آگاه: یک ـ توسعه فردی
پرسید چرا «خراب کردن» اینقدر راحت است و «درست کردن» آنقدر سخت؟
در برابر چهره پرپرسش من که این چه سوال سختی است؟ خودش ادامه داد: رازش در این است که درست کردن «یک راه» دارد و خراب کردن «هزار و یک راه.»
و اضافه کرد که درست کردن نظم میخواهد، برنامه میخواهد، دقت، زمانبندی، صبر و استمرار در اجرای برنامه میخواهد ولی برای خراب کردن کافی است در یکی از موارد اشاره شده، تنبلی کنی، اهمال بورزی، ضعف نشان بدهی یا اختلال ایجاد کنی؛ خرابی شما آماده است!
دو ـ راز التماس دعا
مولوی در فیه مافیه میگوید:
درویشی در شهری عاشق شاه بود، آنقدر شاه را دوست داشت که همه مردم شهر از دوستداشتنش خبردار شده بودند و حتی شاه هم از علاقه این مرد به خودش باخبر شده بود. هر وقت که این مرد اراده میکرد تا برود پیش شاه، مردم جمع میشدند و عریضههایشان را به او میدادند و او در چنتهاش میگذاشت و با خودش میبرد.
نکته جالب ماجرا این بود که این مرد وقتی به شاه میرسید و چشمش به جمال شاه میافتاد از شدت عشق و دوست داشتن شاه، غش میکرد، بیهوش میشد و میافتاد، شاه این صحنه را که میدید بسیار ذوق میکرد، بعد میگفت چنته مرد را بیاورند و شروع میکرد به بررسی عریضهها و نیازهای مردم و درخواستهایشان و پاسخ دادن به آنها و به عشق این مرد حتی بیشتر از چیزی که تقاضا کرده بودند به درخواستکنندگان میداد. این اشاره رقیق و دقیق به ما میگوید وقتی که شما به یک نفر میگویید «التماس دعا» در واقع عریضه و حاجت خود را در چنته او گذاشتهاید و نیازی نیست که او حتما از شما یاد کند، چراکه شاه یعنی خداوند مهربان میبیند التماس دعای شما را و به برآوردن حاجت شما امر میکند.
سه ـ توسعه تجارت فرهنگی
امروز در کتابهای یک دستفروش در خیابان انقلاب کتابی دیدم که رویش درشت نوشته بود: دیوان کامل فروغ فرخزاد.
به فکر فرورفتم که من ناشر چقدر از زیرکی این دوستان دستفروش عقبم! همینها که در بیشتر موارد کتابهای پرفروش ناشران را بهصورت دیجیتال یا افست چاپ کرده و میفروشند.همینها که در شهریور سال۱۳۹۶ یوسف علیخانی، مدیر نشر آموت را که پیگیر نجات کتابهایش از چاپ غیرقانونی و درواقع قاچاق کتاب، در تودرتوهای خیابان انقلاب بود، زدند و به قول خودش از «رییس قاچاقچیان کتاب» سیلی محکمی خورد و تا آنجا که من یادم میآید کسی کاری نکرد.حرف توی حرف شد، بله داشتم میگفتم اگر من بودم اسم کتاب را به صورت احساسی مثلا میگذاشتم: آغاز فصل سرد، اشعار فروغ فرخزاد.
بعد مینشستم منتظر که خریدار بیاید و منتظر میماندم و منتظر میماندم... و نمیآمد!
اسمگذاری هم سیاق خودش را دارد در بازار تجارت، ناشر اگر تاجر نباشد کلاهش پس معرکه است، مثال: همین بنده کمترین.
چهار ـ دعای آخر
مهاجرت ِخواسته یا ناخواسته این روزها گریبان آدمهای بیشماری را در سراسر جهان بهویژه ایران گرفته، همه هم به امید هوای تازهتر و آسمان آبیتر از ریشههای خود جدا شدهاند.
خدایا قلبهای غمگینِ کزکرده در گوشهگوشه غربت این کره خاکی را - همین اکنون- شاد کن!
نظر شما