شده که هر فیلمی بخواهید بسازید به نحوی اقتباسی است، برای اینکه همه قصه‌ها گفته شده و از یک جایی اقتباس می‌شود.
مؤتمن افزود: سه فیلم آخر من در حالی که به نظر نمی‌آید، همه اقتباسی‌اند. فیلم «چشم و گوش بسته» از روی یک فیلم آمریکایی ساخته شده، فیلم «سراسر شب» از رمان هاروکی موراکامی و کنوت هامسون و چیزهایی از فیلم «آلفاویل» ژان لوک گدار گرفته شده است. فیلم «شبگرد» نیز با الهام از چند فیلم درجه دو ساخته شده. 
هر کدام المان‌های اقتباسی دارد. هر فیلمی این‌ گونه است. وی ادامه داد: فکر نکنید در ساخت «شب‌های روشن» فیلمی را ساختم چون به آن رمان علاقه داشتم؛ در واقع به آن علاقه‌ای نداشتم. این بدترین رمانی است که داستایوفسکی نوشته است. زمانی که نوشته بود جوان بود و تنها ۲۶ سالش بود. فیلمی می‌خواستم بسازم به اسم «هفت شب» که فیلمی پرهزینه بود. چون فیلم اول‌مان به اسم «هفت پرده» به تازگی ساخته شده بود، اعتماد نمی‌کردند و پول نمی‌دادند. در جایی بی‌پول شدیم! از نویسنده‌ام خواستم قصه‌ای به من بدهد با دو آدم و یک اتاق که بتوانیم آن را بسازیم و نتیجه شد «شب‌های روشن». من کارم را بلدم. سه سال است که می‌خواهم یک فیلم جنایی را کلید بزنم اما سرمایه‌گذار پیدا نمی‌کنم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.