آگاه: کنار جمعی از فرماندهان گردانهایشان نشسته بود، از جمله یکی از فرماندهها شهید فرومندی بود که نشسته بودند. من جلو رفتم و احوالپرسی کردم و بعد پیرامون عملکرد گردان ابوالفضل (سلام الله علیه) که در عملیات تشکیل شده بود، سوال کردم که از نحوه پشتیبانی عملیات خیبر راضی بودهاید؟ گفت: من از کار راضی هستم. خدا انشاءالله کمکتان کند. اما یک چیزی که به من گفت که خیلی من را تکان داد. گفت: فلانی ما از عملیات خیبر، سالم برگشتیم. این دفعه به شما میگویم، آن دستوری که حضرت امام در رابطه با منطقه بصره دادند که اگر بخواهیم به اهدافمان برسیم. من دو راه بیشتر ندارم. میگفت: این دفعه یا به اهدافی که نظر حضرت امام است میرسیم یا جنازه من برمیگردد. به غیر از این دو راه، راه دیگری وجود ندارد. خیلی برای من جالب بود. بعد با خودم گفتم: آقای برونسی اینطوری محکم صحبت نکن. گفت: قطعا هیچ شکی ندارم. در این عملیات یا به اهدافی که نظر امام است میرسیم یا اینکه جنازه من برمیگردد. بعد از عملیات هم دیدم که واقعا همینطور شد، پیکرش هم برنگشت.
۳ مرداد ۱۴۰۳ - ۱۳:۲۴
کد خبر: ۵٬۵۰۷
پیش از اینکه عملیات بدر آغاز شود، ما بهعنوان مسئول پشتیبانی میرفتیم خدمت فرماندهان محترم ازجمله شهید برونسی. ظهر بود ساعت حدود ۱۱:۳۰ تا ۱۲بود.
نظر شما