آگاه: راهروهای مترو را عکس حاج قاسم زدهاند؛ اشتباه نکردهاند، دچار حواسپرتی نشدهاند، انتخاب عکسهای حاجقاسم برای تشییع «سیدالشهدای خدمت» بیتناسب نیست؛ رسم آنها یکی بود، عکسشان هم یکی است. ساعت کمی از ۷ گذشت که از خروجی آزادی وارد میدان انقلاب میشوم. ملت عزادار و ماتمزده نشستهاند، عکسهای «شهید جمهور» در دستشان قرار دارد. نوای ملکوتی زیارت عاشورا به گوش میرسد، قرار است یکی از یاران اباعبدالله به ملاقاتشان برود.
عکسی بزرگ از رییسجمهوری شهید دیوارنگاره میدان انقلاب شده است. گویی سید عزیز آنجا بر فراز ایستاده، با همان لبخند همیشگی و مهربان به مردمش خوشآمد میگوید. آقا سید! باورم نمیشود زین پس باید تو را «شهید» خطاب کنم. اگرچه شهید به اسم تو میآید، اما حالا زود بود! ما حالا حالا با تو کار داشتیم. مردم از شهرهای مختلف برای بدرقه رییسجمهوری جهادیشان آمدهاند. اطراف در اصلی دانشگاه تهران را بستهاند، یک خانم با لهجه اصفهانی به نیروهای امنیتی اصرار میکند اجازه بدهند از صف ماموران رد شود، میگویند از دیشب تابهحال در راه است که پشت سر آقا برای رییسجمهوری شهید نماز بخواند. مردم میخواهند تا حد امکان به دانشگاه نزدیک شوند و از بلندگوها مکرر اعلام میشود اینجا نماز متصل نیست و ملت ازدحام نکنند و به خیابانهای اطراف بروند تا خدای ناکرده فاجعهای مثل حادثه کرمان تکرار نشود!
بالگردها در تردد هستند، تا نگاهم به آنها افتاد یاد بالگردی افتادم که سید عزیزمان را بُرد و برنگرداند! همه آمدهاند؛ با هر سن و سال و تیپ و قیافهای؛ زن و مرد و پیر و جوان؛ عکسهای سید در دستشان است. عکسنوشتهها مفاهیم جالبی دارند؛ اغلب از «خدمتگزاری مرد میدان» گفتهاند. «مرد میدانها نمیرد پشت میز/ آسمان آغوش بگشا مرد خدمت آمده/ فراموشت نمیکنیم خادم ملت / برای مردم ایران به آب و آتش زد»
از بلندگو مدام مناقب سید را میگویند؛ میلاد عرفانپور، شاعر معاصر هم شعر جدیدش را برای سید شهید میخواند: عشق سخت است گرفتاری خود را دارد/ فتح قله است، که دشواری خود را دارد.
اسماعیل هنیه، رییس دفتر سیاسی حماس هم برای شرکت در مراسم تشییع حامی مقاومت به تهران آمده و حوالی ساعت ۸:۳۰ برای مشایعتکنندگان «شهیدان خدمت» به زبان عربی سخنرانی میکند؛ هنیه میگوید از غزه آمده تا شهادت آقایان رئیسی و امیرعبداللهیان، دو حامی بزرگ مقاومت را به مقام معظم رهبری و مردم ایران تسلیت بگوید. مهدی رسولی هم از تبریز آمد تا در تشییعِ تهران شهدای خدمت هم حضور داشته باشد و برای پایتخت داغدار بخواند؛ سفر بخیر، شهیدی که شدی عاقبت بخیر...
ساعت کمی از ۹ گذشت که حضرت آقا مثل همیشه با اقتدار تشریففرما شدند و نماز بر پیکر شهدای خدمت به امامت ولیامر مسلمین جهان اقامه میشود؛ آقا به «اللهم انا لا نعلم منهم الّا خیرا» که میرسند عبارت را سه مرتبه میخوانند، ملت هم اشک میریزند که بهراستی از خادم الرضا چیزی جز خیر ندیدیم. بعد از نماز مداحی و نوحهخوانی شروع میشود؛ ملت اشک میبارند و سینه میزنند.
جمعیت لحظه به لحظه بیشتر میشود. ماموران حفظ امنیت هشدار میدهند که مردم حرکت کنند، چون جمعیت از دانشگاه بهسمت خیابان روانه است و مردم باید خیابان را خالی کنند که جمعیت داخل دانشگاه بدون حادثه تخلیه شود و به میدان برسد. ناگهان چشمم به یک تریلی پارکشده کنار خیابان افتاد که شده بود محل استقرار عکاسان و خبرنگاران، گفتم من هم خبرنگارم و با کمک مردم روی تریلی رفتم، چند دقیقه بعد خودروی حامل پیکر مطهر شهدای خدمت وارد میدان انقلاب شد. خبرنگاران حاضر روی آن تریلی همزمان با ثبت تصاویر آن لحظه تاریخی، به شهید جمهور ادای احترام میکردند.
آقای رئیسی خداحافظ و التماس دعا...