آگاه: نخستین کتاب پس از شهادت ایشان با نام «رئیسی عزیز» که نام آن از سخنان رهبر انقلاب الهام گرفته شده است، منتشر شد. بیش از سههزار نسخه از این کتاب به بازار نشر رسید که تنها با گذشت کمتر از ۱۰روز به چاپ پنجم رسید. کتاب «رئیسی عزیز» به قلم فائزه سعادتمند نگارش شده است به همین منظور با او به گفتوگو نشستیم که در ادامه میخوانید.
تهیه و تولید محتوای کتاب در این مدت کم و کوتاه دشوار نبود؟ چقدر زمان برد تا کتاب به مرحله چاپ برسد؟
برای من و مجموعه حماسهیاران بسیار مهم بود که تا قبل از چهلم شهید رئیسی اثری فاخر درباره ایشان آماده کنیم. زمانی که ایشان زنده بودند عموم مردم شناخت خاصی از ایشان نداشتند، همین حالا هم چندان اطلاع ندارند، چراکه تنها از طریق اخبار دولت و گزارشهای کاری از فعالیتهای ایشان باخبر میشدیم که برخی حتی این اخبار را گوش نمیدادند و ایشان در آن سه سال ریاستجمهوری غریب واقع شدند برای همین تلاش داشتیم تا چهلم شهید اثری درخور آماده کنیم. در آن مدت خانواده ایشان شرایط روحی مناسبی نداشتند و نمیشد به آنها رجوع کرد.
از آن لحظه که خبر شهادت اعلام شد، وزرا، معاونان، مشاوران و... در رسانه ملی خاطراتی از ایشان تعریف میکردند و ما هم با استفاده از این خاطرات نگارش کتاب را آغاز کردیم. نابترینِ خاطرات از شهید انتخاب شد و نویسندگی را آغاز کردیم. ۱۷۰خاطرات موجود در کتاب «رئیسی عزیز» مجموعهای از خاطراتی است که در چند روز ابتدایی پس از شهادت در صداوسیما منتشر شد. بنا بر این است که در ویراستهای بعدی خاطرات جدید به اثر اضافه شود و هر بار تکمیلتر از پیش شود.
حال که بناست تا کتاب هربار تکمیل شود، در نظر دارید کدام خاطرات زندگی ایشان را قلم بزنید و قرار است این خاطرات را از زبان چه کسانی بشنوید؟
درحالحاضر همین نسخه از کتاب با استقبال بسیار خوبی مواجه شده است. کمی زمان لازم است تا شرایط به ثبات برسد و پس از آن اگر خانواده شهید رئیسی شرایط مساعدتری داشته باشند، در اولین فرصت حتما با خانواده ایشان مصاحبه خواهیم کرد. خیلی علاقه داریم از خاطرات خارج از فضای سیاسی و کاری شهید رئیسی اثری داشته باشیم. یک خاطره کوتاه از دوران کودکی ایشان موجود است که برای مخاطبان بسیار عجیب است. ایشان در پنجسالگی از نعمت پدر محروم میشوند و مادرشان لیف میبافتند تا درآمدی داشته باشند. حاجآقا برای اینکه در آن دوران کمکی برای مادر باشند این لیفها را در کوچه سرشور مشهد میفروختند. دانستن خاطرات چنین شخصی تا رسیدن به این جایگاه برای مخاطب جذاب و لذتبخش است و ایشان هم قطعا از این مدل خاطرات بسیار دارند. حتما ضروری است که مردم این خاطرات را بخوانند و بدانند.
گفته شده بود که نویسندگان دیگری هم به شما کمک کردهاند، کدام نویسندگان در نگارش کتاب با شما همکاری داشتند؟
انتشارات حماسهیاران تصمیم گرفت تا اثری درباره ایشان آماده کند. چند تن از دوستان مسئولیت تماشای ویدیوهای موجود در رسانه ملی را برعهده گرفتند؛ برنامههایی را که خاطرات ارزشمندی از آقای رئیسی منتشر میکرد، جدا میکردند و به دست مجموعه نویسندگان میرساندند. بنا بود چهار خانم بهصورت اشتراکی نگارش ۳۰ تا ۴۰ تا از خاطرات را انجام دهند اما پس از گذشت سه تا چهار روز از آغازبهکار این دوستان بنا بر دلایل شخصی خود نتوانستند همکاری را ادامه دهند و این توفیق نصیب بنده شد. آنها نگارش حدود ۳۰خاطره را انجام دادند اما مابقی کار را بنده برعهده گرفتم.
جمعآوری و نگارش خاطرات با سرعت بسیار خوبی پیش رفت. بهدلیل اینکه سیاستمداران راوی خاطرات بودند و برخی حساسیتها وجود داشت، یکی از اعضای هیات دولت یا وزرا باید کار را تایید میکرد اما به این علت که اعضای دولت درگیر فعالیتهای پس از شهادت رییسجمهوری بودند، این امر حدود یک تا دو هفته زمان برد اما برای انتشار اثر چالش خاصی نداشتیم.
میزان استقبال از کتاب بسیار زیاد بوده و در مدت زمان کم فروش بسیار خوبی داشته است، باوجوداین افراد بسیاری کتاب را مطالعه کردهاند، بازخوردها چگونه بود، آیا کسانی که کتاب را مطالعه کردهاند واکنش ویژهای داشتند؟
قبل از اینکه ایشان وارد فضای ریاستجمهوری شوند در تولیت آستان و قوهقضاییه مشغول بودند و شخصیت قضایی داشتند. در جامعه دید خاصی نسبت به این نوع افراد وجود دارد و همه حس میکنند این افراد خلقیات خشکی دارند. کسانی که کتاب را مطالعه کردند و نظرشان را به بنده گفتند همه از نحوه برخورد و شخصیت لطیفی که شهید رئیسی داشتند، تعجب کرده بودند و میگویند باورمان نمیشد که ایشان چنین شخصیتی داشته باشند. ما باورمان نمیشد که حاجآقا بارها و بارها برای مشکلات مردم مقابل چشم هیات دولت اشک میریزند. شاید اگر این خاطرات نبود، هیچگاه به ذهنمان خطور نمیکرد که ایشان شخصیت اینچنینی داشته باشند. یکی از خاطراتی که بسیار شنیده شده است «به شما ناهار دادند» است. داستان از این قرار است که ایشان برای سرکشی از مرکز ارتباطات مردمی به یکی از روستاهای شمالی سفر میکنند، مدیریت برای استقبال کارکنان از آقای رئیسی چند ساعت بیشتر کارکنان را نگه میدارند، زمانی که ایشان میرسند و میبینند که کارمندان چند ساعت پس از ساعت کاری منتظر ماندهاند، در حین صحبت کردن از آنها میپرسند اینهمه معطل ماندید به شما ناهار هم دادهاند؟ اما برداشتهای غلط از این موضوع بسیار بود و به ایشان ظلم شد.
یکی دیگر از خاطرات مربوطبه میزان تحصیلات ایشان است که پس از اینکه یکی از نامزدهای ریاستجمهوری ایشان را ششکلاسه خطاب کرد، با این موضوع بسیار شوخی میشد اما همه میدانیم که ایشان دکتری داشتند. در کتاب خاطرهای دراینباره وجود دارد و یکی از مشاوران شهید رئیسی از ایشان میپرسند که ناراحت نشدید از این توهین و حلال میکنید؟ حاج آقا هم میفرماید که همان لحظه ایشان را حلال کردم و از خدا برایشان طلب مغفرت کردم و به خودشان هم گفتم. اینها ابعاد شخصیتی شهید است که چندان مورد توجه واقع نشده است. حتما مخاطب پس از خواندن کتاب شناخت بهتر و واقعیتری از ایشان خواهد داشت.
همواره نگارش زندگینامه افراد سیاسی و شهره با نقد همراه است، باتوجهبه اینکه شما نویسنده نخستین کتاب درباره شهید رئیسی هستید از نقدهای وارده احتمالی نترسیدید؟
هنوز نقدی به من وارد نشده است اما اگر حتی فوران نقدها وارد شود، بنده بهعنوان یک نویسنده هیچ هراسی ندارم. تا زمانی که کاری انجام نشده هیچ نقدی وجود ندارد و پس از انجام کار سیل نقدها روانه میشود. هیچگاه و در هیچ موردی هراسی از نقدها ندارم، چراکه پیشرفت از نقدها حاصل میشود؛ البته نقد سازنده نه نِق زدن!
پس از شهادت ایشان و واکنشها مشخص شد که شهید رئیسی تنها شخصیت سیاسی تراز ملی و کشوری نبوده، بلکه در سطح بینالملل نیز تراز بودهاند. بسیار طبیعی است که برخیها اعتراض کنند و نقد داشته باشند اما انتشارات حماسهیاران بهعنوان یک انتشارات معتبر، تمام آنچه را وظیفه داشتیم بهخوبی انجام دادیم.
زمانی که قرار است خاطرات سیاسی نگارش شود باید همه خاطرات روایتی مستند داشته باشند؛ بنابراین همه خاطرات موجود در کتاب راستیآزمایی شد، یعنی خاطراتی که تعریف میشد موردتایید دیگران نیز بوده است. حتی در برخی از خاطرات ۱۰نفر حضور داشتهاند. اگر نقد این باشد که در فضای احساسی خاطرات تعریف شده است شامل نقد نمیشود. زمانی که کار به بنده پیشنهاد شد به خود شهید رئیسی توسل کردم و از ایشان خواستم آن چیزی که به قلم من جاری میشود ابتدا مورد رضایت خداوند و پس از ایشان مورد رضایت شهید هم باشد. من ایشان را شخصیت فوقالعاده متواضعی میدانم. اصلیترین کار آقای رئیسی این بود که پروژههای ناتمام یا انجامنشده دولتهای پیشین را تکمیل میکرد و پیش میبرد. بهطور طبیعی سوژهای ناب برای مستندسازان است تا مستندی جذاب بسازند اما طبق گفته مستندسازان ایشان اجازه نمیدادند که چنین مستندهایی ساخته شود و معتقد بودند تنها باید برای مردم و رفاه و آسایش آنها کار کنیم و از کارهای انجامشده صحبت کنیم.
برای من بسیار مهم بود که اثری از شخصی که اینگونه زحمت کشیده و متواضع بوده است منتشر شود تا پس از شهادت مظلوم واقع نشود. انتخابات دولت چهاردهم بیشازپیش به من اثبات کرد که ما نیازمند آنیم تا قهرمانان ملی خودمان را به مردم معرفی کنیم که اگر نشناسند ممکن است آگاهی کافی نداشته و نیاز داشته باشند تا المانهای انتخاب یک رییسجمهوری تراز را بشناسند. ما بهعنوان خواص جامعه موظف هستیم تا قهرمانان خود را به عموم مردم معرفی کنیم. این کتاب موجب میشود تا ابد بدانیم یک مسئول و رییسجمهوری تراز باید چه ویژگیهایی داشته باشد.
ذوق و استعدادم مرا دست به قلم کرد
اردیبهشتماه سال گذشته «بیسیمچی تُخس» را منتشر کردم، خاطراتی از یک رزمنده مخابرات است که همچنان در قید حیاتاند و خاطرات بسیار شیرینی را هم دارند که خودشان راوی خاطرات هستند. پیش از این کتاب حدود ۱۳اثر در قالب خاطرات مینیمال از شهدای دفاع مقدس نوشتهام اما «بیسیمچی تُخس» نخستین کتاب بلند و جدی من است. همیشه احساس میشود برای اینکه بتوان کار هنری انجام داد باید حتما تحصیلات مرتبط داشته باشی تا بتوانی وارد این فضا شوی اما تحصیلات من در حوزه روانشناسی است. بخش عمدهای از نگارش و نویسندگی، جوششی است و باید درون فرد ذوق و استعداد وجود داشته باشد. آنچه موجب شد دست به قلم شوم، همان ذوق و استعداد بود. آن روزی که نویسندگی کتاب «رئیسی عزیز» پیشنهاد شد میخواستم نگارش کتاب جدیدی را در حوزه دفاع مقدس و داستان شیرینی از یکی از شهدای کردزبان را آغاز کنم اما چون کتاب درباره شهید رئیسی اولویت داشت نگارش آن را به تعویق انداختم.