آگاه: آنگاه میز بازی انتخابات و دموکراسی را به هم میزنند و آن را نمایشی و فرمایشی معرفی میکنند؛ همچنین مدام از طریق تریبونها و رسانههای زنجیرهایشان به دروغ چنین تبلیغ میکنند که کشور رو به تنزل و فروپاشی است و ناجی کشور، ما اصلاحطلبان هستیم!
اپیزود انقلابی؟!
«حمیدرضا جلاییپور» که از شخصیتهای شاخص اصلاحطلب است و در ایام دوم خرداد، متولی معروفترین روزنامه چپیها بود، در زمان اغتشاشات پاییز ۱۴۰۱ به تلویزیون آمد و در پاسخ به مجری یک برنامه تحلیلی و گفتگومحور، سخنان به اصطلاح جامعهشناسانی نظیر «آصف بیات» و «تورج اتابکی» را پشت سر هم ردیف کرد و به نقل از آنها گفت که «ایران وارد اپیزود انقلابی شده است!»
این سخن ناروا و باطل در آن فضای ملتهب، نوعی همنوایی و همدلی با حامیان اغتشاشگران بود که هدفشان چیزی جز تجزیه ایران اسلامی و مخدوش کردن تمامیت ارضی کشور عزیزمان نبود. حال پس از قریب به دو سال، همین آقای جلاییپور، دوباره به صحنه بازگشته است و بهواسطه احراز صلاحیت یک اصلاحطلب در انتخابات ریاستجمهوری چهاردهم، از تحقق منافع ملی، داد سخن سر میدهد! البته اینکه شخصیتی همچون جلاییپور قائل به مقوله «منافع ملی» است و برخلاف برخی همقطارانش از منافع ملی نیز عدول نکرده، جای شکر و سپاس دارد اما از جلاییپور و امثال او این سوال را باید پرسید که چرا هرگاه باد سیاست به سمت اردوگاه اصلاحطلبان میوزد، آنها یاد منافع ملی میافتند؟ آیا منافع ملی از نظر جماعت اصلاحطلب یک مقوله سیال و موسمی است که فقط زمانی که آنها در رأس قدرتاند معنا دارد و در سایر ایام و مواقع، تهی از معناست؟
رییسجمهور «تدارکاتچی» نیست
عباس عبدی، دیگر چهره شاخص اصلاحطلب، همین چند روز پیش در روزنامه اعتماد مدعی شد که «اصلاح روندهای موجود فراتر از اختیارات رییسجمهور است؛ فرق نمیکند که چه کسی رییسجمهور شود!» در متن یادداشت عباس عبدی آمده بود که «چرا رغبت به انتخابات در ۱۳۹۸ و ۱۴۰۰ و ۱۴۰۲ خیلی کمتر از انتظار رسمی بود؟ اگر این شعار و گفتار نزد مردم مقبولیت دارد، به نحوی که نامزدهای انتخاباتی میکوشند با بیان آن، نظر موافق مردم را جلب کنند، پس چرا مردم نمیکوشند که با مشارکت انتخاباتی و انتخاب نامزد موردنظرشان، این خطر را برطرف کنند؟ ترکیب این دو گزاره نشان میدهد که یا به شعاردهندگان اعتمادی ندارند یا امکان انتخاب آنان را برای خود منتفی میدانند و یا اختیارات آنان را برای رفع خطر کافی نمیدانند، والا هیچ دلیل دیگری برای عدم حضور مردم در پای صندوقهای رأی وجود ندارد.
همین جناب عبدی که چند روز پیش به نحوی از امتناع اصلاح در کشور سخن گفته بود و همچون سایر اصلاحطلبان، رییسجمهوری را «تدارکاتچی» نامیده بود، یکشنبه شب پس از اعلام اسامی نامزدهای نهایی انتخابات ریاستجمهوری چهاردهم و احراز صلاحیت یک اصلاحطلب ازسوی شورای نگهبان، در چرخشی ۱۸۰درجهای در یادداشتی مرقوم کرد که «امشب با حضور چهار نفر از فعالان فکری و مدنی بیش از دو ساعت با آقای پزشکیان و رییس ستادشان آقای عبدالعلیزاده گفتگو کردیم. جلسه بسیار خوبی بود. هرچند زمان زیادی برای انتخابات باقی نمانده ولی در یادداشت سهشنبه توضیح میدهم که چرا معتقدم باید مشارکت کرد و به دکتر پزشکیان رأی داد.»
عبدی در یادداشت موعود نیز نوشت: همین که بدانیم شانس و امکانی جدی برای انتخاب ما فراهم است که با یک رأی دادن مسیر کنونی را تغییر دهیم این یک موفقیت بزرگ است. فهم عمومی مردم، سیاستسنج (مثل دماسنج) دقیقی است که در هر سه انتخاب گذشته درست عمل کردند، ولی اکنون رفتار دیگری را از خود نشان میدهند.
درواقع، ترجمان این نوشته عباس عبدی آن است که مردم خوب کردند در سه انتخابات گذشته (که ما اصلاحطلبان با صندوق رأی قهر کرده بودیم) مشارکت نکردند، اما آنها باید در انتخابات هشتم تیر که کاندیدای ما احراز صلاحیتشده، حضور گسترده یابند! آقای عبدی البته بهعنوان یک تحلیلگر فراموش کردهاند که رویکرد قیممأبانه (پترنالیسم) در مواجهه با مردم، اثر معکوس دارد و مردم کنش سیاسی و انتخاباتی خود را با اشاره وی و همفکران و همطیفانش، تنظیم نمیکنند؛ همین مردم در تشییع پیکرهای مطهر شهدای خدمت نشان دادند که طالب کارآمدی و صداقت هستند و قدردان و هواخواه رییسجمهوری هستند که به دور از شگردهای روانی و ماکیاولیستی، فقط دغدغه خدمت دارد؛ عرصهای که اصلاحطلبان پیشتر در آن مردود شدهاند؛ جماعتی که ساز عملیات روانی را خوب مینوازد اما در عرصه خدمت بیمنت، کُمیتش میلنگد.
از خجالت آب شد!
احمد زیدآبادی، از چهرههای شاخص رسانهای اصلاحطلبان که سالها در «ادوار تحکیم وحدت» در نقش ایدئولوگ ظاهر میشد، در بهمن سال گذشته پس از اعلام کاندیداهای انتخابات مجلس دوازدهم، نوشتهای پر از تعریض و کنایه را به شورای نگهبان منتشر کرد و تلویحا این شورا را متهم کرد که در بررسی صلاحیتهای کاندیداها، فاقد استقلال است! زیدآبادی آن نوشتهاش را با این جمله به پایان برد که «من دارم از خجالت این وضعیت در کشور آب میشوم!»
حالا همین آقای زیدآبادی در روزنامه هممیهن یادداشتی منتشر کرده و به تحلیل سبد آرای نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری چهاردهم مبادرت ورزیده و در پایان نیز چنین نتیجه گرفته که «مسعود پزشکیان در بین اقوام مختلف ایرانی رأی قابلتوجهی دارد. اضافه شدن رأی اصلاحطلبان به او نیز مزید بر علت است تا به دور دوم انتخابات راه یابد.» البته زیدآبادی در تحلیل خود به روی مبارکش نیز نیاورده که اگر (به زعم او و مطابق با نظر چند ماه قبلش) شورای نگهبان در بررسی صلاحیت نامزدهای انتخاباتی فاقد استقلال است، اساسا چرا نامزد مدنظر او و جناح سیاسیاش احراز صلاحیت شده است؟
دروغی به نام مهندسی انتخابات
علی ربیعی، دیگر چهره شاخص اصلاحطلب است که ظرف کمتر از یک هفته نظرش نسبت به نهاد انتخابات تغییر کرد؛ نامبرده هفته گذشته در یادداشتی که مرقوم کرد، به نوعی انتخابات در کشور را مهندسیشده دانست و نوشت: «آنچه این روزها جامعه در صحنه سیاسی انتخابات با تعجب شاهد بود، به نظرم نگرانکننده و موروث انتخابات مهندسیشده، کوچک و کوچکتر شدن مداوم گردش نخبگان، غربالگری مداوم در نظام سیاسی و بیرون ماندن بسیاری از بزرگان، جامعه بیمیانجی و بیسامانی سیاسی است. اهتمام به صندوقها بهعنوان میانجیگران سیاسی و اجتماعی، هم وظیفه دولتها و هم وظیفه آحاد جامعه است و اتفاقا نوع کنش دولتهاست که نسبت مردم و رفتار مشارکت را مشخص میکند. انتخابات ۹۸ و ۱۴۰۰ در ایران، نمونه قابل تببین و قابل تفسیر است.»
همین آقای ربیعی که سوابقی در یک دستگاه امنیتی و همچنین وزارت کار دارد، به فاصله یک هفته نظرش را عوض کرد و بعد از تایید صلاحیت فردِ همجناحش در انتخابات ریاستجمهوری چهاردهم، بدون آنکه توضیح دهد منظورش از انتخابات مهندسی شده در ایران چیست، نوشت که «وقتی جامعه تشنه امید است، حتی یک تایید صلاحیت متفاوت، چنین موج و حس خوبی را در میان مردم ایجاد میکند. با شناخت دیرینم از پزشکیان، قاطعانه میگویم: او میتواند.»
البته قائل بودن به مهندسی انتخابات، فقط منحصر به علی ربیعی نیست؛ بسیاری از اصلاحطلبان در ادوار مختلفی که در عرصه انتخابات ناکام ماندند، بلافاصله تئوری دروغینِ انتخابات مهندسیشده را مطرح کردند؛ البته آن اصلاحطلبان اکنون سکوت پیشه کردهاند و توضیح نمیدهند که نظرشان در باب این گزاره چیست که «اگر انتخابات مهندسی شده است، چرا در کنار پزشکیان، یک اصلاحطلب دیگر نیز تایید صلاحیت نشد که آرای آنها بشکند و تجمیع نشود»؟ در واقع اگر قائل به نظریه دروغینِ مهندسی انتخابات باشیم، باید بگوییم که این مهندسی در انتخابات پیشرو به نفع اصلاحطلبان صورت گرفته است. البته پر واضح است که شورای نگهبان در تمامی انتخابات، منطبق با مُرّ قانون عمل میکند و این اصلاحطلبان هستند که همچون اعضای حزب باد (کانفورمیستها) در هر دورهای تغییر موضع و نظر میدهند.
نظر شما