آگاه: ورود گونه دفاع مقدس به سینمای ایران و خروج سینمای عامهپسند و بیمحتوای پیش از انقلاب را میتوان با ساخت فیلمهای «مرز» ساخته جمشید حیدری و نویسندگی سیروس الوند و «برزخیها» به کارگردانی مرحوم ایرج قادری همزمان دانست؛ این فیلم که تا سالها بعد بهخاطر حواشی بسیارش موردبحث قرار میگیرد، داستان گروهی از محکومان را روایت میکند که بعد از گریز از زندان به قصد خروج از کشور بهسوی مرزهای غربی کشور میروند. آنها در دهکدهای مرزی با کدخدای آن به نام سید یعقوب آشنا میشوند که ایثارگرانه میکوشد در خدمت خدا و مردمش باشد. سید یعقوب سعی میکند تا فراریها را بهسوی درستی و راستی و زندگی به قصد رضای خدا هدایت کند اما این زمانی است که دشمن به خاک وطن تجاوز کرده و دهکده کدخدا یعقوب، اولین نقطهای است که مورد حمله قرار میگیرد.
برزخیهای داستان که تحتتاثیر راهنماییهای کدخدا قرار گرفتهاند، سعی میکنند تا پای جان از خاک وطن دفاع کنند و هر چند در این نبرد جان میبازند اما نقشی کلیدی در پیروزی مردم بر دشمن ایفا میکنند.
این اثر سرنوشت خوبی را تجربه نکرد و بعد از آنکه تنها دو هفته از اکرانش گذشته بود و رکورد خوبی نیز برجای گذاشته بود به دلایل محتوایی و نیز حضور بازیگران فیلمهای پیش از انقلاب توقیف شده و برخی از عوامل و بازیگران فیلم نیز از فعالیت ممنوع شدند. بعدها در باب ساخت و توقیف این فیلم، مستندی به نام «برزخیها» به کارگردانی عارف افشار ساخته شد که روایتی از فرازوفرود ساختهشدن آن و سپس پایین کشیدهشدنش از پرده سینماها را در قالب مصاحبه با عوامل و نیز مسئولان وقت دخیل در اکران و توقیف فیلم را ارائه میکند که گرچه اطلاعاتی گاه متناقض در آن یافت میشود اما روایات همه از زبان خود افراد است. از دلایل اهمیت فیلم «برزخیها» در آن زمان، میتوان به اعلام همکاری بازیگران شناختهشده سینمای پیش از انقلاب با مردم و انقلاب اسلامی اشاره کرد که درنهایت با شکست مواجه شد. سالها بعد چندگانه پرمخاطب و تاریخساز «اخراجیها» به کارگردانی مسعود دهنمکی در همان فضا و مشابه «برزخیها» ساخته و اکران شد و به محبوبیت ویژهای هم دست یافت.
فیلم «مرز» نیز داستان اهالی یک روستای مرزی است که در برابر هجوم ارتش دشمن مقاومت کرده و با کمک یک استوار اخراجی ارتش به نام مختار، آموزش نظامی میبینند. آنها سرانجام با رهبری مختار بر ارتش دشمن پیروز میشوند. در این فیلم، هنرمندانی مانند زندهیاد داوود رشیدی، مرحوم سعید راد و آهو خردمند حضور دارند.
آغاز رونق سینمای دفاع مقدس
به طبع، برای آنکه این گونه سینمایی تازه در ایران متولد شده بود و پیکره آن هنوز نیاز به آثار قویتری برای نزدیکی به کمال داشت، برای ساخت آثار بعدی از سینمای خارج از ایران الهام گرفت و حاصل آن تولید آثار ماندگاری مانند «عقابها» شد؛ این فیلم که ساخته ساموئل خاچیکیان است، درنهایت به فیلمی تاریخساز در اینگونه و بهطورکلی در سینمای ایران بدل شد. علاوهبرآن، این فیلم بهعلت استقبالی که از آن شده بود برای سالها در گیشه باقی ماند و همچنان دیده میشد.
بعد از آن آثاری مانند «کانی مانگا» ساخته سیفالله داد در سال۱۳۶۷، «پایگاه جهنمی» به کارگردانی اکبر صادقی در ۱۳۶۳ و «پلاک» ابراهیم قاضیزاده در سال۱۳۶۵ آمدند و این مسیر را بهخوبی ادامه دادند و هرکدام بهنوعی در ذهن مخاطب ماندگار شدهاند.
چرخشی در محتوا
سینمای دفاع مقدس در دوره مذکور، بیش از همه فضایی کماندویی و قهرمانی داشت که در عین جذابیت برای مخاطب، به شکلی تماموکمال با فضای واقعی حاکم در جبهههای جنگ ایران و عراق مطابق یا مشابه نبودند. بعد از آن تم و فضای اصلی این آثار با اتکا بر رسالت فرهنگی این فیلمها در کنار جنبههای هنری و فنی آن، آنها را به سمتوسویی برد که علاوهبر به تصویر کشیدن رشادتهای دلاورمردان رزمنده، نمادی واقعی از آن فضا و زمان باشند.
جوشش «روایت فتح»
در همین سالها بود که روایت فتح به همراهی شهید سیدمرتضی آوینی جان گرفت و به نحوی سینمای دفاع مقدس را با تولید مستندهایی در این حوزه که برآمده از بطن جبهه بود، پشتیبانی و هدایت کرد. یاسر انتظامی، کارگردان مستند «تجربه ماندگار» در شبکه افق سیما درباره ورود شهید آوینی به مستندسازی و ماجرای شکلگیری روایت فتح میگوید: وقتی انقلاب میشود، جهاد سازندگی به دستور امام خمینی(ره) در خردادماه سال۱۳۵۸ با هدف خدمترسانی به مناطق محروم شکل میگیرد. ازآنجاییکه شهید آوینی مدرک کارشناسیارشد معماری داشت به همراه چند تن از دوستانش به شهر خرمآباد که بهتازگی دچار سیل شده بود، رفتند.
انتظامی ادامه داد: آنها برای کمک به آن مناطق رفتند تا در مخروبههای خرمآباد شهرک بسازند. در بازسازی مخروبهها به این نتیجه میرسند که چقدر خوب است از اقدامات آنها فیلم هم تهیه شود. همزمان آقای سیدحسین هاشمی، یکی از دوستان شهید آوینی از کانادا به ایران میآید و دوستانش را در خرمآباد پیدا میکند. آنها در تصمیم جمعی به این نتیجه میرسند که اقدامات مردم را ثبت کنند.
کارگردان مستند «تجربه ماندگار» با بیان اینکه وقتی فیلم مستند آماده شد، دوستان آقای آوینی آن را برای پخش نزد تشکیلات جهاد سازندگی بردند، اشاره کرد که جهاد آنان را به صداوسیما معرفی کرد. همزمان تلویزیون هم گروهی را برای انعکاس فعالیتهای جهادی در صداوسیما تشکیل داده بود تا مردم از اقدامات انجام شده باخبر باشند. شهید آوینی و دوستانش بهطور مستمر از فعالیتهای انجام شده فیلم میگرفتند. در همین زمان ناگهان جنگ شروع شد.
انتظامی در ادامه با اشاره به اینکه شهید آوینی و دوستانش در خلال انجام فعالیتهای عمرانی، ساختوساز و پشتیبانی در جبهه به سوژههای بکری دست یافتند، توضیح داد: شهید آوینی و همکارانش از سال۱۳۵۹ تا ۱۳۶۴ فعالیتهای عمرانی در جبهه را ضبط کردند تا اینکه گروه شهید آوینی یا صداوسیما همزمان با عملیات والفجر۸ در سال۱۳۶۴ به این نتیجه میرسند که بهصورت هفتگی برنامه تولید کنند. عنوان روایت فتح برای مجموعه مستندی که از تلویزیون پخش میشد، انتخاب شد. اولین مجموعه روایت فتح از فروردین سال۱۳۶۵ آغاز شد. روایت فتح در طول دو سال و نیم فعالیت بیش از ۷۰عنوان برنامه پخش کرد.
رسول ملاقلیپور، ابراهیم حاتمیکیا، مجتبی راعی، احمدرضا درویش و جمال شورجه از شناختهشدهترین فیلمسازهای این دوره هستند؛ عمده فیلمسازهای دفاع مقدس کار خود را در جبهه و با مستند آغاز کرده و از تجربه مستندسازی، در ساخت فیلمهای داستانی خود استفاده کردهاند. یکی از ویژگی فیلمهای این دوره در این است که فیلمسازهای آن با قاب مستند و براساس شهود و زندگی در فضایی نزدیک، تلاش در بازنمایی جنگ تحمیلی ایران دارند و برای همین جنس کارهایشان به نحوی غریزیتر و دلنشینتر، از آب درآمده، اگرچه که بهطور کامل از شعار و حماسههای قابلپیشبینی در امان نمانده است، این فضاها در بازسازی جنگ در سالهای بعد کمتر تکرار شد.
سینمای دفاع مقدس بعد از پایان دفاع مقدس
در دهه۷۰، کارگردانهای نسلهای مختلف سینما از جنگ یا حواشی آن فیلم ساختند. سهمیه دفاع مقدس از بودجه سینما نیز در آن دوره قابل توجه بود و از طرف دیگر، جنگ و پیامدهایش هنوز در زندگی مردم جریان داشت و طبیعی بود که این فضا و تبعات متنوع آن در همه ابعاد زندگی در سینما به تصویر درآید.
در این دهه کارگردانهای تازهنفسی مانند عبدالحسین برزیده یا سعید سهیلی به فیلمسازهای دفاع مقدس افزوده شدند که دیدگاهی متفاوت با نسل قبلی داشتند. در این دهه بهطور عمده با سه نوع فیلم جنگی مواجه هستیم؛ اول، ادامه روند فیلمسازی دهه قبل اما این بار متمرکز بر شخصیتسازی بهجای استفاده از تیپسازی مرسوم در دهه پیشین. دوم، جنگ در فیلمها رقیقشده و سیر تحول شخصیت در کانون توجه قرار دارد یا دوربین بیشتر در پی بازنمایی تاثیر پشت جبهه و فضاهای شهری متاثر از جنگ است و سوم، جنگ تنها بستری برای بازگویی درام و پیامدهای اغلب مخرب آن شده و شخصیتهای محوری قصه، آدمهای برگشته و بازمانده از جنگ هستند.
در دهه۷۰، چند اثر ماندگار از سینماگران این دوره تاثیر ویژهای بر روند تولید ژانر دفاع مقدس و مخاطب سینما داشتند. از آنها میتوان به ابراهیم حاتمیکیا با «آژانس شیشهای» در ۱۳۷۶، رسول ملاقلیپور با «سفر به چزابه» در ۱۳۷۴ و کمال تبریزی با «لیلی با من است» در ۱۳۷۴ اشاره کرد. در این میان، حاتمیکیا سینماگری است که نامش با دفاع مقدس عجین شده و مجموعه فیلمهای جنگی او تأثیر خاصی در شکلگیری این ژانر داشته است. اگرچه در فضای جبهه با حضور آن همه جوان و آنقدر خردهفرهنگ، شوخیهای مختلفی رایج بود اما تا هنگام اکران «لیلی با من است»، نوعی از دفاع مقدس روی پرده سینما انعکاس یافته بود که جنس شوخی و کمدی نداشت. در کنار این دو «سفر به چزابه» با خلق فضایی فراواقعگرا، تداوم زندگی در جنگ را به بهترین شکل ممکن به تصویر کشید.
یک دهه بعد
از آثار قابل تأمل ساخته شده در این دهه، میتوان به «گیلانه» اثر رخشان بنیاعتماد در ۱۳۸۳، «مزرعه پدری» ساخته رسول ملاقلیپور در ۱۳۸۱ و «شب بخیر فرمانده» ساخته انسیه شاهحسینی در ۱۳۸۴ اشاره کرد که همه نشانی از حضور چهرههای جدید در این ژانر بود. در این دوره برخی آثار سفارشی هم به تولید رسید که چندان موردتوجه مخاطب قرار نگرفت؛ از آن میتوان به «اتوبوس شب» اثر کیومرث پوراحمد در ۱۳۸۵ و «سیزده۵۹» ساخته سامان سالور در ۱۳۸۹ اشاره کرد. شاخصترین و ماندگارترین اثر سینمای دفاع مقدس در دهه۸۰ -و حتی بعد از آن- سهگانه «اخراجیها» است که توانست رکوردهای فروش را جابهجا کند. «اخراجیها»ی مسعود دهنمکی با فروش ۲.۵میلیارد تومانی در سال۱۳۸۶، «اخراجیها۲» با فروش ۸.۵میلیارد تومانی در سال۱۳۸۸ و «اخراجیها۳» با فروش ۵.۹میلیارد تومانی در سال۱۳۹۰ توانستند پرفروشترین فیلمهای سال شوند.
بازگشت
دهه۹۰، با حضور چهرههای جوان و خلاق سینما، ژانر دفاع مقدس هم تجربه تازهای را رقم زد. از دیگر موارد مهم آنکه، در این دهه کارگردانهای زن توجه بیشتری به حوزه دفاع مقدس نشان دادند و حضور پررنگتری داشتند. سهم نرگس آبیار با ساخت ملودرامهای زنانه بیشتر است و منیر قیدی با «ویلاییها» در سال۱۳۹۵ توانست فیلم قابل تحسینی بسازد.
بهجز ابراهیم حاتمیکیا که با فیلم تحسینشده «چ» در ۱۳۹۲ به ژانر دفاع مقدس برگشته بود و محمدعلی باشهآهنگر که آثار مهمی در این زمینه دارد، دیگر فیلمسازهایی که در این دهه فیلمهای دفاع مقدسی ساختهاند را بهطور عمده جوانانی تشکیل میدهند که در دوره جنگ، کودکی یا نوجوانی را پشت سر گذاشتهاند. برخلاف دورههای پیش که مضمون، سایه سنگینی بر فیلمهای این ژانر انداخته بود، در سالهای اخیر آثار دفاع مقدسی در فرم از مطلوبیت بیشتری برخوردار شدند و به بیانی سینماییتر شدند.
شاید بتوان شاخصترین فیلمساز این دوره را محمدحسین مهدویان دانست که توانست آثار جذاب و قابل تأملی در این حوزه بسازد. «ایستاده در غبار» در ۱۳۹۴، اثر مهم او در این زمینه است. بهرام توکلی دیگر فیلمساز جوانی است که در این دوره ژانر دفاع مقدس را آزمود و نتیجه خوبی هم ارائه کرد؛ «تنگه ابوقریب» در ۱۳۹۶ که با وجود ضعف در میزانسنهای جنگ اما روایتی بیلکنت را بیان میکند. علاوهبرآن نیز، اکران «۲۳نفر» اثر مهدی جعفری در ۱۳۹۷ هم نوعی بازگشت به فیلمسازی دوران اوج این ژانر است.
میتوان گفت سال۱۳۹۳ سال پرباری در زمینه ساخت آثار دفاع مقدس بوده و در مجموع چهار فیلم «شیار۱۴۳»، «چ»، «پنجاه قدم آخر»، «زیباتر از زندگی» تولید و اکران شده است. به بیانی، در سال ۱۳۹۴ «تا آمدن احمد»، سال۱۳۹۵ «اروند» و «ایستاده در غبار»، سال۱۳۹۶ «ویلاییها» و «اشنوگل»، ۱۳۹۷ «تنگه ابوقریب» و «سرو زیر آب»، ۱۳۹۸ «ماجرای نیمروز۲؛ رد خون» و «۲۳ نفر»، ۱۳۹۹ «آبادان یازده ۶۰»، سال ۱۴۰۰ «تکتیرانداز»، سال۱۴۰۱ «موقعیت مهدی»، سال۱۴۰۲ «غریب» و «شماره ۱۰» و در سال جاری «آسمان غرب» ساخته حبیبالله والینژاد، «روزی روزگاری آبادان» اثر حمیدرضا آذرنگ و در فضای حمله نظامی آمریکا به عراق و نیز «مجنون» اثر مهدی شاهمحمدی ساخته و بیش از دیگر آثار موردتوجه واقع شدهاند. از حدود ۱۳سال پیش تاکنون، محمدحسین مهدویان با دو فیلم «ایستاده در غبار»، «ماجرای نیمروز» و «ماجرای نیمروز۲؛ رد خون» پرکارترین کارگردان در سینمای دفاع مقدس بوده است که با اشتغال او به ساخت سریال دنبالهدار در شبکه نمایش خانگی، معلوم نیست که باز هم به این فضا بازگردد یا خیر.
افت تدریجی یا افول موقت؟
درنهایت، سینمای دفاع مقدس بعد از آنکه به دلایل مختلف، یکمرتبه در دهه۸۰ افولی را در ساخت و پرداخت به موضوع دفاع مقدس در سینما تجربه کرد، حالا بهشکل تدریجی به افولی مجدد رسیده است که با وجود ظرفیت بکر این حوزه برای سینما و ساخت آثاری پرهزینه در آن، اما نتوانسته است در مخاطبیابی و نیز از نظر منتقدان حرف ویژهای برای گفتن داشته باشد. براساس آمار منتشرشده، مجموع فروش ۲۰فیلم دفاع مقدس ساخته شده در ۱۰سال گذشته به عدد ۵۸میلیارد و ۵۸میلیون و ۷۱۸هزار و ۶۰۰تومان میرسد؛ این درحالی است که با افت تولید فیلمهای گونه دفاع مقدس، تولید فیلمهای کمدی رونق دوصدچندانی یافته و از آنها آثاری چون «فسیل» با ۳۲۴میلیارد تومان و «تگزاس۳» با ۲۱۴میلیارد تومان (تا امروز) بهتنهایی چندین برابر مجموع فروش کل فیلمهای سینمای دفاع مقدس در سالهای گذشته بوده است. فضای اشغال شده توسط ۲۰فیلم دفاع مقدسی از ۱۳۹۳ تا ۱۴۰۳ در گیشه و نیز تماشاگر نشان میدهد که ژانر دفاع مقدس بهتدریج جایگاه خود را در سینمای ایران از دست داده یا میدهد.
رونق ساخت پرتره، خوب یا بد؟
یکی از بهاصطلاح، باگهای (اختلال) اساسی در ساخت آثار سینمایی دفاع مقدس، تولید آثاری با مضمون زندگینامه یا پرترهای از شهدای شناختهشدهتر یا حتی گمنام جنگ تحمیلی و حساسیت ویژه آن است. اول از همه آنکه بعد از چهار دهه اغلب نزدیکان و همرزمان این شهدا اگر به شهادت نرسیده باشند، در قید حیات نیستند و منبع مهمی از زندگی آنها در دسترس نیست. دوم آنکه، حساسیت فیلمسازان در شخصیتپردازی شهدای دفاع مقدس بهعلت علاقه و عرقی که به آنان دارند، در بیشتر موارد منجر به ارائه چهرهای قهرمانانه و باورناپذیر از آنان میشود که مخاطب از برقراری ارتباطی مؤثر با اثر و شخصیتهای آن باز میماند و بیشتر موجب دلزدگی او میشود تا متأثر شدنش.
بسیاری از کارگردانان و فیلمسازان بنام سینما هم بارها اشاره کردهاند که پرداختن به پرتره یا زندگینامه شهدا، کاری است بس خطیر و حساسیت ویژهای میطلبد؛ چراکه اگر خللی در آن باشد، نه فقط اثر و ظرفیت و هزینهای که صرف آن شده بینتیجه میماند که چهره واقعی شهید نیز در نظر مخاطبان خدشهدار شده و در نتیجه مسئولیت سنگینی است. نمونه آن نیز، آثاری بود که در جشنواره بینالمللی فیلم فجر سال گذشته اکران شدند، مانند «آسمان غرب» که پرترهای از شهید علیاکبر شیرودی و «مجنون» که درباره شهید مهدی زینالدین بود و در هر دو اثر با تفاوتهایی، قهرمانسازیای فراتر از واقعیت رویداده، اتفاق افتاده و دیالوگهایی از جنس شعار در آن یافت میشد که صدای بسیاری را نیز درآورد.