آگاه: سرانجام بعد از گذشت ماهها از اشغال خرمشهر، طی عملیاتی گسترده به نام «عملیات بیتالمقدس» که ۲۵روز به طول انجامید و در چهار مرحله اجرا شد، شهر به محاصره کامل نیروهای ایرانی درآمد و بعد از انهدام قوای عراقی و اسارت شماری از آنها در تاریخ سوم خردادماه سال۱۳۶۱، خرمشهر بهطور کامل آزاد شد و پرچم جمهوری اسلامی ایران بر فراز مسجد جامع این شهر به اهتزاز درآمد. درمورد حماسه آزادسازی خرمشهر، امامخمینی(ره) فتح خرمشهر را عنایت خداوند دانسته و فرمودند: «خرمشهر را خدا آزاد کرد»
اگرچه در سینمای ایران آثار زیادی با موضوع جنگ تحمیلی ایران و عراق و در گونههای مختلف اکشن، درام و حتی طنز یا ترکیبی از اینها ساخته شده اما با وجود بازه هشتساله دفاع مقدس زوایا و وقایع بسیاری است که دستمایه تولید آثار سینمایی قرار گرفته یا نگرفتهاند. یکی از مهمترین این وقایع، حماسه آزادسازی خرمشهر در سوم خرداد است که موضوع بسیاری از آثار سینمایی از همان سالهای اولیه دفاع مقدس تاکنون قرار گرفته است.
بلمی به سوی ساحل
این فیلم اولین اثری است که با موضوع درگیری و اشغال خرمشهر تولید شده و ساخت آن در میانه جنگ با عراق و در سال ۱۳۶۴ رقم خورده است. زندهیاد رسول ملاقلیپور که کارگردانی این فیلم را انجام داده و دومین فیلم خودش را بعد از سینمایی «نینوا» در کارنامه ثبت کرده است، متعلق به نسلی از فیلمسازان سینمای ایران بود که مستقیم از جبهههای جنگ به عرصه سینما پا نهادند. ملاقلیپور از معدود کسانی بود که در این عرصه توانست جایگاه خود را تثبیت کرده و ماندگار شود. این فیلم با وجود داشتن کارگردانی تازهنفس موفق به خلق موقعیتهایی بسیار طبیعی شده است. «بلمی به سوی ساحل» به بازنمایی یکی از زوایای مهم در اشغال خرمشهر میپردازد و نقطه ایجاد درام و موقعیت بحرانی در آن، کارشکنی دولت وقت به ریاست بنیصدر در ارسال تجهیزات برای مدافعان خرمشهر است. فیلم، داستان یکی از گردانهای سپاه پاسداران در اواخر مهرماه ۱۳۵۹ و هنگامه سقوط خرمشهر است که از تهران راهی این شهر شدهاند تا به مقاومت آن کمک کنند. ازآنجاییکه جادههای منتهی به خرمشهر، یعنی اهواز-آبادان و آبادان-ماهشهر به تصرف بعثیها درآمده است، این گردان ناگزیر میشود تا از بندر ماهشهر بهوسیله یک بالگرد خود را به شهر برساند. در همین حین در خرمشهر، آخرین بازماندگان در جستوجوی خانه به خانه عراقیها مقاومت میکنند و درحال ازدستدادن مهمات خود هستند تا نیروهای کمکی وعده داده شده برسد. در همین اثنا نیروهای کمکی از در اختیار گرفتن بالگرد بازمیمانند، چراکه بنیصدر از این کمک جلوگیری میکند و درنتیجه این نیروها تلاش میکنند تا بهوسیله یک لنج خود را به صف مدافعان برسانند. این تاخیر در رسیدن نیروها به خرمشهر به سقوط این شهر منتهی میشود و در نتیجه آن، معدود بازماندگان خرمشهر به قسمت کوچکی از شهر در شرق کارون عقبنشینی میکنند. نیروهای کمکی یک روز پس از سقوط خرمشهر به آنجا میرسند و طی نقشهای چند تن را با یک بلم از کارون عبور میدهند تا به مواضع دشمن نفوذ کنند و با تهیه نقشهای از استحکامات دشمن در خرمشهر با لباس عراقیها اطلاعاتی را به دست آورند اما عراقیها از این موضوع باخبر شده و منجر به درگیری و شهادت چند تن از این نیروها میشود. این فیلم تنها اثری است که ماجرای اجتناب بنیصدر از ارسال جنگافزار به جبهههای دفاع از کشور را بازنمایی میکند.
این فیلم در بهمنماه سال۱۳۶۴ به اکران عمومی رسید و از همان ابتدا به یکی از موفقترین آثار رسول ملاقلیپور تبدیل شد. «بلمی بهسوی ساحل» موفق شد تا انتهای همان سال بیش از ۴۱۳هزار تماشاگر را به سالنهای سینما بکشاند و در رتبه بیستوششم پرمخاطبترین فیلمهای سال قرار گیرد. در سال۱۳۶۵ این فیلم در ادامه اکران عمومی خود موفق شد بیش از یکمیلیون و ۴۷۸هزار مخاطب را به خود جذب کند و جایگاه خود را تا هشتمین فیلم پرتماشاگر و پرفروش سال ارتقا دهد.
حریم مهرورزی
این فیلم به کارگردانی ناصر غلامرضایی و نویسندگی اصغر عبداللهی و ناصر غلامرضایی در سال۱۳۶۵ تولید شده است. مضمون فیلم درباره تبعات اجتماعی اشغال خرمشهر است و در آن به زندگی بازماندگان و کوچکنندگان این شهر به سایر نقاط کشور پرداخته است. داستان فیلم درباره زن بیوه جوانی به نام صبریه است که همسرش را در آبادان از دست داده و همراه با مهاجران جنگ با پدر و مادر و فرزندش در اقامتگاهی در تهران ساکن شده است. او مادر بیمارش را به دست جوان مجردی که راننده تاکسی است به نام حبیب میسپارد تا او را به بیمارستان برساند. در ادامه پس از فوت مادر صبریه، او و حبیب با هم آشنا شده و با وساطت یکی از ساکنان همانجا تصمیم میگیرند که ازدواج کنند. مراسم ازدواج آنها با روز سوم خرداد، روز آزادسازی خرمشهر مصادف است. فیلم در عین آنکه ویژگیهای فنی و هنری ویژهای ندارد اما با قصهای که روایت میکند و درونمایهای که دارد، قابل تامل و اثرگذار است.
کیمیا
این فیلم سینمایی را احمدرضا درویش در سال۱۳۷۳ کارگردانی و نویسندگی کرده است. «کیمیا» در سیزدهمین جشنواره فیلم فجر موفق به دریافت جوایزی ازجمله جایزه ویژه هیات داوران، سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد، سیمرغ بلورین بهترین جلوههای ویژه و سیمرغ بلورین بهترین صدابرداری و همچنین نامزدی در بیش از پنج رشته در این جشنواره شد. در این فیلم بازیگران شناختهشدهای همچون خسروشکیبایی، بیتا فرهی و رضا کیانیان به ایفای نقش پرداختهاند. فیلم در سال ۱۴۰۱ در نظرسنجی «ماهنامه فیلم» بهعنوان یکی از ۱۰فیلم برتر جنگی تاریخ سینمای ایران انتخاب شده است. این فیلم در گونه ملودرام اجتماعی ساخته شده و به داستان زندگی آدمهای خرمشهر میپردازد. داستان فیلم درباره مرد جوانی است که در یکی از روزهای اشغال خرمشهر در تلاش است تا همسر باردار خود را برای تولد فرزندش به بیمارستان برساند. در همین بین او به اسارت دشمن بعثی درمیآید و همسرش نیز در حین زایمان از دنیا میرود. رضا بعد از ۱۰سال از اسارت آزاد میشود و متوجه میشود که فرزندش ازسوی یکی از پزشکهای بیمارستان نگهداری میشود. بهدنبال او به مشهد میرود اما در ادامه و برای پس گرفتن فرزندش با مشکلی مواجه میشود و آن هم وابستگی مادرخوانده و فرزندش به یکدیگر است و علاوهبر آن نیز برای محافظت از آینده دخترش از پس گرفتن او خودداری میکند.
این فیلم به دو بخش جنگی و شهری برای روایت قصه میپردازد که بخش جنگی و دفاع مقدس آن بسیار نزدیک به واقعیت و بهنوعی مستندنگاری است. تولد نوزاد در فیلم نمادی از ادامه زندگی و پدید آمدن نسلی جدید بعد از جنگ است.
سرزمین خورشید
این فیلم دو سال بعد از فیلم «کیمیا» و در حال و هوایی مشابه با آن ازسوی احمدرضا درویش ساخته شده است. فیلم عناصر تکراری زیادی در مقایسه با فیلم «کیمیا» دارد. داستان از جایی شروع میشود که با آغاز جنگ، بیمارستانی در آبادان به محاصره دشمن درمیآید و مورد حمله قرار میگیرد. در ادامه فیلم به بازنمایی بحرانهای ایجاد شده در اثر حمله به خرمشهر و پریشانی و حیرت بومیان از هجوم دشمن، شهر جنگزده و ویرانی خانههای مردم، یاری زنان در شرایط جنگی به رزمندگان و همچنین نقش پزشکان و امدادگران در نجات مردم میپردازد.
روز سوم
یکی از فیلمهای قابلتامل با موضوع خرمشهر فیلم «روز سوم» به کارگردانی محمدحسین لطیفی است که موفق شده است بخشی از ایثارگریها و رنجهای مردم این شهر را در دفاع از خود و در مقابله با هجوم و بیرحمی بعثیها نشان دهد. این فیلم در گونه درام و اکشن تولید شده است و با درآمیختن واقعیت با درامی باورپذیر و ملموس توانسته نمایشی از حماسه، بحران، شرافت و وطنپرستی به مخاطب ارائه کند. داستان فیلم برگرفته از اتفاقی واقعی است و درباره خواهر و برادری است که در میانه اشغال خرمشهر هنوز در منزل خود هستند و در عین کمک در مقاومت مردمی مقابل نیروهای بعثی، قصد فرار از مهلکه را دارند.
این فیلم موفق شد سیمرغ بلورین در بخش بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین بازیگر نقش اول زن را در جشنواره بیستوپنجم فیلم فجر از آن خود کند.
نمایی از فیلم روز سوم ساخته محمد حسین لطیفی
سایر آثار
علاوه بر آثار نامبرده در سالهای بعد، فیلمهای دیگری نیز درباره اشغال خرمشهر و آزادسازی آن تولید شده است که از آنها میتوان به «کودک و فرشته» ساخته مسعود نقاشزاده، «عصر روز دهم» ساخته مجتبی راعی، «سفر به چزابه» ساخته رسول ملاقلیپور، «لیلی با من است» ساخته کمال تبریزی و بسیاری آثار دیگر با موضوع و پرداخت به خرمشهر نام برد. در این میان سریال «در چشم باد» نیز در فصل انتهایی به موضوع آزادسازی خرمشهر به شکلی جزئی پرداخته و صحنههایی از آن را به تصویر درآورده است.
نبود جهان آرا
با وجود تولیدات اختصاصی از شهدای دفاع مقدس در سالهای اخیر تاکنون، پرتره یا زندگینامهای از شهید محمد جهانآرا که از اشخاص مهم و اثرگذار در آزادسازی خرمشهر بود، ساخته نشده است و تنها در مجموعه تلویزیونی «کیمیا» در صحنههایی و بهشکلی جزئی به این شهید پرداخته شده است. این شخصیت قابلیت زیادی برای پرداخت سینمایی و به تصویر کشیدن رشادتهای او و همرزمانش در تلاش برای آزادسازی خرمشهر دارد که تا کنون در سینمای ما بکر مانده است.