آگاه: به گزارش آگاه تنها ۷۰درصد از دانشآموزانی که وارد کلاس اول ابتدایی میشوند، موفق به اخذ دیپلم میشوند. این در حالی است که در بسیاری از کشورهای توسعهیافته، این نرخ ۹۵ تا ۹۷درصد است. اینها را چند ماه پیش افروز گفته بود. به گفته او، ۳۰درصد از دانشآموزان ایرانی، به دلایل مختلف از جمله مشکلات اقتصادی، دلزدگی از تحصیل و فقدان سیستم هدایت تحصیلی، ترک تحصیل میکنند.
افروز با تاکید بر نقش مدارس در کاهش آسیبهای اجتماعی، گفت: ترک تحصیل اغلب دانشآموزان را به سمت کار در خیابان، دزدی، اعتیاد و حتی زندان سوق میدهد. حضور در مدرسه و دریافت مدرک دیپلم میتواند بهطور چشمگیری خطر گرفتار شدن در این آسیبها را کاهش دهد اما متاسفانه، مدارس ایران نهتنها از دانشآموزانی که دچار آسیبهایی مثل اعتیاد میشوند حمایت نمیکنند، بلکه با اخراج آنها، از زیر بار مسئولیت شانه خالی میکنند. افروز انتقاد کرد: «اگر دانشآموز معتاد شود، او را اخراج میکنند و بعد مدعی میشوند که آمار اعتیاد در مدارس پایین است!»
افروز همچنین به رشد مصرف موادمخدر در میان دانشآموزان اشاره کرد و گفت: سیگار، قلیان، ماریجوانا و مواد مخدر صنعتی بهویژه در میان نوجوانان شایع شده است. در برخی استانها، حدود ۲۲درصد دختران و ۲۷درصد پسران از موادمخدر صنعتی استفاده کردهاند؛ آماری که او آن را تکاندهنده توصیف کرد.
این استاد دانشگاه تاکید کرد که مسئولیت اصلی مقابله با ترک تحصیل و آسیبهای اجتماعی برعهده وزارت آموزشوپرورش است. او خواستار تدوین برنامههای جامع حمایتی برای جلوگیری از اخراج دانشآموزان آسیبپذیر و ارتقای نظام هدایت تحصیلی در کشور شد.
تکذیب و انکار
اگرچه گفتههای این کارشناس را آمار مسئولان مجموعههای مبارزه با موادمخدر یا برخی از اداره کلهای مرتبط با موضوع در وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی تایید میکنند اما واکنش مسئولان آموزشوپرورش در دورههای مختلف به تکذیب و انکار محدود شده و به تدوین و اجرایی نینجامیده است. در این میان ناتواناییها و نارساییهای آموزشی و تربیتی در بدنه نظام تعلیم و تربیت باعث شده انتظارات و فشار افکار عمومی در این زمینه کمتر باشد. نتیجه اینکه رسیدن سن مصرف موادمخدر در میان نوجوانان تا ۱۰سال هم گزارش شده است. دافشار، مدیر یک مدرسه دوره اول متوسطه پسرانه در منطقه۱۰ تهران است. وی به «آگاه» میگوید: «مدیر یک مدرسه در برخورد با یک دانشآموز معتاد مجبور به اخراج وی است، زیرا سایر خانوادهها اعتراض میکنند و به اداره و منطقه و بازرسی گزارش میدهند.»
افشار ادامه میدهد: «کسانی که مدعی هستند که مدارس باید دانشآموز معتاد را حفظ و به بازپروری او کمک کنند یک روز هم کار آموزشی نکردهاند. در مدرسه باید به والدین هم پاسخگو بود و باید ملاحظه سایر دانشآموزان را هم کرد.»
اما نظر مریم امیری، کارشناس روانشناسی چیز دیگری است. وی معتقد است مدارس و آموزشوپرورش خود در گرایش دانشآموزان به اعتیاد موثرند. وی ادامه میدهد: «یک بار نوع برخورد کادر آموزشی و تربیتی مدارس پسرانه با دانشآموزان بهویژه در مناطق حاشیهای و کمتربرخوردار شهر را بررسی کنید تا ببینید چه میگویم. من به چشم دیدهام ناظم در یکی از این مدارس دانشآموزان را با عناوینی مانند مفنگی، نشئه و... صدا میزند. تحقیر، توهین، تنبیه بدنی و آموزش ضعیف در برابر آزمونهای سخت هر سال تعداد زیادی از این دانشآموزان را از مدارس زده و راهی خیابانها و پارکها میکند و در معرض انواع آسیب اجتماعی قرار میدهد.» امیری تاکید میکند: «درصورتیکه با کمی آموزش به معلمان و اولیای مدرسه در مناطق آسیبخیز شهرها میتوان شرایط را تا حدود زیادی مدیریت کرد اما ازآنجاکه آموزشوپرورش به حداقلها در تعلیم و تربیت راضی است، شرایط را تغییر نمیدهد.»
پای اتباع در میان است
این کارشناس روانشناسی و مشاوره در بخش دیگری از گفتههای خود اظهار میکند: «از سوی دیگر، مناطق کمتر برخوردار و حاشیهای شهرها میزبان اتباع بیگانه هستند که مصرف برخی اقلام مخدر عادی و مرسوم است. کودکان و نوجوانان این خانوادهها وقتی وارد مدارس ما میشوند این رفتار را منتقل میکنند و دانشآموزان ایرانی را نیز با یک شیب ملایم به دام اعتیاد میکشانند. بهطوریکه در ماهها و حتی در سالهای ابتدایی مصرف والدین و اولیای مدرسه اصلا متوجه نمیشوند.»
نتیجه اینکه در این رابطه هیچ آمار قابل استناد در دسترسی وجود ندارد و در بهترین شرایط میتوان امیدوار بود که قفل این آمار دستکم برای برنامهریزان و مجریان قانون باز باشد.
اما آنچه از جستوجو در موتورهای جستوجوگر در این رابطه حاصل میشود مربوطبه سال۹۵ است. طبق دادههای منتشرشده در آن سال، در بین هر ۱۰۰دانشآموز، ۱/۲نفر معتادند. یعنی اگر دقیقتر بخواهیم بگوییم از هر هزار دانشآموز، ۲۱نفر به آسیب اعتیاد مبتلا هستند. همچنین در بین دانشآموزان هنرستانی ۱/۲درصد جمعیتشان مبتلا به موادمخدر بودند و ۱۵/۰درصد شیشه، ۳۶/۰درصد حشیش، ۹۶/۰درصد ماریجوانا و ۴/۵درصد مصرف الکل داشتند. در بین دانشآموزان دبیرستان ۱۹/۰درصد مصرف شیشه، ۲۴/۰درصد حشیش، ۵۷/۰درصد ماریجوانا و ۵۳/۳درصد مصرف الکل داشتند که بعید است این آمار باتوجهبه تغییر الگوهای زندگی در میان نوجوانان و رواج هر چه بیشتر کاربری نوجوانان در شبکههای فضای مجازی و البته انفعال سیاستگذاریها روند کاهشی طی کرده باشد. از طرفی، سال۱۳۹۳ که ستاد مبارزه با موادمخدر اعلام کرد یک درصد دانشآموزان موادمخدر مصرف میکنند که رسیدن این آمار به ۲.۱درصد در سال۹۵ شیب رشد میزان مصرف موادمخدر در میان دانشآموزان را نشان میدهد.
علاوهبراین بزرگترین واکنشی که آموزشوپرورش به این مسئله نشان داده مربوط به دهه۹۰ است که طی آن مدیران ارشد این وزارتخانه اعلام کردند دانشآموز معتاد نداریم و نوجوان معتاد داریم و آنطورکه هرازچندگاهی از گفتههای برخی پژوهشگران اجتماعی برمیآید برای اثبات حرف خود این نوجوانان معتاد را از مدارس اخراج میکنند تا راست گفته باشند!
پیشتر مصطفی اقلیما، جامعهشناس و رییس انجمن علمی مددکاران اجتماعی ایران نیز دراینباره گفته بود: «کودک معتاد و پایین آمدن سن اعتیاد، معلولی از علتهاست.» به گفته پدر مددکاری اجتماعی ایران طبق آمار ۲ تا ۵/۲میلیون نفر در کشور معتاد داریم که به نظر میرسد تعداد زیادی شاید به همین میزان را ندیدهایم و آماری از آنها نداریم که احتمالا حدود پنجمیلیون نفر میشود. حالا با این جمعیت معتادان، حساب کنید آنها دارای چه تعداد فرزند هستند. به نظر میرسد چندین میلیون کودک و نوجوان و جوان در این خانوادهها در معرض اعتیاد هستند. وی معتقد است: یک سوی دیگر ماجرا هم وضعیت نابسامان اقتصادی خانوادههاست که اغلب حواس خانوادهها را متوجه معیشت و مسائل اقتصادی کرده است؛ والدینی که صبح تا شب ذهنشان درگیر معیشت و گرانیهاست، آیا میتوانند ششدانگ حواسشان را معطوف فرزندشان کنند؟ نمیتوانم عوامل معیشتی، تورم، فقر و بیکاری را بیارتباط با افزایش اعتیاد و بهطورکلی افزایش آسیبهای اجتماعی بدانم. وقتی پدر یا مادر، گرفتار تنشهای اقتصادی، استرس و اضطراب میشوند، آنطورکه باید نمیتوانند بر فرزند خود کنترل و نظارت داشته باشند، چراکه دچار مشکلات متعدد و چه بسا اعتیاد هستند. درواقع، هیچ پدر یا مادری نمیخواهد فرزندش معتاد یا بزهکار شود، اما شرایط اقتصادی، نقص در آموزش و زمینههای موجود در جامعه بخشی از کودکان و نوجوانان و جوانان را به سمتوسوی آسیبهای اجتماعی سوق میدهد. ضمن اینکه آنطور که باید نتوانستهایم خانوادهها را دریابیم. امروز اغلب ازدواجها با وام و قسط شروع میشود و اگر بنیانهای فکری و اجتماعی این خانوادهها محکم نباشد، زمینه بروز آسیب در آنها و فرزندانشان بیشتر فراهم میشود.
سیگار، شروع اعتیاد
از سوی دیگر، نوجوانانی که سابقه مصرف سیگار را ذکر کردهاند ۲۷برابر بیشتر شانس مصرف موادمخدر را داشتهاند. رابطه بین مصرف سیگار و قصد مصرف موادمخدر نیز با استفاده از آزمون آماری کای اسکوئر بررسی و رابطه معنیدار آماری بین این دو متغیر تایید شده است. همچنین آزمون آماری رابطه معنیداری را بین خودکنترلی و مصرف سیگار نشان میدهد. همچنین رواج موادمخدر صنعتی و دسترسی آسان به آن، جوانان و نوجوانان زیادی به اعتیاد کشیده میشوند. ازآنجاکه بیشاز ۷۰درصد از نوجوانان ۱۰ تا ۱۹ساله کشور در حال تحصیل هستند و مدرسه محیطی است که آنها پس از خانواده، بیشترین وقت خود را در آنجا سپری میکنند و تاثیر زیادی از آن میپذیرند، بررسی میزان مصرف دخانیات بهطور کلی و اعتیاد بهطور خاص در میان دانشآموزان اهمیت زیادی دارد. چون دانشآموزان در سنی هستند که بیشترین تاثیر را از گروه همسالان خود میپذیرند، قرارگرفتن آنها در معرض خطر اعتیاد، اهمیت بیشتری پیدا میکند. درنهایت نیز محمد جمالو، معاون توسعه مشارکتهای مردمی ستاد مبارزه با موادمخدر، ابتدای سال تحصیلی جاری با عقبنشینی از موضع اسلاف خود درباره وضعیت اعتیاد در بین دانشآموزان، بیان کرد که برخی دانشآموزان با مشکل اعتیاد مواجه هستند، اما این مسئله بحرانی و نگرانکننده نیست.
جمالو اضافه کرد که فضای مجازی میتواند بهعنوان یک بحران در زمینه اعتیاد برای دانشآموزان تلقی شود، زیرا نظارت کافی بر این فضا وجود ندارد و دانشآموزان بهراحتی میتوانند به محتوای مرتبط با اعتیاد دسترسی پیدا کنند. بااینحال، خوشبختانه میزان اعتیاد در بین دانشآموزان شرایط نگرانکنندهای ندارد.
نظر شما