۱۹ خرداد ۱۴۰۳ - ۱۵:۱۷

زهرا بذرافکن-خبرنگار گروه فرهنگ: خانواده در سینمای ایران، مضمونی است که در دوره‌های سیاست‌گذاران فرهنگی و سیاسی مختلف، به طرق متفاوتی در سینما شکل گرفته و بازنمایی شده است. در سینمای پیش از انقلاب این موضوع متاثر از آزادی‌ای که در سینما وجود داشت و جریان تقلیدی‌ای که از فرهنگ و سینمای غرب وجود داشت، قرار می‌گرفت و تصویری از نهاد خانواده به مخاطب نشان می‌داد که حتی مخاطب شهرنشین و به‌روز آن دوره هم آن را نمی‌فهمید و نمی‌پسندید...

آگاه: بازنمایی از خانواده در سینمای ایران را متاثر از تغییرات در سیاست‌گذاری‌های فرهنگی سینمایی می‌توان در چندگونه مواجهه دید. بخش عمده آن، خانواده‌ای است که از دیدگاهی به‌شدت متاثر از معیارهای فرهنگی و اجتماعی زیست انسان مدرن ایرانی به آن نگاه می‌شود و در سایه اثرپذیری اغراق‌آمیز از دیگر فرهنگ‌هاست. این نگاه به کلی از واقعیت منفک نیست اما فراگیری آن در حدی نیست که عمده مخاطب ایرانی آن را بشناسد و با آن ارتباط برقرار کند. این تصویر از خانواده را مخاطب ساکن شهرهای کوچک و دورافتاده‌تر ممکن است از نزدیک هم ندیده باشد و تنها در این مدیوم است که آن را می‌شناسد. این تصویر از خانواده، سبک زندگی متفاوتی دارد. در آن مسائلی چون طلاق، خیانت و بی‌تعهدی چیز معمولی است و زیاد اتفاق می‌افتد. مضامین و روایت‌های این‌چنینی در سینما که معمولا در فرم‌های خاصی نیز جای می‌گیرند، بیشتر در سینمای خصوصی و غیرارگانی ساخته می‌شود. این دسته از آثار سینمایی معمولا در غالب فیلم‌های اجتماعی ایرانی ساخته می‌شوند و در دو دهه اخیر نیز مخاطب و اقبال خوبی در گیشه داشتند. هدف از ساخت بیشتر فیلم‌های این‌چنینی را ابراز اعتراض و انتقاد نسبت به وضعیت جامعه می‌توان برشمرد اما اگر از چشم‌اندازی وسیع‌تر به آن نگاه کنیم، خود موجب تغییر انگاره‌ها درباره ایده خانواده و موضوعات مرتبط به آن شده است. تغییری که نمی‌شود آن را چندان مثبت پنداشت. بخشی از این نگاه غیرواقع‌گرا به خانواده را در این آثار می‌توان به محدودیت‌های سینمایی ارجاع داد اما در نهایت آنچه واقعا در این آثار به مخاطب نشان داده می‌شود از آنچه او در ذهن دارد فاصله قابل‌توجهی دارد. نمونه این دسته، فیلم «قرمز» ساخته فریدون جیرانی است که در سال۱۳۷۷ ساخته شده است. این فیلم داستان زن و شوهری را روایت می‌کند که در آن زن به‌خاطر بدرفتاری و رفتارهای محدودکننده همسرش به دنبال جدایی از اوست. 

خانواده‌ای تبلیغی

در مقابل آن نیز تلاشی مستمر برای «تبلیغ» نهاد خانواده بیشتر در سینمای ارگانی و کمی هم در سینمای خصوصی هست که از ابتدا با معیارهای گیشه‌پسند برنامه‌ریزی و تولید می‌شود. این دسته از فیلم‌ها اغلب در گونه طنز و کمدی تولید می‌شوند اما درنهایت از حد لودگی و حرف‌های تکراری فراتر نمی‌روند؛ بنابراین زبان آن برای بیان مضمون و فرامتنی که در نظر دارند گویا نیست. بااین‌حال نمی‌توان این گروه از آثار را محدود به فیلم‌های  تبلیغی کرد. بسیاری از آثار کمدی که با عنوان خانوادگی و با تصویری مثبت از خانواده ساخته و اکران می‌شوند با کیفیت پایینی که دارند به ضد خودشان تبدیل می‌شوند و سرمایه را برای ساخت آثار بهتر و اثرگذارتر محدود می‌کنند. از این جمله می‌توان به فیلم «دو روز دیرتر» ساخته اصغر نعیمی برای جشنواره فجر چهل‌ودوم است.

خانواده علیه خانواده

نوع دیگری که در سینمای ایران به خانواده می‌پردازد، آن است که ایده مرکزی را به خانواده سنتی اختصاص می‌دهد و نوع پرداخت در آن نیز از زاویه دید انتقاد و نوعی تقابل است. در آثار این‌چنینی معمولا تضاد و تقابل خانواده سنتی با نسل‌های جدید و مشکلات و معضلات ناشی از آن به تصویر کشیده می‌شود و از این رو چهره خانواده به معنای سنتی آن در غالب این آثار مشوش و ناپسند است.
 
برای خانواده و امر ازدواج

تعداد معدودی از فیلم‌های ایرانی نیز موضوع ازدواج و خانواده را با نگاهی ساده و مثبت و اغلب در بطن روایتی از آدم‌هایی که می‌شناسیم و می‌توانیم در اطرافمان بیابیم به تصویر کشیده‌اند. این آثار از زندگی آدم‌هایی ساخته شده‌اند که هر مخاطبی می‌تواند با آن ارتباط بگیرد و خودش را جای او بگذارد. از این دسته می‌توان به آثاری چون «خواب سفید» ساخته حمید جبلی در سال۱۳۸۰، «خواستگاری» ساخته مهدی فخیم‌زاده در سال۱۳۶۸ و «نگهبان شب» ساخته رضا میرکریمی در سال۱۴۰۰ اشاره کرد.
 

جدایی سینما از اصالت خانواده غنی ایرانی

فاطمه محمدی ـ آگاه مسائل ازدواج و خانواده

در سال‌های اخیر به‌علت مطرح شدن مسئله جمعیت و بحرانی که پیرامون آن شکل گرفته است، سعی کرده‌ایم در بخش‌های مختلف نظام اجتماعی، تعاریف صحیحی از نظام خانواده ایجاد کنیم. رسانه بخش‌های مختلف و متکثری دارد که لایه‌های زیادی را در برمی‌گیرد. در جامعه‌شناسی رفتار همه مردم دنیا رسانه بسیار اثرگذار است. در جواب به اینکه سینما چه بخشی از رسانه‌ را در برمی‌گیرد می‌توان گفت یکی از بزرگ‌ترین، خوش ابعادترین و خوش‌سیماترین گونه‌های رسانه، سینماست و به تبع آن، خانواده ایرانی به این دلیل که پایبند و علاقه‌مند به سنت است از داستان‌های خانوادگی استقبال می‌کند. هنوز در گیشه‌های سینمای ما فیلم‌های عاشقانه، رمانتیک و درام پیشتاز هستند حتی اگر موضوع آنها الزاما ازدواج و فرزندآوری نباشد. سینمایی که به خانواده می‌پردازد در نظر مخاطب ما جذاب‌تر است، بنابراین می‌توان گفت که ژانر و گونه بسیار مناسبی برای بیان حرف‌های اثرگذار و اعمال سیاست‌های فرهنگی است. 

با وجود تمام نقدهایی که به سینمای ما وارد است اما یکی از مهم‌ترین کالاهای سبد فرهنگی خانواده ایرانی است. از نمونه‌های آثار ایرانی با محوریت خانواده می‌توان به فیلم «شیار ۱۴۳» ساخته نرگس آبیار، «هناس» ساخته حسین دارابی یا «بادیگارد» ساخته ابراهیم حاتمی‌کیا که با حال و فضای این روزهای جامعه و حادثه شهدای خدمت نیز به طور مستقیم در ارتباط است، اشاره کرد. در این فیلم نیز زنانگی همسری به تصویر کشیده شده است که تلاش می‌کند پایه‌های خانواده را پابرجا نگه دارد. فیلم «مادر» ساخته علی حاتمی نیز از دسته آثاری با موضوع خانواده است که با هر بار پخش آن حال خوبی را تجربه می‌کنیم. 

آنچه در سال‌های اخیر در جریان‌های سینمایی به‌شکل واضحی مشهود است، اینکه از اصالت غنی خانواده ایرانی فاصله گرفته‌ایم. به‌خصوص در دو سال اخیر فیلم‌های سبک و توهین‌آمیزی را در سینمای ایران دیده‌ایم. مصادیق آن پرداخت به سناریوهای خیانت در روایت‌های عجیب و غریبی است که دربرگیری‌ای در جامعه امروز ما ندارد. در موارد دیگر نیز فیلم‌های کمدی ضعیفی با موضوع خانواده ساخته شده که بعید است بتواند نظر مخاطب را جلب کند. با این حال نمی‌توان گفت که تمامی فیلم‌های ایرانی باید در کیفیتی مطلوب و با استانداردی جهانی ساخته شود. 

امیدوارم در جشنواره فجر پیش رو فیلم‌های سینمایی بهتر و واقعی‌تری با محوریت خانواده ایرانی ببینیم. در جشنواره فیلم فجر سال گذشته نیز این موضوع را به‌شخصه از وزیر فرهنگ و ارشاد مطالبه کردم. فکر می‌کنم سینما در جبران ازجاکندگی‌های سبک زندگی ایرانی بسیار موثر باشد.

اثر فیلم‌های نوی سینمای ایران در دهه‌های ۷۰ و ۸۰

تاثیر این دست از آثار در قبح‌شکنی و حیازدایی از مسائل منفی چون طلاق انکارناپذیر است. در سال‌های گذشته در دوره‌های متوالی و متعددی از جشنواره فیلم فجر به مسئله طلاق از نگاه‌ها و در روایت‌های مختلف پرداخته شده و آن را به مخاطب نشان دادیم. اگر به گذشته نگاهی بیندازید، بسیاری از چیزهایی که در سال‌های اخیر در جامعه و در میان قشرهای مختلف ممنوع یا ناپسند بوده‌اند حالا مطلوب یا شایع هستند. این از آن دست اتفاقاتی است که رسانه رقم زده است. نمونه آن تغییر در سبک زندگی و به‌طور خاص پوشش در محیط‌های مختلف شهری است که برای مخاطب ایرانی بسیار ملموس است. این امر به همراهی رسانه در تحول مخاطبش برمی‌گردد. 

در سال‌های اخیر، اعتیاد از معضلات اصلی اجتماعی بوده است که به آن پرداخته شده و اتفاقا آثار اینچنینی جوایز زیادی را نیز از آن خود کردند. این مسائل و مفاهیم به مرور در بطن و لایه‌های اجتماعی جا افتاده و بخشی از آن می‌شوند. ما در سینما توانستیم به مخاطب بگوییم مسئله‌ای چون طلاق اتفاق ساده‌ای است و از رخ دادن آن نباید ترسید. 

از فیلم‌های شاخص سال‌های اخیر درباره ازدواج می‌توان به فیلم «قندون جهیزیه»، «دو نفر و نصفی» اشاره کرد. نمی‌توان گفت سینمای ایران از تصویری مثبت از ازدواج تهی است اما از آنجایی که گونه عاشقانه و درام در روایت‌های معمول ازدواج بیشتر با تصویرهای شعارزده و کلیشه‌ای درگیر می‌شود؛ بنابراین معمولا در سینما به سمت روایت‌های متفاوت و جدید از آن می‌رویم و از اصالت خانواده ایرانی و میل به تشکیل خانواده و فرزندآوری فاصله می‌گیریم. از سویی نیز سینما در ایران هنوز به صنعت بدل نشده است و رقابت در آن بر سر ارائه استاندارهای سینمایی نیست و نتیجه آن حمایت‌های مالی و سفارشی‌سازی‌هایی است که زیان آن را مخاطب می‌دهد و آثار آن را در فرهنگ می‌بینیم.