آگاه: الناز برکاتی _ خبرنگار سرویس فرهنگی: در عصر اینترنت و جامعه شبکهای برخلاف عصری که تلویزیون تنها رسانه غالب بود، دیگر نمیتوان از یک روایت سخن گفت، بلکه شبکهای از روایتها و دیدگاهها امکان حضور در عرصه حیات اجتماعی و سیاسی یافتهاند و دیگر مرجعیت انحصاری یک رسانه بزرگ معنا ندارد. در جهان بعد از اینترنت، شبکه هم فرم و هم فرآیند مسلط است و لذا با شبکهای از روایتها و دیدگاهها مواجه هستیم. این مسئله نه خاص غرب است و نه به این معنا که همه جوانب آن مبارک است و هیچ نکته منفی ندارد، بلکه به این معنی است که ساختار نوظهوری است که باید آن را شناخت و تبعاتش بر جامعه رسانهای و ارتباطی ایران را بررسی کرد. واقعیت این است که با گسترش رسانههای اجتماعی و تضعیف رسانههای رسمی در کنترل خبر، شرایط برای شکلگیری جنبشهای اجتماعی جدید در جهان به وجود آمده است و به اصطلاح حاشیهها خود را مطرح و به متن تحمیل کردهاند. بسیاری از نقاط آسیبپذیر کشورمان در عرصه فرهنگ، جامعه، سیاست و دیپلماسی از همین فقدان شفافیت و نبود رسانههای مستقل و خلأ مرجعیت رسانهای ناشی شده است.
تنبیه تلافیجویانه و کوبنده ایران در واکنش به حملات متجاوزانه رژیم اشغالگر صهیونیستی به ساختمان کنسولگری ایران در دمشق که لرزه به تن مقامات صهیونیستی انداخته، بازتابهای رسانهای گستردهای را در سراسر دنیا به همراه داشت. عملیات «وعده صادق» بهدلیل محرمانگی عناصر کامل غافلگیری را برای همه اهالی رسانه و در کل افکار عمومی جهان داشت و حتی باعث شگفتی افراد داخل هم شد. زمانی که تصاویر رونمایی و آزمایش موشک هایپرسونیک و دیگر موشکها و پهپادهای ما منتشر میشد، برخی به تمسخر آن را فتوشاپ میدانستند اما دستاوردهای انقلاب اسلامی ایران موجب عبور از سه لایه پدافندی رژیمصهیونیستی شد و این تمسخرها را زیر سوال برد.
سناریوی رسانههای صهیونیستی
اسرائیل و رسانههای غربی هرچند در ابتدای حمله غافلگیر شدند و پیشبینی چنین حملات جسورانهای را از طرف ایران نمیکردند اما بلافاصله با خروج از فضای غافلگیری استراتژیهای رسانهای خود را فعال کردند. کمرنگ نشان دادن تلفات و تاکید بر رهگیری موشکهای ارسالی ازسوی ایران، ازجمله اهداف رسانههای عبری، غربی در ساعاتی پس از این حمله بوده است. رسانههای غربی که پیش از این توان حمله را ازسوی ایران محتمل نمیدانستند پس از آغاز حملات هوایی قاطع و جدی ایران، بدون پرداختن به اصل حمله، درحال توجیه آن با پرداختن به جزئیات غیرمهم آن هستند. آنچه رسانههای معاند در پیش گرفتهاند به چهار راهبرد ختم میشود.
کوچکنمایی| تلاشها بر آن است تا این حملات هوایی را در افکار عمومی کوچک نشان دهند و آن را کاری غیرضروری و بیارزش قلمداد کنند. مهمترین تکنیکهایی که برای این راهبرد در نظر گرفته شده است تمسخر، برچسب زدن، ترور شخصیت، دروغ بزرگ و تقطیع اخبار است. درحالحاضر این مرحله بهصورت پرقدرت و با هجمه بالا درحال انجام است.
برجستهسازی| از آنجایی که تهدید مشترک موجب اتحاد میشود برای ایجاد یا تعمیق شکاف اجتماعی برجسته کردن مشکلات فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی در دستورکار قرار میگیرد. برجستهسازی موضوعاتی مانند گشت ارشاد و برخوردهای انتظامی، قیمت ارز خودرو، نابرابریهای اجتماعی و مشکلات اقتصادی بهترین دستمایه برای این مرحله است.
ابهام| پس از ایجاد یا تعمیق شکاف بهترین راهبرد، ارعاب و تهدید مردم است. در این مرحله ذهن مخاطب نسبتبه مسائل امنیتی، اقتصادی و اجتماعی آرامش روانی مخاطب مورد هجمه قرار میگیرد که در این مرحله انتشار شایعات، دوپهلو و مبهم صحبت کردن مهمترین راهبرد است.
تحریک| درنتیجه موجب بالاگرفتن اعتراضات خیابانی و مجازی نسبتبه مواضع نظامی_انقلابی است. در این مرحله دیگر اصلا تعداد موشکهای پرتابشده مهم نیست. کشتهسازی، مرور حوادث و آشوبهای گذشته مهمترین راهبرد خواهد بود.
فیکنیوزهای صهیونیستی
اما این راهبردها تنها عملیات رسانهای رژیمصهیونیستی نیست، بلکه این رژیم در تلاش است تا با اکانتهای فیک افکار عمومی را منحرف کند با فعالیت گسترده اکانتهای اسرائیلی فارسیزبان در اینستاگرام، فیسبوک و ایکس و توئیتهای جعلی به دنبال آن است تا اذهان عمومی را متشنج کند. پس از حمله اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق هم شاهد فعالیت این اکانتها و اکانتهای سلطنتطلبان و براندازان در حمایت از رژیم اشغالگر هستیم که بهعنوان بازوی موثر عملیات روانی در شبکههای اجتماعی با هدف اقناع افکار عمومی انجام میشود. این نشان از مدیریت هدفمند رسانههای معاند دارد. در کشورهایی چون اروپا، آمریکا و... مردم عادی دست به تحلیل مسائل امنیتی و نظامی و سایر مسائل تخصصی نمیزنند اما آنچه در ایران رخ میدهد اینگونه نیست. افرادی که تخصصی در این زمینه ندارند در شبکههای مجازی دست به تحلیل و بررسی این موضوعات زده و کارشناسگونه برخورد میکنند. بدیهی است هدف ایران از حمله نه کشتار و تلفات انسانی و حتی مسکونی، بلکه اثبات توان و انگیزه تهاجم بود، این ایران بود که نشان داد هیچ واهمهای از اسرائیل و حامیان مسلح آنها ندارد و جایی که منافع ملی کشور ایجاب کند، با تهاجم گسترده از تمامیت ارضی خود دفاع میکند. رسانههای غربی عامدانه تلاش میکنند با بزرگنمایی رهگیری موشکها و عدم تلفات انسانی قابلتوجه، افکار عمومی را از اصل ریختن هیمنه رژیم اشغالگر منحرف کنند. باید در مقابل واحدهای عملیات روانی اسرائیل بهخصوص در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی از افکار عمومی ملت ایران محافظت کرد. درحالحاضر قصد رسانههای معاند ایجاد یک اهرم فشار با کمک عملیات روانی و متاثر کردن افکار عمومی است. حال پس از اینکه وسعت و حجم این عملیات را نشان دادیم و شاهد بهت و حیرت جهانیان بهخصوص کارشناسان نظامی در مدل حیرتآور جنگ ایرانی بودیم باید تمرکز را روی روایتگری بگذاریم.
تلاشهای کاذب - بازنمایی قاطع
رژیم غاصب صهیونیستی به دنبال آن بود تا با سانسور آنچه در عملیات وعده صادق رخ داد شکست خود را مخفی کند و هر تصویری هم منتشر شد توسط شهروند خبرنگاران اسرائیلی یا فلسطینی بود؛ بنابراین میتوان جمهوری اسلامی ایران را نهتنها بهعنوان یک کشور بلکه بهعنوان پرچمدار آزادگان عالم در دنیا مطرح کنیم و باید همین موضوع را در سرفصلهای فعالیت رسانهای خود قرار دهیم. رسانههای داخلی و افکار عمومی باید آمادگی مواجهه با این سناریوهای رسانهای را داشته باشند. موفقیت خارجی صورتگرفته در عملیات وعده صادق اگر با انسجام و هماهنگی داخلی همراه شود، نقطه عطفی برای نظام و کشور خواهد بود.