آگاه: وقتی از عوامل سنتی قدرت ملی هم صحبت میکنیم معمولا اولین مولفهای که برای کشورها مطرح میکنند، مسئله وسعت است، چراکه قدرتی بزرگ یک کشور کوچک را در مدت کوتاهی میتواند نابود کرده و زیرساختهایش را ویران کند ولی وقتی که وسعت کشور زیاد باشد و پهنای زیادی داشته باشد این کار بهسختی انجام میشود و مهاجم را با سختی روبهرو میکند. مولفه دوم که معمولا در کنار آن مورد بررسی قرار میگیرد، بحث جمعیت است. در شرایط برابر عوامل ایجاد قدرت، در نگاه دانشمندان علم سیاست آنکه از جمعیت بیشتر برخوردار است، حتما قدرت بیشتری خواهد داشت. در واقع در کنار مولفههای نظامی، علم و فنآوری، سختافزارها و... طبیعتا جمعیت هم عامل بازدارنده است و هم موجب قدرت بیشتری میشود. درنتیجه در اکثر شاخصهای مدرن و سنتی ارزیابی قدرت ملی؛ جمعیت و نیروی انسانی یکی از مولفههای اصلی آن محسوب میشود. در کنار این موضوع جمعیت در بسیاری دیگر از عوامل قدرت نیز تاثیرگذار است؛ بهعنوان مثال، در فرآیندهای نظامی علاوه بر امکانات سختافزاری، نیروی انسانی حاضر در ارتش یکی از مولفههای مهم است. یا در حوزه علم و فنآوری نیروی انسانی متخصص هرچه بالاتر باشد طبعا بازتاب قدرت بیشتری دارد.
در حوزه تولید ثروت و درآمد نیروی انسانی در بازار کار که واجد کار و تلاش باشد بایستی وجود داشته باشد تا چرخه تولید و ثروت به حرکت دربیاید. درواقع در علم سیاست پس از تعارف مدرنی که از دولت ملی انجام شد اهمیت جمعیت و نیروی انسانی بسیار بیشتر از قبل افزایش یافت. دولت ملی دورکن اصلی دارد: دولت و ملت.
شاخصههای تشکیل یک دولت ملی را ملتها تشکیل میدهند و اساسا بدون وجود یک ملت که آدمها خودشان را جزء یک واحد یکپارچه بدانند، چیزی به نام دولت – ملت شکل نمیگیرد؛ به همین دلیل نیروی انسانی و جمعیت جزو مولفههای اساسی و بنیادین دولت – ملت تلقی میشود.
وقتی صاحبان قدرتهای اول تا بیستم دنیا را مورد مطالعه قرار میدهید ملاحظه میکنید که در حدود ۱۴ و ۱۵مورد از مولفههای تاثیرگذار بر قدرت آنها جمعیت بالاست که بسیار اثرگذار است و هند و چین و آمریکا از آن دستهاند. البته سایر عوامل نیز در این ایجاد قدرت موثر بوده است ولی مسئله جمعیت اهمیت و نفوذ بیشتری دارد.
در همین راستا و با درنظرگرفتن همه موارد بالا باید تصریح کنیم یکی از وجوه مهم پیری و سالخوردگی جمعیت و مسئله موالید همین مقوله قدرت ملی است و طبیعتا بالا بودن قدرت ملی حوزههای اقتصادی و اجتماعی را هم تحت الشعاع قرار خواهد داد.
۱۳ تیر ۱۴۰۳ - ۲۳:۱۵
کد خبر: ۴٬۹۲۴
محمد علی بیگی، آگاه مسائل اقتصادی: اگر بنا باشد قدرت برای یک واحد ملی مثل کشور به دست بیاید، قاعدتا نیروی انسانی آن جزو مولفههای اولیه و بنیادین تلقی میشود. به همین دلیل هم در نظریات سنتی و هم مدرن مسئله نیروی انسانی بدون استثناء بهعنوان یک مولفه زیربنایی تلقی میشود؛ حال تفاوتی نمیکند که ارسطو یا افلاطون تحلیل کرده باشند یا اندیشمندان سیاسی معاصر.
نظر شما