شاید امروز با وجود گذشت چهار سال از اعلام وجود ویروس کرونا در ایران تصویر روزهای اسپری و ماسک در ذهنمان کم‌رنگ شده باشد. روزهایی که هر روز صبح منتظر کیانوش جهانپور بودیم تا با ابروهای درهم‌کشیده و شاید هم ترسناک، آمار فوتی‌های کرونا را اعلام کند.

روزهای اسپری و ماسک

آگاه_امیر گودرزی:  درست در روزهایی که مردم برای شب عید آماده می‌شدند و برای آغاز ماراتن هر ساله اسفندماه نفس خود را چاق میکردند، کروناویروس از راه رسید تا مستقیم راه نفس مبتلایان را ببندد و دیدوبازدید نوروزی را به قرنطینه تبدیل کند. در طنزهایی که دست‌به‌دست می‌شد وزیر می‌گفت «۹۸ استانی بود ۹۹ میریم کشوری ! »البته این طنز به فضای واقعی هم کشید و وزیر بهداشت وقت با لبخند پیروزمندانه ای اعلام کرد من هم کرونایی شدم. شاید یکی از عجیب ترین خاطرات را اظهاراتی رقم می زد که تشخیص طنز و واقعی بودنش دشوار بود مانند اظهار نظر یک مسوول استانی که کلمه پروتوکل را «پروکوتول» تلفظ می کرد.

همان قدر که بازار کسب‌وکارها سرد شده بود، بازار شایعات و حرف‌های غیرکارشناسی و عجولانه داغ شد. همان زمانی که خبرنگار دارای مدرک پزشکی در تلویزیون با خونسردی اعلام کرد کرونا گرفته و بهبودیافته و در نتیجه این بیماری اصلاً خطرناک نیست.روزهایی که یکی کرونا را مرگبار و منقرض کننده نسل نوع بشر  و دیگری یک سرماخوردگی ساده می‌دانست.

آرام‌آرام با افزایش فوتی‌ها معلوم شد کرونا هر چه هست با سرماخوردگی فرق می‌کند چون تنها ۴ روز بعد  در ۴ اسفند وزیر بهداشت اعلام کرد تعداد قربانیان به ۸ نفر رسیده‌است. آماری که تنها دو روز بعد در ۶ اسفند به ۱۵نفر رسید. آمار مرگ و میر در ۶ فروردین ۱۳۹۹به دو هزار و ۷۷ نفر رسید و اینجا بود که خنده ها و شوخی جای خود را به ترس و دلهره داد. حالا دیگر کسی دل و دماغ ساختن کلیپ طنز از وزیر و بارش بادمجان از آسمان را نداشت. دیگر حرفی از روغن بنفشه نمی شد چون همه گیری به معنای واقعی خود را نشان داد و سراسر دنیا را پیمود و در ایران هم فقط دو هفته لازم بود تا این ویروس تمامی استان‌ها را محاصره کند. بعد هم آش کرونا به قدری شور شد که  فروردین ۱۳۹۹، مسعود مردانی، استاد دانشگاه شهید بهشتی اعلام کرد شدت شیوع کرونا در ایران حتی از چین، منشأ صدور این ویروس هم بیشتر است. در این روزهای سیاه کرونایی در ایران، محدودیت‌های بسیاری اعمال شد. برخی مشاغل به حالت تعطیل یا نیمه‌تعطیل درآمدند، مدارس غیرحضوری شدند و ماه‌های متمادی تنها یک‌سوم کارکنان ادارات دولتی در محل کار خود حاضر شدند. سینماها، رستوران‌ها، کافه‌ها، باشگاه‌های ورزشی، استخرها و خیلی فعالیت ها به حالت تعلیق درآمد و حتی رفت و آمدهای بین شهری برای جلوگیری از شیوع ویروس کرونا محدود شد.

از حریم خصوصی تا پلیس صابون

از سال ۹۹ هر روز خبر موج جدیدی از راه می رسید. ویروس کرونا در ایران هفت موج را پشت سر گذاشت. سیاه‌ترین آن، موج پنجم بود که در تابستان ۱۴۰۰ و با شیوع سویه دلتا جولان داد  و از اولین روز مرداد ۱۴۰۰ تا اولین روز شهریور آمار ابتلای روزانه به رقمی معادل ۳۸‌هزارو ۶۵۷ مورد رسید و به همین نسبت بستری بیماران در مراکز درمانی جهش ۱۱۰‌ درصدی را پشت سر گذاشت. بیشترین آمار مرگ‌ومیر کرونا در ایران به بیش از ۷۰۰ جان‌باخته در روز هم رسید. دومین روز شهریور ۱۴۰۰ وزارت بهداشت از مرگ ۷۰۲ نفر بر اثر ابتلا به ویروس کرونا در کشور خبر داد. این دوره بود که از صورت های زخمی از ماسک عکاسی شد تا صورت دیگری از وضعیت بحرانی کادر درمان نمایان شود. اینجا بود که پرستاران از مردم رعایت پروتوکل ها را خواهش می‌کردند. در این شرایط بحرانی یکدیگر را برای شستن دست ها می پاییدیم که این پاییدن ها گاه با مشاجره همراه می شد. بگو مگو هایی که برخی معتقد بودند حریم های خصوصی را می شکند و دیگران اعتقاد داشتند برای حفظ جان مردم هرنوع  کنترلی مجاز است. خیلی باورها در این دوره شکل گرفت و فهمیدیم که می‌توانیم هم سلامت داشته باشیم و هم حریم خصوصی. برای حفظ سلامت خود و توقف بیماری همه گیری کرونا می‌توانیم به جای نظارت تمامیت‌خواهانه، شهروندان را توانمند کنیم. مثل شسستن دست ها با صابون که یکی از بزرگ‌ترین پیشرفت‌ها در بهداشت بشر بوده است. این کارِ ساده هر سال جانِ میلیون‌ها نفر را نجات می‌دهد. اکنون روزانه میلیاردها نفر دست خود را می‌شویند، نه به این علت که از پلیس نظارت بر دست شستن با صابون می‌ترسند بلکه چون واقعیت‌ها را می‌دانند.

از قطره چکان تا سیل

شستن دست ها هر چند کنترل بیماری را دنبال داشت اما واکسیناسیون همگانی بود که آمار مرگ و میر را کاست. در یک سال ابتدایی شیوع کرونا در ایران، چند شرکت ایرانی برای ساخت واکسن تولید داخل آستین بالا زدند. عاقبت در ۲۱ بهمن ۱۳۹۹، واکسیناسیون سراسری علیه بیماری کووید۱۹ در بیمارستان امام خمینی ره آغاز شد. شش پروژه تولید واکسن برکت (در ستاد اجرایی فرمان امام)، پاستوکووک (انستیتو پاستور ایران)، کووپارس رازی (مؤسسه سرم‌سازی رازی)، فخرا (وزارت دفاع)، واکسن نورا (دانشگاه علوم پزشکی بقیه‌الله) و اسپایکوژن در یک شرکت خصوصی در تلاش برای تولید واکسن ایرانی کرونا بودند. گرچه تا پایان دولت دوازدهم واکسیناسیون قطره‌چکانی بود و درعین‌حال شمار قربانیان کرونا روزبه‌روز بیشتر می‌شد، اما با تغییر دولت به نظر رسید که سیاست کلی برای مبارزه با ویروس کرونا تا حدی تغییر کرد و درهای واردات به روی واکسن‌های خارجی باز شد. عزم رئیس‌جمهور جدید برای تأمین واکسن از همان زمان تبلیغات انتخابات مشخص بود و وی پس از نشستن بر کرسی ریاست‌جمهوری دولت را برای تأمین سریع واکسن به خط کرد که نتیجه آن افزایش واردات واکسن‌های مختلف و جاری‌شدن سیل واکسن به کشور شد. ۲۱۰ میلیون دز واکسن کرونا از ابتدای دوران کرونا تأمین شد که این روند با واردات اسپوتنیک روسیه آغاز و تا پایان واکسیناسیون ادامه دارد که از این رقم حدود ۵۰ میلیون دُز تولید داخل و ۲۸ میلیون دُز اهدایی بوده است.در کنار همه دستاوردهای علمی دانشمندان کشورمان مواردی هم به چشم خورد که مایه شوخی و طنز در میان مردم شد؛ مانند دستگاه مستعان که ادعا شد می‌تواند ویروس کرونا را از شعاع ۱۰۰ متری شناسایی کند.

سکوت پرهیاهو

حالا در چهارمین سالگرد روزی که ورود کووید ۱۹ به ایران رسماً اعلام شد انجمن روانپزشکان ایران اعلام کردند  ساعت ۱۲ روز یکم اسفندماه ضمن یک دقیقه سکوت فاتحه‌ای برای آرامش روح قربانیان میخوانیم.این اقدام نمادین، یادآور تأثیر عمیقی است که این ویروس بر خانواده‌ها، جوامع و ملت‌ها در سراسر جهان داشته است. یک دقیقه سکوت، بیان نمادین همبستگی و شفقت نسبت به کسانی است که جان خود را با کووید ۱۹ از دست دادند و همچنین ادای احترام به کادر درمان، امدادگران و نیروهای بخش خدمات که در خط مقدم نبرد علیه این بیماری قرار داشتند.

سکوتی پرهیاهو که دور تند فیلمی ۴ساله را در یک دقیقه از ذهن گذراند و با یک بازدم طولانی به پایان رسید.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.