آگاه: اولینباری که امام موسی مرا بعد از ازدواج با مصطفی در لبنان دید، خواست تنها با من صحبت کند. گفت: غاده! شما میدانید با چه کسی ازدواج کردهاید؟ شما با مردی خیلی بزرگ ازدواج کردهاید. خدا به شما بزرگترین چیز را در عالم داده، باید قدرش را بدانید. من از حرف آقای صدر تعجب کردم. گفتم: من قدرش را میدانم و شروع کردم از اخلاق مصطفی گفتن.
آقای صدر حرف من را قطع کرد و یک جمله به من گفت: این خلق و خوی مصطفی که شما میبینید، تراوش باطن او است و نشستن حقیقت سیر و سلوک در کانون دلش. اینهمه معاشرت و رفتوآمد مصطفی با ما و دیگران تنازل از مقام معنوی اوست به عالم صورت و اعتبار. و خیلی افسوس میخورد کسانی که اطراف ما هستند درک نمیکنند. تواضع مصطفی را از ناتوانیاش میدانند و فقیر و بیکس بودنش. امام موسی میگفت: من انتظار دارم شما این مسائل را درک کنید.
گاهی فکر میکرد به همین خاطر خدا بیشتر از همه از او حساب میکشد، چون او با مصطفی زندگی کرد با نسخه کوچکی از امام علی(ع).
همیشه به مصطفی میگفت: «تو حضرت علی نیستی. کسی نمیتواند او باشد فقط حضرت امیر آنطور زندگی کرد و تمام شد.» مصطفی همچنانکه صورت آفتابخوردهاش باز میشد و چشمهایش نمدار: «نه درست نیست! با این حرف دارید راه تکامل در اسلام را میبندید. راه باز است. پیامبر میگوید هرجا من پا گذاشتم امتم میتواند. هر کس به اندازه سعهاش.»
۳۰ تیر ۱۴۰۳ - ۱۳:۵۷
کد خبر: ۵٬۳۶۰
«غاده جابر» همسر شهید چمران میگوید: مهریهام قرآن کریم بود و تعهد از داماد که مرا در راه تکامل و اهلبیت(ع) و اسلام هدایت کند. اولین عقد در صور بود که عروس چنین مهریهای داشت. یعنی در واقع هیچ وجهی در مهریهاش نداشت برای فامیلم، برای مردم عجیب بود اینها.
نظر شما