آگاه: بعد از ناآرامیهای دو سال گذشته در ایران و در اوج جو آشفته و غیرواقعی که در رسانههای فارسی خارج از ایران و همچنین در فضای مجازی به رهبری عدهای ایجاد شده بود، بسیاری تحتتاثیر قرار گرفتند. آنها بر مبنای این جو ناپایدار تصمیمهایی گرفتند که حالا و بعد از گذشت دو سال از آن روزها میتوان بهوضوح اثرات و نتایج آن را دید. دربرگیری این موضوع بهقدری گسترده نبود که بخش زیادی از جامعه را درگیر خود کند اما در میان افراد مشهور و چهرهها دامن برخی را گرفت. این افراد اغلب شروع به تبلیغاتی کردند که خود هنوز نتایج آن را نمیدانستند و برای نتیجهگیری هم خیلی زود بود.
تصمیم در بطن ناپایداری
شاید نتوان این تصمیمهای عجولانه برخی افراد با تکیه بر فریبهای رسانهای بر مبنای تغییر نظام را نادیده انگاشت. درعینحال نیز واقعبینانه آن است که گستردگی اثربخشی آن بهحدی ناچیز است که نمیتوان به آن استناد کرد و آن را به رسمیت شناخت؛ بنابراین این موارد را تنها میتوان به شکلی موردی و نه بهعنوان عاملی فراگیر و اثرگذار مورد بررسی قرار داد. شرایط ناآرامی ایجادشده بهیکباره آغاز شد و به یکباره نیز خاموش شد و اثری از آن باقی نماند. ناپایداری این وضعیت ضرورت صبر برای بازگشت به حالتی ماناتر را ایجاد میکرد، عدهای از هنرمندان در همان شرایط از اظهارنظر پرهیز کردند و منتظر ماندند تا شرایط به حالتی برسد که بتوان از آن استنباطی منطقی داشت و نسبتبه آن تصمیمی معقول گرفت. درمقابل، عدهای نیز خود را باخته و بر مبنای همان وضع موقت تصمیمی برای تمام عمر گرفتند؛ تصمیمهایی که عواقب و تبعات آن را تا سالهای سال با خود حمل خواهند کرد.
هنرمند سینما و تلویزیون با سلبریتیهای اینستاگرامی فرق میکنند؟
یکی از دروغهای بزرگی که سالهاست برخی هنرمندان ما را فریفته است، تقلید الگوی «گلشیفته فراهانی» است؛ تصویری که بارها افراد را به بیرون مرزها کشاند و ناکام کرد اما هنوز هم تصویری فریبنده است و برای دروغپردازان حکم واقعیتی انکارناپذیر را دارد. درحالیکه حقیقت این تصویر غیرواقعی سالهاست بهشکل پروژهای تبلیغاتی روشن شده است؛ دروغی برای همه و الگویی از موفقیت با وطنفروشی. درعینحال نیز بسیاری از ایرانیان در کشورهای غربی و غیره زندگی و کار میکنند که به دور از رفتارهای وطنفروشانه به علم یا جامعه جهانی خدمت میکنند و نامشان را کموبیش شنیدهایم. شاید سوال کنید میان این همه سرشناس و دانشمند ایرانی در سراسر جهان چرا خودباخته و بیوطنترینشان آنهایی بودند که شناختهشدهاند یا به اینفلوئنسر (بانفوذان در فضای مجازی) تبدیل شدهاند؟ چرا پیش از همه، این بلاگرها، اینفلوئنسرها و برخی سلبریتیها بودند که تصمیم گرفتند مهاجرت کنند و به پروژه سیاهنمایی علیه وضعیت اجتماعی ایران در خارج از کشور ادامه دهند؟ چرا با گذشت دو سال از ناآرامیهای داخلی ایران، این هنرمندان رسمی و حرفهای هستند که صدای پشیمانیشان درآمده؟ چندی پیش بلاگری که از ایران در همین یک یا دو سال گذشته با همسرش مهاجرت کرده بود، نام فرزندش را «وطن» گذاشت. او در کانادا زندگی میکند و بیش از یکمیلیون دنبالکننده ایرانی دارد. رفتنش از ایران را از روی اجبار میداند و خودش را عاشق وطن معرفی میکند. او نامگذاری فرزندش را نمادی از عشقش به وطن معرفی کرده است و همیشه میگوید دلتنگ وطن است. چرا او پشیمان نشده است؟ او سرمایهای دارد که هر جای دنیا که برود برای او منبع درآمدی تمامنشدنی است. او اعتبارش را از ابتدا از فضای مجازی و با محتواهای در چارچوب صنعت سرگرمی گرفته است و حالا که صدای برخی از دنبالکنندهها درآمده و هشیار شدهاند که از ترکوطنکردههای مجازی نباید فریب خورد، بزرگترین آرمان را «وطنپرستی» قرار دادهاند و خود را آوارهای میخوانند که «ناچار» به ترک وطن شده است.
چرا از پشیمانی «افشار» تعجب میکنیم؟
بلاگر و اینفلوئنسرها را باید از هنرمندان رسمی و معتبری که در سینما و تلویزیون فعالیت قانونی داشتند جدا کرد. مهناز افشار در مصاحبه اخیرش گفت که بعد از رفتن از کشور حتی اعتمادبهنفس ورود به فعالیتهای هنری در کشوری دیگر را نداشتم. جمله کلیدی تمام هنرمندان ترکوطنکرده پشیمان تا این لحظه این بوده است: «داغ بودم و نفهمیدم». این همان فریبی است که هدف پروژههای تبلیغاتی بود اما آنچه حالا هنرمندان به آن معترف شدهاند، وضعیتی است که پیشبینی نمیکردند؛ ازدستدادن خانواده، حرفه، اعتبار و مردم! مردمی که هر قدر هم تو را ستایش کنند، باز هم در همین سینما و در همین تلویزیون و روی همین صحنههای تئاتر تو را میخواهند و نه جایی دیگر. این هنرمندان اغلب در ایران عمری را در هنر گذاشته بودند و آثار زیادی از آنها موجود است، نمیتوانند مثل بلاگرها رفتار کنند و از بازیگری یا هنرمندی حرفهای بهمثابه ابژهای در خدمت صنعت سرگرمی بمانند و هر آنچه جمع کرده بودند، ببازند. از سوی دیگر، اپوزیسیون خارجی ایران نیز همچون مهدکودکی شد که غالب هنرمندان اضافهشده به آن گروه بهزودی منفک شده و ترجیح دادند خود را در شمایل همان هنرمند بازتعریف کنند تا بازیخوردهای سیاسی. باید دید هنرمند پیشمان بعدی کیست و آیا میخواهند پس از دورههای ناامیدی و افسردگی طولانی دوباره به کشور بازگردند تا سیاستهای جمهوری اسلامی ایران در مقابل آنان آشکار شود.