آگاه: چارچوب کاری رسانههای یادشده، نه چارچوبهای حرفهای، مدون و شناخته شده، بلکه اصول خلقالساعهای هستند که براساس خواست کارفرمایان معاند ایران تعریف و تکلیف میشوند؛ نگاهی به کارنامه این رسانهها آشکار میکند که هر اقدام، موضعگیری، حرکت و جریان معاند ایران برای این رسانهها اهمیت داشته و زیر چتر حمایتی و توجیهی آنها قرار میگیرد؛ آنها در این مسیر بهدلیل حمایت گسترده میزبانان غربی خود حتی ابایی از حمایت از تروریسم و گروهکها و سازمانهای تروریستی ندارند و خود را به بهای تداوم دشمنی با ایران به تریبون تروریستهای تفنگ به دست، بدون تفنگ و مجازی تبدیل میکنند.
حمله و تعرض به رأیدهندگان ایرانی در کشورهای غربی در جریان چهاردهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری که براساس قوانین و کنوانسیونهای بینالمللی محکوم است، ازسوی رسانههای فارسیزبانی چون بیبیسی فارسی و اینترنشنال مورد حمایت قرار گرفت.
این شبهرسانهها تلاش کردند از طریق تخفیف و تقلیل این جریان آشکارا ناقض حقوق بشر، خشونت اعمالشده ازسوی آنها را توجیه کرده و حتی بهعنوان یک اقدام طبیعی بزک کرده و به خورد مخاطبان بدهند. بیبیسی فارسی که برای توجیه رفتار خشونتآمیز معاندان در حمله به رأیدهندگان سنگ تمام گذاشت، اعتراف کرد که آنچه کارزار ایجاد شرمساری برای رأیدهندگان ایرانی خوانده میشد، با شکست مواجه شد.
کشورهای غربی که هنوز به ابزار رسانههای فارسیزبان برای پیشبرد رویکرد خصمانه خود علیه ایران برای دست یافتن به اهداف نامشروع خود نیاز دارند، با تخصیص جوایز خاص به آنها تلاش میکنند عملههای قلم به دست خود را در صدر امپراتوری دروغسازی و دروغپراکنی حفظ کنند. هرچند پرونده انتخابات زودهنگام ریاستجمهوری در ایران پایان یافت و اوپوزیسیون روسیاه شد اما این بار سوژه جدید را کلید زدهاند.
رسانههای بیگانه پس از پایان کار اسد در سوریه، آشکارا ایران را هدف اصلی این تحولات دانستند. بیبیسی فارسی در یکی از تحلیلهایی که منتشر کرد، تحولات اخیر را به قطاری تشبیه کرد و آورد: قطار ۱۴ماه در راه بود. در هفتم اکتبر از غزه به حرکت درآمد و در اوایل سپتامبر ۲۰۲۴ به لبنان رسید و درست در روزی که آتشبس شکننده در آنجا برقرار شد، قطار در حلب بود. از آن زمان به بعد، طی پنج روز بدون اینکه با هیچ مانع مهمی روبرو شود به مقصد رسید.
حلقه مشترک ادعاها و تحلیل، تحلیلگران بیبیسی مانند «حبیب حسینیفرد» این است که جمهوری اسلامی ایران و سیاست منطقهای تهران بازنده اصلی تحولات سوریه است و جبهه مقاومت ضربهای «جبرانناپذیر» را دریافت کرد چنان که «علی معموری» کارشناس بیبیسی مدعی میشود: «برای ایران، از دست دادن اسد به معنای ضربهای شدید به شبکه قدرت منطقهای این کشور است که پیش از این با از دست دادن حماس و ضربات سنگین بر حزبالله آسیب دیده بود. این وضعیت ایران را مجبور به بازنگری در استراتژیهایش خواهد کرد.»
در همین ارتباط، بیدستاورد معرفی کردن هزینهکردهای چند ساله در سوریه از مهمترین محورها در رسانههای خارجی فارسیزبان است. رادیو فردا آنچه را «شکستهای منطقهای ایران خواند» موجب قرار گرفتن در آماج انتقاد مخالفان در داخل و خارج از حکومت و به چالش کشیده شدن هسته سخت قدرت در ایران دانست.رادیو فردا در این ارتباط آورده است: ایران بعید است که بعد از درآمدن از شوک به بازخوانی و درسآموزی از سیاست شکستخورده منطقهای خود بنشیند و به این درک برسد که امنیت در عرصه داخلی امری نرمافزاری است و به نوع رابطه نرم و منعطف حکومت با مردم و مطالبات مختلف آنها برمیگردد.
در همین راستا، برخی رسانهها تلاش کردند به مقایسه ایران و سوریه از زوایای مختلف بپردازند و در ذهن مخاطب قرینهسازی کنند. ایران وایر با مقایسه شاخصهای اقتصادی در ایران و سوریه، مدعی شد: وضعیت اقتصادی ایران تفاوت زیادی با وضعیت سوریه جنگ زده طی ۱۳ سال گذشته ندارد. رادیو فردا هم با انتشار تصاویر و اخبار هولناک در مورد زندان صیدنایا، این زندان را اوین سوریه خواند. این رسانهها همچنین با اشاره به اظهارات مسئولان ایرانی در مورد اینکه اسد به توصیه ما برای گفت و گو با معارضان توجه نکرد، این مواضع را مبنای انتقاد قرار دادند.
هزینه و فایده تحولات سوریه برای بازیگران منطقهای و فرامنطقهای
بررسی هزینه و فایده تحولات سوریه برای بازیگران منطقهای از محورهای برجسته در این رسانهها است.یورونیوز وضعیت بازیگران منطقه در پی تحولات سوریه را چنین تشریح کرد:
ایران: بازنده تحولات است. اکنون با از دست دادن شرکای راهبردی خود، در بهترین حالت به بازتعریف راهبرد امنیتی و موقعیت خود در منطقه نیاز دارد.
روسیه: شورشیان با روسیه متفاوت از ایران رفتار میکنند. جولانی در مسجد اموی بدون اشاره به روسیه به شدت به ایران حمله کرد. شورشیان سفارت ایران را در دمشق غارت کردند، ولی سفارت روسیه دست نخورده باقی ماند.
اسرائیل: نفوذ ایران و حزبالله در نزدیک مرزهای اسرائیل کم میشود، ولی نگرانی از پرشدن خلأ قدرت توسط گروههای اسلامی افراطگرا همچنان پابرجاست.
ترکیه: این کشور پیروز تحولات و همچنین خشنود از تسهیل مسیر بازگرداندن مهاجران سوری ودر عین حال نگران قدرت گرفتن کردها است. با این حال اوضاع به سود ترکیه است. آنکارا از این پس اقتدار بیشتری بر همسایه جنوبی اعمال میکند که میتواند تقویت کننده جاهطلبیهای نوعثمانیگری اردوغان باشد.
اردن: این کشور دارای بلندترین مرزها با سوریه و نگران از تسری بیثباتی به داخل مرزهایش است.
آمریکا: خروج از منطقه در شرایط کنونی به ضعف آمریکا تلقی میشود و تداوم حضورش خطرات جدیدی برایش به همراه دارد.
شبکه من و تو، ترکیه و اسرائیل را پیروز تحولات سوریه معرفی کرد: «ترکیه به دلیل وجهه پیروزی که در میان اسلامگرایان داخلی و نیروهای نوعثمانیگرا به دست آورد و اسرائیل به دلیل هدف قرار دادن مواضع ایران در سوریه». این رسانه مدعی شد در این میان، سختترین شکست را ایران متحمل شده است.
دویچه وله فارسی هم ایران را بازنده تحولات سوریه دانست و مدعی شد: شکست ایران در سوریه ممکن است مشابه شکست شوروی در افغانستان باشد که پیامدهایش به مسکو رسید. از سوی دیگر و در حالی که این رسانهها روی مساله ضربهپذیری حزب الله مانور میدادند، «سیدعباس عراقچی» وزیر امور خارجه با اشاره به توانمندیهای تسلیحاتی و تجهیزاتی مقاومت لبنان برای چند سال آینده تصریح کرد: این طور نیست که با تحولات سوریه بگوییم حزبالله لبنان دچار ضعف خواهد شد. بالاخره کارویژه رسانه های بیگانه براساس تشویش اذهان عمومی و معرفی جلاد به عنوان شهید است؛ آنها بر هرشکل ممکن میخواهند امید مردم را ناامید و این پیام را به مخاطبان خود منتقل کنند که با جمهوری اسلامی ایران به جایی نمیرسید! این موضوع هم تازگی ندارد و در بزنگاههای مختلف همانند فتنه۸۸ یا سال ۱۴۰۱ ما شاهد دروغپردازیهای رسانههای معاند علیه ایران و اتفاقاتی بودیم که در اینجا رخ میداد؛ رسانههای معاند و ضدانقلاب اگرچه در روشها و اهداف خود علیه جمهوری اسلامی ایران با یکدیگر اندکی متفاوت هستند اما در یک چیز با هم اشتراک دارند و آن هم دروغ گفتن است.
بههرحال ترساندن مردم و تشویش اذهان عمومی، خط قرمز در داخل کشور محسوب میشود و باید با هرکس که این گونه عمل میکند برخورد جدی شود.
رهبر انقلاب ۲۱آذر با اشاره به عدهای که کارشان خالی کردن دل مردم و ترساندن آنهاست، گفتند: برخی در خارج از کشور و با رسانههای فارسیزبان این کار را میکنند که جور دیگری باید با آنها برخورد کرد اما در داخل کسی نباید این کار را بکند و اگر کسی در تحلیل یا بیان خود بهگونهای سخن بگوید که معنای آن خالی کردن دل مردم باشد، جرم است و باید با آن برخورد شود. نکته دیگر آنکه برای غربیها و رسانههای تحت مدیریت آنها یک موضوع دیگر مهم است و آن اینکه با غربزدگی یا شرقزدگی، پنبه ایران اسلامی را بزنند.علیرضا داودی، کارشناس رسانه ضمن بیان این مطلب، میگوید: گزارههایی که رسانههای بیگانه در رابطه با ایران و چین، ایران و روسیه و ایران و محور مقاومت ارائه میدهند در حوزه تخصیص دادن و ایجاد خلأ بین میدان و ذهن مخاطب است.این کارشناس مسائل رسانه گفت: درحقیقت اگر ایران با چین وارد معامله شود، وابستگی به محور شرق و زیر یوغ چین رفتن تفسیر میشود اما اگر با انگلیس وارد رابطه شود، به مظهر تمدن تبدیل میشود. همچنین اگر از آمریکا فاصله بگیرد به معنای اوج بیتدبیری در سیاست معنا میشود اما اگر به روسیه نزدیک شود به معنای ضربهزدن به منافع تعبیر میشود.داودی با اشاره به این موضوع که تراز رسانههای بیگانه درباره ایران، به میزان نزدیکی به غرب و دوری از شرق وابسته است، تصریح کرد: رسانههای بیگانه سعی دارند یک فضای شرقزده و غربگرا در ذهن مخاطب ایجاد کنند.
نظر شما