زهرا بذرافکن- خبرنگار گروه فرهنگ: ۲۱شهریورماه در تقویم کشورمان به‌عنوان روز ملی سینما ثبت شده است. این نامگذاری بهانه‌ای است برای آسیب‌شناسی مسیر و چالش‌های جدی سینمای ایران و ارائه پیشنهاداتی که می‌تواند در بهبود و روند روبه رشد آن موثر واقع شود. در همین باب به برخی کارشناسان و مدیران سینمایی رجوع کرده‌ و در متن پیش رو از نظرات آنها بهره‌ برده‌ایم.

اندر خم سینمای ملی

آگاه: نامگذاری روز سینما در تقویم ایران پیشینه‌ای پرفرازونشیب دارد؛ پیشینه آن شنیدنی و نشانگر زاویه دید متفاوت مسئولان و هنرمندان است. در اولین جشن خانه سینما، در تیرماه ۱۳۷۶ ابوالحسن داوودی، کارگردان و فیلمنامه‌نویس به لزوم نام‌گذاری روزی در تقویم به نام روز سینما اشاره کرد. تأکید داوودی بر پاسداشت ورود صنعت سینما به ایران و ارج نهادن به فعالان این حوزه همزمان با برگزاری جشن خانه سینما بود اما پیشنهاد او درنهایت سه سال بعد به وقوع پیوست و در چهارمین جشن خانه سینما در سال ۱۳۷۹، ۲۱شهریور به نام روز سینما نامگذاری شد. 

سینمای ایران کی زاده شد؟
درباره ورود سینما به ایران که حالا نزدیک به یک قرن و نیم از عمر آن می‌گذرد، باید به دوران سلطنت مظفرالدین‌شاه اشاره کرد؛ جایی که میرزا ابراهیم‌خان عکاس‌باشی که در سفر شاه قاجار به اروپا همراه او بود نخستین دستگاه «سینماتوگراف» را که نمونه اولیه دوربین فیلمبرداری بود به ایران آورد. میرزا ابراهیم‌خان عکاس‌باشی در گذشته ۱۲۹۴ خورشیدی، عکاس و نخستین فیلمبردار سینمای ایران بود. او در ۱۴سالگی همراه پدرش میرزااحمد صنیع‌السلطنه، عکاس ناصرالدین‌شاه به اروپا رفت و فن عکاسی و گراورسازی آموخت. مظفرالدین‌شاه در جمادی‌الثانی ۱۳۱۵ قمری به او لقب عکاس‌باشی داد. عکاس‌باشی پس از بازگشت به ایران تصاویر متحرک دیگری از اهل دربار گرفت که پاره‌ای از آن‌ها در کاخ گلستان پیدا شد و پس از مرمت در لابراتواری در فرانسه محفوظ است. 
درباره منشأ و مبدأ سینما در ایران اختلاف وجود دارد؛ بسیاری از کارشناسان معتقدند که صرف ورود دستگاه فیلمبرداری به‌عنوان یک ابزار نمی‌تواند آغازگر جریان سینما در یک کشور باشد. بر این اساس برای تولد واقعی سینما باید ۳۰سال جلوتر از ورود سینماتوگراف به ایران رجوع کرد؛ یعنی هنگامی که «آوانس اوهانیانس» نخستین فیلم ایرانی را که یک کمدی صامت به نام «آبی و رابی» بود تهیه کرده و در سال۱۳۰۹ در تهران روی پرده برد. از طرفی، «دختر لر» به عنوان اولین فیلم ناطق سینمای ایران در سال۱۳۱۲ به کارگردانی اردشیر ایرانی روی پرده رفت. فیلم دختر لر در ۳۰آبان همان سال در سینما مایاک در خیابان لاله‌زار آغاز و با استقبال بی‌سابقه‌ای روبه‌رو شد. از دی‌ماه همان سال نیز به مدت ۱۲۰روز در سینما سپه اکران شد و حتی سال بعد یک‌ماه در سینما مایاک و ۵۰روز در سینما سپه نمایش دوباره داشت و نمایش سومی نیز در سینما سپه داشت. 

در اهمیت سینما و تلاش‌هایی که ناکام شدند
در دهه‌های ۲۰ و ۳۰ خورشیدی، تلاش آمریکایی‌ها برای ورود به روند تولید در سینمای ایران قابل‌توجه است؛ به‌شکلی که از ۴۰۰فیلم سینمایی که در دهه۲۰ در سینماهای ایران روی پرده رفت، ۳۰۰فیلم محصول آمریکا بود. در ذیل طرح‌های نمایش و تولید فیلم در کشورهای غیرکمونیست از سوی آژانس اطلاعاتی آمریکا، گروهی از اساتید و فیلم‌سازان آمریکایی با عنوان رسمی تیم دانشگاه سیراکیوز در اوایل دهه۱۹۵۰ از ایران بازدید کردند تا لابراتوارهای ظهور فیلم راه بیندازند و ایرانی‌ها را برای ساختن فیلم‌های مستند و آموزشی آموزش دهند. از دهه ۴۰خورشیدی به بعد، نمایش فیلم‌های مبتذل ساخت اروپا و آمریکا در سینماهای تهران و شهرستان‌ها به‌تدریج به مسئله‌ای عمومی بدل شد. بسیاری روایت می‌کنند که به همین خاطر، عمده مردم ایران در مقطع انقلاب بر آن باور بودند که سینما رفتن مساوی با رفتن به مکانی فاسد است. با پیروزی انقلاب اسلامی در سال۱۳۵۷ در ابتدا این دغدغه مطرح شد که اصول حاکمیت دینی با سینما سر سازگاری ندارد و سینما از حیات فرهنگی این سرزمین حذف می‌شود اما امام خمینی(ره) در همان روز ورود خود و در سخنرانی معروفشان در بهشت زهرا(س) به‌وضوح اشاره کردند که ما با سینما مخالف نیستیم بلکه با فحشا مخالفیم. این سخن و نیز تایید فیلم «گاو» ساخته داریوش مهرجویی از طرف ایشان به‌عنوان سینمایی سالم، تصویر تازه‌ای در مورد آینده سینمای ایران شکل داد. 
یک قرن بعد...
یک قرن بعد از ورود دستگاه سینماتوگراف، به همت و تقاضای برخی از هنرمندان، نامگذاری روزی در تقویم به‌عنوان روز سینما مطرح شد که مدتی بعد از اجرا نام روز سینما از تقویم حذف شد. شورای فرهنگ عمومی در پاسخ به انتقادها دراین‌باره اعلام کرد به‌دلیل شلوغی تقویم این رویداد را وارد فهرست ضمائم کرده است. مصاحبه‌های مسئولان سینمایی در آن مقطع تاریخی نیز با انتقاد هنرمندان مواجه شد و از سال ۹۱ تا ۹۳ تقویم‌های منتشرشده در کشور هیچ اشاره‌ای به نام روز سینما نکردند. بعد از انتقادهای گسترده، از سال۹۳ براساس مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی بار دیگر روز سینما وارد تقویم رسمی کشور شد. 

چرا آسیب‌شناسی؟
حالا که بیش از ۱۰۰سال از ورود و پای نهادن سینما به کشور ما گذشته و در وادی این هنر و صنعت حرف‌هایی برای گفتن داریم، در جوامع و جشنواره‌های سینمایی جهان از اروپایی، آسیایی و آمریکایی مطرح و شناخته‌شده‌ایم و در کشور نیز سینما در نظام حاکمیتی جایگاهی ویژه یافته و متخصصانی در رأس مدیریت آن هستند و نیز به بهانه روز ملی سینمای ایران، خوب است نگاهی به بخش‌های تیره‌تر سینمای ایران که در سال‌های گذشته هم بسیار به چشم آمده و مطرح شده‌اند، بیندازیم. برای این مهم به برخی کارشناسان و صاحب‌نظران سینمای ایران رجوع کرده و از آنها پرسیده‌ایم که «معضل و مشکل اصلی سینمای ایران درحال‌حاضر از نظر شما چیست»، پاسخ‌ها را در ادامه می‌خوانید. 

ابتذال؛ ثمره کژاندیشی در فضای مدیریتی سینما

اندر خم سینمای ملی

محمود گبرلو ـ کارشناس سینما

معضل اصلی سینمای ایران درحال‌حاضر، نگاه کژاندیش و بدفهمی در سینماست که موجب آسیب جدی سینمای ایران شده است. ما بعد از انقلاب اسلامی فیلمسازان بزرگ و متعددی را پرورش داده‌ایم و می‌توان گفت هزاران فیلم سینمایی در سطوح مختلف ارزش‌های سینمایی و هنری بعد از انقلاب اسلامی ساخته شده است اما هر بار سینمای ما گرفتار نگاه‌های کژاندیشی بود که به‌ظاهر منتقد سینما بوده و نگاه آرمان‌خواهانه داشتند با این‌حال، نوع نگاه و عملکرد آنها هرگز موجب گسترش و حمایت از سینمای پس از انقلاب اسلامی نشد، بلکه این نگاه تلخ و نومیدانه، حس یأسی را در بین هنرمندان سینما و تماشاگر ایرانی، بهویژه برخی مسئولان آرمان‌خواه و تماشاگر متدین مذهبی ایجاد کرد؛ این نگاه به سینما اگر تغییر نکند، هرگز در سینمای ایران شاهد پیشرفت و گسترش نخواهیم بود.
واقعیت این است که سینما حالا قدرت برتری در جهان به شمار می‌آید و برخی از مراجع و به‌ویژه رهبر معظم ما نیز از این هنر تکنولوژیک به‌عنوان قدرتی برتر نام برده‌اند. وقتی از سینما به‌عنوان قدرتی برتر نام می‌بریم، یعنی که نسبت به سایر هنرها بیشترین تاثیر را در تماشاگر و مردم برای انتقال مفاهیم و اندیشه‌هایی که مد نظر است، دارد؛ بنابراین باید گفت اگر از این قدرت درست استفاده شود، تماشاگر نیاز خودش به آن را از طریق شبکه‌ها و سکوهای دیگر سینمایی که شاید مطابق با هویت و اندیشه ملی و مذهبی کشورمان نباشد، پاسخ می‌دهد. واقعیت این است که تماشاگر منتظر نمی‌ماند تا آثار جدید متناسب با آرمان‌های مدنظرش تولید شده و به دست او برسد؛ چراکه او در وهله اول به‌عنوان مصرف‌کننده صنعت سینما نیاز به سرگرمی در کنار خانواده‌اش دارد، بنابراین اگر ما نتوانیم از این فرصت استفاده کنیم و اندیشه‌های ناب را در اختیار آنها قرار ندهیم، او ناگزیر از سکوها و تولیدات بیگانه استفاده می‌کند که ممکن است آسیب‌های جدی برای او داشته باشد. بر همین مبنا، من فکر می‌کنم این نگاه کژاندیش اگر در سینمای ایران اصلاح شده و نگاه متفاوت‌تر یا بازتری در سینمای ما ایجاد شود، می‌تواند بستر بسیار خوبی برای احیای آرمان‌های مردم ایران و فرهنگ ملی و مذهبی ایرانی باشد. 
متاسفانه نگاه‌های اینچنینی از این رو که از سینمای متفکر و اندیشمند حمایت جدی نکرده و نمی‌کند، سینما در اختیار برخی سوءاستفاده‌گران قرار گرفته و جریان فکری حال‌حاضر در سینما درگیر ابتذال شدیدی شده است که اگر نتوانیم جلوی آن را بگیریم، به‌طور طبیعی در آینده نیز نمی‌توانیم شاهد احیای هویت ملی و ایرانی در جامعه تماشاگر و مصرف‌کننده کشورمان باشیم؛ چراکه تماشاگر امروز در وهله اول، سینما را بهترین بستر برای سرگرمی و انتقال مفاهیم خودش می‌داند و همسو با این مورد از آن استفاده می‌کند. 
در ادامه و برای بهبود وضعیت فعلی سینما با انتصاب وزیر تازه فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز باید گفت، مردم ایران به تغییر در فضای مدیریت فرهنگی کشور امیدوارند و انتظارشان این است که با تغییر و تحولی که در حوزه فرهنگ و هنر ایجاد می‌شود، مدیرانی صالح و متخصص برای سینما در نظر گرفته شود تا بتوانند با ایجاد تغییرات مثبت در فضای فرهنگی و سینمایی، سینما را از خموشی و ناامیدی درآورده و شور و هیجان و امید را در میان سینماگران ایجاد کنند. درواقع انتظار ما از وزیر فرهنگ دولت چهاردهم این است که حرکت نویی انجام داده و تحول اساسی و موردنیاز را در سینمای ایران ایجاد کند. 

فقدان آینده‌نگری در سیاست‌گذاری سینما

اندر خم سینمای ملی

سعید الهی ـ کارشناس سینما

نداشتن شناخت کافی و آینده‌نگری نسبت به سینما در سیاست‌گذاران و مدیران فرهنگی و سینمایی بزرگ‌ترین چالش فعلی سینمای کشور است. درباره آینده‌نگری باید بگویم، سینما هنری است که روزبه‌روز در حال پیشرفت است و چاره‌ای نداریم، جز آنکه برای آگاهی‌بخشی و انتقال مفاهیم مدنظر موجود در نظام ارزشی واحد ما با سایر رقبا در عرصه بین‌المللی سینما رقابت کنیم.
 اگر ازلحاظ تکنولوژیکی و پیشرفت در تمامی سطوح از فضای جهانی سینما عقب بمانیم، تنها دور و تسلسلی ایجاد می‌شود که در نهایت در رقابت با خود قرار می‌گیریم و پیشرفتی هم اگر حاصل شود در سطح استانداردهای جهانی نیست و کمکی به سینمای ملی ما نمی‌کند؛ بنابراین سیاستگذاران سینمایی و فرهنگی ما باید پیش از هر چیزی نسبت به آینده سینما شناخت کافی داشته و مطالعات تطبیقی و پژوهشی کاملی از سینمای جهان در کشورهای مختلف؛ از غربی و شرقی داشته باشند و بر اساس نتایج آن برنامه‌ریزی کنند. 
متاسفانه در سال‌های اخیر، سیاستگذاران و مدیران سینمایی ما دایره برنامه‌ریزی‌شان را به مسائلی در سطوح دیگری مانند معضلات صنفی، حرفه‌ای و مسائل معیشتی و اقتصادی اهالی سینما معطوف کرده‌اند. 
این در حالی است که ما به نگاه زیرساختی و زیربنایی در سینما نیاز داریم. سینما در کشورها و جریان‌های بسیاری در جهان، روبه‌جلو و درحال پیشرفت است و من فکر می‌کنم اگر از این کاروان هنری در سراسر جهان عقب بمانیم، ضربه بدی به فرهنگ و تمدن ایران اسلامی وارد کرده‌ایم. 

توسعه‌نیافتگی در ابعاد فنی و محتوایی

اندر خم سینمای ملی

سجاد نوروزی ـ مدیر پردیس سینمایی آزادی

مهم‌ترین مشکل و معضل فعلی سینمای ما توسعه‌نیافتگی در تمامی ابعاد فنی و محتوایی سینمای داخلی است. هم از لحاظ زیرساخت، تولید و فیلمنامه دچار معضلات جدی هستیم و هم از لحاظ توزیع، اکران و تبلیغات درگیر مشکلاتی قابل توجه هستیم. به‌طور اساسی موجودیت توسعه‌نیافته و تاریخ‌مصرف گذشته‌ای در تمامی ابعاد مذکور شکل گرفته که نیاز به دگرگونی و تحول کاملی مطابق با تجربیات و استانداردهای روز دنیا دارد. تا این توسعه‌یافتگی در تمامی شئونات و سطوحی که اشاره شد انجام نشده و بهبود نیابد، نمی‌شود از سینمایی پویا و ملی سخن گفت.

دانش و تخصص سینمایی نداریم

اندر خم سینمای ملی

سعید مستغاثی ـ کارشناس سینما 

معضل و مشکلات فعلی سینمای ما را می‌توان در چند شاخه دسته‌بندی عنوان کرد:
 ۱- نداشتن دانش سینمایی اغلب اهالی سینما
 ۲- ناکارآمدی، بی‌سوادی و نداشتن تخصص بسیاری از تهیه‌کنندگان سینما به عنوان پایه‌های یک سینمای استاندارد
۳- نبودن کمپانی‌های/ شرکت‌های استاندارد تولید که اساس یک سینمای استاندارد هستند
 ۴- احاطه نداشتن به فرهنگ و گنجینه‌های فرهنگ ایرانی-اسلامی
۵- خودباختگی در برابر فرهنگ و سبک زندگی کشورها و فرهنگ‌های دیگر
 ۶- ناکارآمدی و دانش محدود سینمایی، فرهنگی و هنری اغلب مسئولان این حوزه
۷- هراس و محافظه‌کاری مسئولان اشاره شده در مقابل تغییرات و تحولات استاندارد
 ۸- دخالت‌های حوزه‌های دیگر در سینما
۹- نداشتن شناخت و تحلیل درست و دقیق تاریخ سینما برای حل معضلات آن
 ۱۰- نبودن مدارس و دانشگاه‌های استاندارد و غیر کلیشه‌ای سینمایی براساس فرهنگ و هنر ایرانی- اسلامی

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.