درگذشت محمدعلی بهمنی جامعه هنری و موسیقی کشور را در حزن و اندوه فروبرد. شاعری که هم در سرودن شعر نو و هم شعرهای سنتی تبحر خواصی داشت و آثار موفقی را با صدای بزرگان موسیقی بر جای گذاشت. از طرفی این شاعر در کنار سرودن غزل و مثنوی، سپیدهسرایی هم داشت. بااینحال همواره عناصری تکرارشونده در زبان هر دو شکل بهچشم میخورد و در این وجوه مشترک میتوان امضا و سبک ادبی شاعر را بهروشنی دنبال کرد.
بسیاری از آهنگهایی که برای مخاطبان خاطرهانگیز است با شعری از این شاعر بزرگ تنظیم شده است. بیشتر شعرهای بهمنی بهصورت غزل سروده شده است که با پیوند با ترانه در نهایت غزل_ترانههای خاطرهانگیزی سروده شد. برخی از این غزلها آنچنان با آهنگ و صدا عجین شدهاند که نمیتوان قضاوت کرد این دقیقا خود شعر است که سبب ماندگاری اثر در ذهن مخاطب شده یا اجرای موسیقیایی آن؛ چون کمال وجه شعری و هماهنگی بالای موسیقی اجازه نمیدهد هیچیک از این دو را شرط کافی موفقیت اثر بدانیم. بیگمان ظرفیت موسیقیایی بالای شعر، همانقدر شرط لازم یکاجرای موسیقیایی خوب است که نبود یک اجرای موسیقیایی خوب میتواند شانس شنیدهشدن اثر را از بین ببرد.
تولد در قطار
تولد محمدعلی بهمنی بهنوعی متفاوت و عجیب رقم خورده است. او زندگی را در قطار میانشهری آغاز کرد و بهنوعی خاص بهدنیا آمد، برای همین انتظار یک زندگی متفاوت و پرفراز و نشیب از او بعید نیست. محمدعلی بهمنی علیرغم تولد در دزفول، دوران کودکی را در شهرهای کرج، تهران و بندرعباس سپری کرد. مطابق گفته خود شاعر، تنها دوماه به زمان تولد او مانده بود که بهدلیل بیماری برادرش در دزفول و عیادت خانواده از او، دزفول بهعنوان محل زندگیاش در شناسنامه درج میشود. خانواده او اصالتا تهرانی هستند اما مدتی بهدلیل شغل پدر ساکن بندرعباس شدند.
خانواده در شاعر شدن بهمنی، نقش کلیدی داشته است. با اینکه بهمنی مادر و برادران اهل شعر و ادبی داشت، اما از آن سمت پدرش به کل مخالف شاعر شدنش بود. تا جایی که با تمام شدن شیفت کاری پدر و آمدن به خانه، کتابها جمع میشد و حتی اگر کسی شعری میسرود، کتک میخورد. پدر بهمنی آنقدر مخالف شعر سرودن او بود که تا انتهای عمرش، این موضوع از پدر مخفی نگه داشته شد. برعکس پدر، مادر این شاعر، درکنار شعرخوانیهایش به زبانهای عربی و فرانسوی هم مسلط بود. از نظر بهمنی، شعر مانند سفره غذاست که همیشه در خانهشان پهن بوده است: «مادرم حافظ و سعدی و مولانا میخواند و برادرانم شاهنامهخوانی داشتند. بهنحوی در این بهره بردن از شعر اجبار هم بود. زمانی که برادرانم شعرخوانی میکردند مرا مجبور میکردند با همان سن کم گوش کنم، حتی گاهی نمیتوانستم شعر را درک کنم اما از من میخواستند برشهایی از شعر را برایشان بگویم. کافی بود حواسم پرت شود تا بازخواست شوم و گوشمالی. اینطور بود که من خواسته و ناخواسته شعر و وزن را آموختم. هرچند برداشتی از وزن در اشعار نداشتم اما بهراحتی آن را در نوشتههایم رعایت میکردم.»
آشنایی با فریدون مشیری
جدا از خانواده، یکی دیگر از افرادی که در شاعر شدن بهمنی نقش مهمی ایفا کرده، فریدون مشیری بود. بهمنی درباره آشنا شدنش با مشیری گفته است: «برادران من در چاپخانهای کار میکردند و فریدون مشیری مسئول صفحه ادبی نشریهای بود که آنجا چاپ میشد. سهماه تعطیلی تابستان را من هم در آن چاپخانه کار میکردم. همانجا با مشیری آشنا شدم و در آن سن تمام هیجانم این بود که زودتر از هرکس دیگری نشریه و شعرها و نوشتههای مشیری را میخوانم.»
او بود که برای اولینبار بهمنی را به راه شعر و شاعری آورد و از او خواست در 9سالگی شعر بگوید. بهمنی دراینباره گفته است: «خودم نمیدانستم چنین قدرتی در من هست. در واقع بهنوعی فریدون مشیری این استعداد را در من دید. مرحوم مشیری برخی نوشتههای من را خوانده بود و به من گفت که میتوانی شعر بگویی. بعد هم چند بار از من پرسید که شعری گفتهای؟ و من گفتم هر چقدر سعی میکنم، نمیتوانم. مرحوم مشیری گفت به کسی که دوستش داری فکر کن تا بتوانی. در آن سن همه عشق من مادرم بود؛ در واقع اولین شعرم را برای مادرم گفتم.»
نتیجه این اصرار شعری شد که به گفته بهمنی، فریدون مشیری نتوانست به او ایرادی بگیرد.
«شبها که ز دیده خواب گیرد
شعرم به سروده شبانه
بینم که نشستهای تو بیدار
بر بستر طفل پربهانه
آوازه گرم لایلایت
افکنده طنین مادرانه
شاعر نه منم تویی که باشد
شعرت همه شور مادرانه»
در آن سن و سال، شور و علاقهای که بهمنی به شعر داشت باعث شد تا او در همان نشریه بنویسد. البته حمایتهای فریدون مشیری هم تاثیر زیادی روی او گذاشت. با انتشار شعر مادر، مشیری چند خطی در مجله نوشت که این شعر را پسربچهای در این سن و سال گفته است. بهمنی در این باره گفت: «این ماجرا برای من شوق کمی نبود. بیشتر اوقات به شعر میاندیشیدم و تا مدتی بیشتر رباعی و دوبیتی میگفتم. البته شروع کارم با شعر نیمایی بود. هرچند در آن سن نمیدانستم شعر نیمایی چیست و شعر «مادر» را در قالب غزل گفته بودم، اما در قالب شعر نیمایی راحتتر شعر میگفتم.»
شیفته غزل
اگر جسارت بهمنی و همنسلانش همچون منزوی و بهبهانی نبود، قطعا نوگرایی در غزل بیش از چند دهه به تاخیر میافتاد. بهمنی در غزلهایش همواره چشمی به نیما دارد. عشق ازجمله مضمونهای غزل اوست. بسیاری از اهالی شعر و ادب، بر این عقیدهاند که غزلهای او وامدار سبک و سیاق نیما یوشیج است. آنچنان که بهمنی میگوید: «جسمم غزل است اما روحم همه نیمایی است/ در آینه تلفیق این چهره تماشایی است»
محمدعلی بهمنی در کنار غزل، در قالبهای مختلف دیگری مانند کلاسیک، نیمایی و سپید به سرودن پرداخته است. اما شیفته غزل گفتن و غزل خواندن است و درباره این شیفتگی میگوید: «غزل، نهتنها در شعر امروز، بیتردید در شعر تمام فرداها جایگاه ویژهای خواهد داشت. غزل هستی ایرانی است و خواهد بود. آنچه مهم است، این است که این امانت حساس را به نسلهای آینده تحویل دهیم.» در دیدگاه محمدعلی بهمنی، غزل به گونهای است که میتواند با روزگار و شرایط جدید تغییر کند.
بهمنی در سال1350 مجموعه اشعارش را منتشر کرد. او درباره اولین مجموعه شعرش گفته است: «اولین مجموعه شعرم به نام «باغ لال» سال۵۰ همزمان با کتاب مرحوم حسین منزوی توسط یک انتشارات چاپ شد. این همزمانی باعث شد تا کتاب در مقام مقایسه قرار بگیرد. آن موقعها مثل الان نبود. کتابها واقعا خوانده میشدند و بزرگان روی آنها نظر میدادند. نقد میکردند و جایگاه طرف را به او نشان میدادند. آن موقع فضا بهگونهای بود که طرف باید در یک کتاب خودش را معرفی میکرد. من هم با مجموعه باغ لال شناخته شدم.» در سالهای بعد، مجموعهای اشعار دیگری با نامهای «در بیوزنی»، «عامیانهها»، «گیسو، کلاه، کفتر»، «گاهی دلم برای خودم تنگ میشود» و... منتشر کرد.
دلسوزی برای ترانه و موسیقی
دلسوزی او برای شعر و ادب ایران موضوعی است عیان؛ چراکه او درکنار سمتهایی که داشته، همیشه تلاش کرده به رشد موسیقی کمک کند. کارنامه بهمنی پر از فعالیتهایی است که با عرصه ترانه، شعر و موسیقی گره خورده است. اولین همکاری رسمی بهمنی با رادیو در سال1345 رقم خورد. در ادامه، شبکه استانی خلیجفارس برنامه «صفحه شعر» را با همکاری این شاعر احساسپیشه ارائه داد. در کارنامه او تجربههایی مانند مسئول چاپخانه دنیای چاپ بندرعباس و مدیر انتشارات «چیچیکا» که در گویش بندرعباسی به معنی قصه است، دیده میشود. همچنین او به مرور در عرصههای مدیریت کلان هم وارد شد. محمدعلی بهمنی، پس از درگذشت مشفق کاشانی در اسفندماه 1393 رییس شورای شعر و ترانه دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شد.
چهار سال بعد، در شهریورماه 1397 با نگارش متنی در فضای مجازی از استعفا و کنارهگیریاش از این سمت خبر داد. بعد از این استعفا، برخی رسانهها این مسئله را با حاشیههای مجوز گرفتن آلبوم «ابراهیم» مرتبط دانستند. ولی بهمنی در گفتوگو با باشگاه خبرنگاران جوان گفت: «این استعفا ارتباطی با موضوع مجوز آلبوم «ابراهیم» محسن چاوشی ندارد و من هیچ دخالتی در کار چاوشی برای انتشار این آلبوم نداشتم.» بهمنی ادامه داد: «متاسفانه انتشار آلبوم چاوشی ۹ماه به تاخیر افتاد. با وجود اینکه اصلاحیههایی به اشعارش وارد شده اما اثر بسیار باارزشی است. البته چند سال پیش به یک اثر این خواننده پاپ ایراد گرفتم، آن هم به این دلیل که آن شعر در شأن چاوشی و حسین صفا، شاعر اشعارش نبود. بههرحال استعفای من برای مجوز اشعار آلبوم اخیر محسن چاوشی نبوده است.» بهمنی درخصوص علت استعفایش اظهار کرد: «موضوع استعفایم مربوط به خود دفتر شعر و فعالیتهایی است که در آن صورت میگیرد. نباید دفتر موسیقی زیر بار ترانههای ضعیف برود. ما تذکر دادیم، اما دوستان حرفهای ما را نپذیرفتند. من هم گفتم چرا دادن مجوز به این اشعار ضعیف به اسم ما تمام شود؟»
نظرات بهمنی درباره موسیقی این دوره و زمانه، همیشه پر از دلسوزی بوده است. او هدفش را از رد کردن برخی موسیقیها، کمک به حیثیت کلام در موسیقی دانست. او در گفتوگویی که در سال1397 با تسنیم داشت، درباره وضعیت شعر و ترانه در صداوسیما گفت: «صداوسیما مدت زیادی نیست که از آلبومها و تکقطعههای ارشاد بهره میبرد. الان بهطور کلی تمام استودیوهای تلویزیون بسته است و بیشتر آثاری را پخش میکنند که از مجرای ارشاد تولید میشود. صداوسیما از میان آثار تولیدشده در ارشاد، قطعههایی را پخش میکند که کیفیت بهتری دارند. حالا فکر کنید آثار نازل چه وضعیتی دارند! در حال حاضر بیشتر استودیوهای داخل تلویزیون بسته است و بیشتر آثاری که پخش میکنند خارج از تلویزیون تولید شدهاند. آنچه ما میدانیم این است که تلویزیون به دلیل نداشتن بودجه حجم تولیدهایش را کاهش داده است.»
موسیقیهایی که ماندگار شد
در ادامه سعی داریم تا با شعرهایی از بهمنی که تبدیل به موسیقیهای ماندگار شدند، کمی خاطرهبازی کنیم. این شاعر برای خوانندههای برجسته معاصر همچون علیرضا قربانی، ناصر عبداللهی، همایون شجریان و... شعر سروده است؛ البته قابل ذکر است بیشتر همکاری این شاعر با ناصر عبداللهی بوده است.
«پردهنشین» علیرضا قربانی
این آهنگ با آهنگسازی مهیار علیزاده با صدای علیرضا قربانی برای فیلم پردهنشین در سال1393 سروده شد.
«هوای حوا» ناصر عبداللهی
دل من یه روز به دریا زد و رفت... برای نسل دهههای 60 و 70 قطعا یکی از قطعاتی است که در ذهنها ماندگار شده است. این قطعه یکی از قطعات آلبوم هوای حواست که با صدای ناصر عبداللهی در سال۱۳۸۵ منتشر شد.
«دهاتی» شادمهر عقیلی
آلبوم دهاتی شادمهر عقیلی که در سال۱۳۷۸ منتشر شد از آثار سرودهشده بهمنی بود که خیلی زود سروصدا کرد. قطعه دهاتی را که آهنگسازی و تنظیم اثر برعهده خود شادمهر بود محمدعلی بهمنی سروده است.
«چه آتشها» با صدای همایون شجریان
«چه آتشها» با آهنگسازی علی قمصری و صدای همایون شجریان یکی دیگر از آثار این شاعر برجسته است که از خود بر جای گذاشته است. «چه آتشها» بهصورت آلبوم 17قطعهای عرضه شده که قطعه چه آتشها را محمدعلی بهمنی سروده است. این آلبوم در سال1392 منتشر شد.
«وضعیت سفید» علیرضا قربانی
شعر تیتراژ پایانی سریال خاطرهانگیز وضعیت سفید را محمدعلی بهمنی سروده است. موسیقی این قطعه را سهراب پورناظری تنظیم کرده است که با صدای علیرضا قربانی در پایان این سریال پخش میشد.
نظر شما