۲۸ شهریور ۱۴۰۳ - ۲۳:۰۳

حجت‌الاسلام‌والمسلمین احمد رهدار، استاد دانشگاه باقرالعلوم و مدیر موسسه فتوح اندیشه است. «مدرنیته و عصر مشروطه»، «شرق‌شناسی نوین و انقلاب اسلامی»، «انقلاب اسلامی و غرب» و «تشیع و مدرنیته» از آثار برجسته او محسوب می‌شود.

آگاه: او معتقد است اصطلاح «توهم توطئه» برای پاسخ به افرادی به‌کار می‌رود که به مردم هشدار می‌دهند که جنگ همچنان ادامه دارد، اما جنس آن تغییر کرده است. برخی از مردم که ماهیت پنهان این جنگ‌ها را درک نمی‌کنند، این هشدارها را جدی نمی‌گیرند و حتی آنها را به توهم توطئه متهم می‌کنند.


‌ از آغاز نهضت امام‌خمینی(ره) تا پیروز انقلاب و پس از آن در بحران‌های روزهای اول تشکیل جمهوری اسلامی و سپس جنگ تحمیلی، مردم جایگاه ویژه‌ای در پیشبرد اهداف و به ثمر رساندن امور جاری داشتند. تبیین شما از این ماجرا چیست؟
در دو قرن اخیر، ایران در مقایسه با دیگر کشورهای اسلامی، بیشترین تجربه‌های ضد استعماری و ضداستبدادی را پشت سر گذاشته است. این نوع مشارکت سیاسی مردم، چه در برابر استبداد داخلی و چه در برابر استعمار خارجی، به درکی تفصیلی در جامعه منجر شد. این درک تفصیلی از مشارکت، زمینه‌ساز حمایت نظری، اعتقادی و فکری مردم از مقابله با حملات خارجی بود.
نکته دوم، اعتمادی است که طی دهه‌ها تجربه رهبری حضرت امام خمینی(ره) در مردم شکل گرفت. مردم از اوایل دهه۴۰ به‌تدریج با امام‌خمینی(ره) آشنا شدند و دریافتند که سخنان و اقدامات ایشان درست و به نفع مردم و اسلام است. این اعتماد به امام(ره) و اهداف او، به‌ویژه مقاومت در برابر تجاوز دشمن بعثی در دوران دفاع مقدس، در مردم تقویت شد.
نکته سوم، ایجاد وفاق اجتماعی است که معمولا یکی از نتایج اجتماعی جنگ‌هاست. وقتی جنگی به یک کشور تحمیل می‌شود و ملت واقعی آن کشور وجود دارد، وفاق اجتماعی در آن جامعه ایجاد می‌شود. در جنگ تحمیلی، مردم ایران با شهید دادن، اسیر دادن و تحمل سختی‌های ناشی از جنگ، انگیزه‌های خود را برای مقاومت در برابر دشمن تقویت کردند.
این سه عامل مهم، یعنی حضور مردم، اعتماد به رهبری امام‌خمینی(ره) و وفاق اجتماعی، از اصلی‌ترین دلایل موفقیت ایران در روزهای ابتدایی پیروزی انقلاب و سپس در برابر تجاوز رژیم بعث بود.
رهبر انقلاب اسلامی، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، در سال۱۳۹۵ در دانشگاه امام حسین(ع) به جوانان تاکید کردند: «جوانان عزیز، فردا مال شماست، آینده مال شماست. شما هستید که باید این تاریخ را با عزت محفوظ نگه دارید. شما هستید که بار این مسئولیت را بر دوش دارید. خرمشهرها در پیش است، نه فقط در میدان جنگ نظامی، بلکه در میدانی که از جنگ نظامی سخت‌تر است.»
‌ این جهاد و مقابله دشمن تا کجا ادامه دارد و شکل آن چه تغییر و تحولاتی خواهد داشت؟
نخست باید در نظر داشت که انقلاب اسلامی تا زمانی که به اصول و اهداف خود پایبند باشد، همواره در معرض جنگ و دشمنی قرار خواهد داشت. اهداف انقلاب اسلامی شامل مبارزه با ظلم و استکبار است و هرگز نخواهد توانست بدون عکس‌العمل و مخالفت ازسوی دشمنان جهانی پیش برود. یکی از این عکس‌العمل‌ها به احتمال زیاد جنگ خواهد بود، چرا که دشمنان همواره سعی دارند جلوی تحقق اهداف انقلاب اسلامی را بگیرند.
واقعیت این است که جنگ در سال‌های اخیر ماهیت هیبریدی پیدا کرده و دیگر به شکل صرفا نظامی نیست. جنگ‌ها اکنون چندبعدی شده‌اند و شامل جنبه‌های اقتصادی، فرهنگی و سایبری هستند. جنگ‌های آینده، به دلیل ماهیت پیچیده‌ترشان، نیازمند هوشیاری و تخصص بیشتری در مقابله هستند. این جنگ‌های هیبریدی از ما انتظار دارند که با درایت و تخصص پیچیده‌تری برای مقاومت آماده شویم.
اگر بخواهیم نقطه‌عطف جهاد پس از دوران دفاع مقدس را بررسی کنیم، باید به این موضوع اشاره کنیم که در عرصه‌های فرهنگی و اجتماعی مرتبط، شاهد حضور مؤثر مردم به همان اندازه دوران دفاع مقدس نبوده‌ایم. چرا پس از دفاع مقدس نتوانستیم همان میزان کنشگری مردمی را در سایر عرصه‌های جهاد مشاهده کنیم؟ یکی از دلایل ممکن است این باشد که جنگ‌های ترکیبی و اقتصادی با جنگ‌های آشکار و فیزیکی تفاوت دارند. جنگ‌های نظامی سخت، ملموس و قابل‌مشاهده هستند، به‌طوری‌که همه مردم آثار و پیامدهای آن را درک می‌کنند. اما جنگ‌های نرم و هیبریدی اغلب پنهان هستند و بسیاری ممکن است متوجه آن‌ها نشوند. در فضای ادبیات سیاسی نیز، اصطلاح «توهم توطئه» برای پاسخ به افرادی به کار می‌رود که به مردم هشدار می‌دهند که جنگ همچنان ادامه دارد، اما جنس آن تغییر کرده است. برخی از مردم که ماهیت پنهان این جنگ‌ها را درک نمی‌کنند، این هشدارها را جدی نمی‌گیرند و حتی آن‌ها را به توهم توطئه متهم می‌کنند.
علت دیگر عدم مشارکت مؤثر در این نوع جنگ‌ها این است که جنگ‌های فرهنگی و اقتصادی ظاهرا خسارت کمتری دارند یا آسیب‌های ملموس‌تری از خود به‌جای نمی‌گذارند. اما فرآیند مشارکت در این نوع جهادها سخت‌تر است، ایثار و وقت بیشتری می‌طلبد و نیازمند دقت و ظرافت بیشتری است. از سوی دیگر، این جهادها معمولا نتایج مشهودی نیز ندارند. افراد ممکن است ندانند که تلاش‌هایشان اثرگذار بوده یا نه، و همین امر ممکن است موجب تضعیف انگیزه آن‌ها برای مشارکت بیشتر در این عرصه‌ها شود.تصور کنید که یک پایگاه بسیج یا مسجدی برنامه‌های فرهنگی برای جوانان و نوجوانان محله خود برگزار می‌کند. حالا بعد از ۱۰سال، اگر از برگزارکنندگان این برنامه‌ها بپرسید که آیا می‌توانند فهرستی از نتایج کارهای خود را ارائه دهند، شاید برایشان دشوار باشد که دیگران را قانع کنند؛ به‌عنوان‌مثال، اگر آمار بزهکاری یا طلاق در آن محله کاهش یافته باشد، الزاما نمی‌توان این کاهش را به‌طور قطعی به آن فعالیت‌های فرهنگی ۱۰ساله نسبت داد.
‌ درواقع این مسئله نشان می‌دهد که ارزیابی نتایج فعالیت‌های فرهنگی به دلیل ماهیت پیچیده و غیرمستقیم آنها دشوار است.
بله؛ دقیقا. برخی افراد ممکن است به همین دلیل انگیزه خود را برای ادامه کارهای فرهنگی از دست بدهند؛ البته، همیشه هم این‌گونه نیست؛ بسیاری از فعالان فرهنگی انگیزه خود را حفظ می‌کنند، اما وقتی دیگران بخواهند نتایج این فعالیت‌ها را ارزیابی کنند، به دلیل این‌که نمی‌توانند به‌طور قطعی رابطه‌ای بین فعالیت‌ها و نتایج مشاهده کنند، ممکن است تصور کنند که هیچ کاری انجام نشده است. این در حالی است که ممکن است واقعا فعالیت‌های خوبی انجام شده باشد، اما فعالیت‌های دشمن تشدید شده، و از سوی دیگر، امکانات ما محدودتر شده است. دلایلی از این دست احتمالا توضیح‌دهنده برخی از مشکلات ما در ارزیابی نتایج فعالیت‌های فرهنگی است.