آگاه: چه بزرگی دستان کوچک او را پشتیبانی میکند که قید رویاهای دخترانهاش را زده و یک جفت گوشواره کوچک را کف دستش نگه داشته تا دوربین عکس آنها را ثبت کند؟! گوشوارههای طلایی که زیر درخشش نگاه معصوم او رنگ باختهاند؛ نگاهی که امید ساختن دنیای بدون جنگ برای کودکان در آن موج میزند. این دختر نماینده و پرچمدار مرام ایرانیان است. او زینت گوشهای کوچکش را به انضمام این نامه به دست دستاندرکاران پویش ایران همدل رسانده است: «سلام . من یک دختر هفتساله هستم از مشهد، این گوشوارههای طلام رو با اجازه پدرم برای کمک به مردم لبنان و فلسطین هدیه کردم.» همینقدر کوچک، همینقدر بزرگ.
دانشنامههای فارسی و واژهنامههای مختلف، اگرنه به گویایی تصویر این کودک هفتساله مشهدی، اما تعاریف فراوان و مبسوطی از همدلی ارائه کردهاند. بااینحال نمایش جمعی و گروهی معنای عملی آن از هر جامعهای برنمیآید. ایرانیها بارها و بارها در تاریخ، جلوههای مثالزدنی از ایثار را به نمایش گذاشتهاند. یکی از این نمودها همدلی با مردم مظلوم فلسطین و لبنان است. در یکسال و نیم گذشته که مردم کشورهای محور مقاومت درگیر جنگ نابرابری با رژیم اشغالگر قدس هستند، مردم ایران همراه و همدل آنها بوده و هر کمکی از دستشان برآمده انجام دادهاند. در این میان پویش ایران همدل توانسته با درگیرکردن لایههای مختلف جامعه، به سنگ محکی برای آزمودن کمیت، کیفیت، برد و میزان اثرگذاری اقدامات بشردوستانه ایرانیان تبدیل شود.
«ایران همدل» به سربلندی تاریخی ایرانیان پیوست
اگرچه در برهههای مختلف تاریخی این حس مردم کشورمان سنجیده شده و هر بار از آن سر بلند بیرون آمدهاند و در پویش ایران همدل هم به قرار بیشتر قرارهای همدلانه یا هرجا که عرصهای برای عرضه انسانیت بوده ابتکار عمل را در دست گرفته و جلوههایی از این کمکها به مردم غزه و لبنان را به نمایش گذاشتهاند که هر یک در نوع خود مثالزدنی و ستودنی است تاجاییکه در برخی موارد حتی برگزارکنندگان و دستاندرکاران این پویش را غافلگیر میکنند. مثل وقتی که کشاورزی کل محصول خود را میفروشد و کمک میکند، یا خانمهایی که طلا و زیورآلاتی که سالها برای پسانداز کردن آنها زحمت کشیدهاند یا یادگاری روزگار خوش زندگیشان بوده، اهدا میکنند، یا دانشآموزانی که قلکهای خود را اهدا میکنند و در مدارس بازارچههای خیریه برگزار و پول حاصل از فروش محصول در آنها را به جبهه مقاومت کمک یا معلمهایی که هزینههای تدریس و حقالتدریس خود را پرداخت میکنند. اتفاق دیگری که در ایران همدل شکل گرفت، آن بود که مردم کمکهایشان را به جبهه مقاومت لبنان و فلسطین متناسب با توان و جغرافیای محل زندگی خود انجام میدهند. مثال پختن نان در روستاهای اصفهان از این جمله است یا دختر یتیمی که برای حضرت آقا نامه نوشته و گفته «تنها دارایی من این گوشواره کوچک شاید یک گرمی است. این را در ایران همدل به جبهه مقاومت اهدا میکنم. من این را برای جشن تکلیفم نگه داشته بودم.» و تمام اینها یک معنی را مخابره میکنند و آن این است که مردم ایران پای آرمان مقاومت ایستادهاند. شاید حالا که نوسان قیمت طلا نسبتبه سالهای قبل رکورد زده، شاید حالا که اوضاع معیشتی مردم کشورمان بهنسبت سالهای قبل دشوارتر شده، شاید حالا که بیشتر از قبل نیشتر زخم زبان بر جان مردم مینشیند و ضربالمثل «چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است» از غلاف درآمده و پردههای حرمت انسانیت و مهربانی مردم را میخراشد، نمودهای این کمکها بیشازپیش به چشم میخورد. در این میان بیش از درخشش طلاهایی که مردم کمک میکنند این درخشش شرافت، ازخودگذشتگی و موقعشناسی مردم است که چشم را مینوازد.
طلاییها پولدار نیستند
کمکهای مردم در قالب پویش ایران همدل، فقط هم اهدای طلا نیست، شاید اهدای طلا بیشتر به چشم آمده و بیشتر دیده شده ولی اشکال و تنوع مختلفی دارد. بهطوریکه میبینیم تعداد بسیار زیادی ملک شامل زمین، باغ و آپارتمان در اقصینقاط کشور برای کمک به مردم لبنان و فلسطین اهدا شده و مردم حاضر شدهاند، خانه و مغازه خود را بفروشند و پول آن را کمک کردهاند. اهدای موتورسیکلت، خودرو، دوچرخه و حتی تراکتور هم گزارش شده است. یعنی هر کسی که احساس کرده میتواند کاری انجام دهد، دریغ نکرده و این از جلوههای بینظیر مشارکت مردم در این پویش است. در این میان بیتالغزل جلوهفروشی ایثارگری مردم، این است که اغلب کمکها از جانب قشر مرفه جامعه نیست و بسیاری از افراد و خانوادههایی که در پویش ایران همدل شرکت کردند خود درگیر مسائل ریز و درشت اقتصادی مبتلا به جامعه هستند.
وزن و تعداد طلاهای اهدایی از طرفی و میانگین کمکها که از طریق کد دستوری یا همان حساب ستاره ۱۴ مربع که سقف کمکها در آن ۲۰۰هزار تومان است شاهد این مدعاست که مردم با درآمد ضعیف و متوسط جامعه مشارکت میکنند. همچنین گزارشهای رسیده از ستاد برگزاری ایران همدل نشان میدهد میانگین پرداختهای مردم به پویش ایران همدل که از درگاه سایت مقام رهبری انجام شده، حدود یکمیلیون تومان است. پرداختهای هزار تومانی و ۱۰هزار تومانی هم شاهد دیگری بر میزان توانایی مالی افراد شرکتکننده در پویش است.
«ایران همدل» خاطره دفاع مقدس را زنده کرد
علاوهبراین اهدای طلا به جبهه ازسوی ایرانیان صحنه آشنایی است. هنوز یاد و خاطره این ایثارگریها در سالهای دفاع مقدس از ذهن مردم پاک نشده و برای ما غریبه نیست. آن زمان هم مردم پشتیبانیهای زیادی از جبههها کردند. از کمکهای نقدی و غیرنقدی گرفته تا پخت نان و نکته مهم این است که در پویش ایران همدل از درست کردن کمپوت و پخت غذا تا هر کاری که توانستند، انجام دادند. با وجودی که اهدای طلا برای کمک به مردم ستمدیده لبنان و فلسطین بیشتر دیده شده اما این فقط بخش کوچکی از کمکهاست. باوجوداین در مدت کوتاهی، یعنی حدود دو ماهی که از جمعآوری کمکهای مردم برای لبنان و فلسطین میگذرد، میزان طلای اهدایی مردم بسیار وسیع و غیرقابل تصور بوده است. همه اینها نشان میدهد مردم پای آرمان مقاومت و حرف آقا ایستادهاند و نمیگذارند حرف رهبر انقلاب روی زمین بماند و مهمتر آنکه احساس میکنند باید برای برادران فلسطینی و لبنانی خود کاری انجام دهند؛ بنابراین این حجم کمک چه در اهدای طلا و چه در کمکهای نقدی که انجام میشود، برخاسته از باور و اعتقاد مردم است. حالا اینکه مردم چه تشابهی میان جبهههای حق علیه باطل در هشت سال دفاع مقدس با جبهه غزه و لبنان تشخیص دادهاند که دست به یک حرکت جمعی مشابه سی و اندی سال پیش زدهاند نیز در نوع خود قابل بررسی است، آن هم در شرایطی که ما برهههای سخت و مختلفی برای امت اسلام داشتیم. از سیل پاکستان تا زلزله ترکیه یا اتفاقات واقعا تاثربرانگیز بوسنی. اما این حجم از حمایت و پشتیبانی از جبهه مقاومت و مردم مظلوم لبنان و فلسطین بهخاطر صحنههایی از جنایات رژیم صهیونیستی علیه زنان و کودکان بیدفاع غزه است که در یکسال و نیم گذشته شکل ددمنشانهای به خود گرفته و رسانههای جمعی را دربرگرفته است. حتما خون شهدای مظلوم غزه، دلهای مومنین جهان بهویژه ایرانیان را نرم و با آرمان آنها همراه کرده است.
کمک با جان و مال
از وقتی که رهبر انقلاب در جمعی فرمودند: «بر همه مسلمانان فرض است که با امکانات خود در کنار مردم لبنان و حزبالله سرافراز بایستند.» مقلدان ایشان در داخل و خارج از کشور ندای ایشان را در کمک به جبهه مقاومت لبیک گفتهاند. نتیجه اینکه مردم مسلمان و حتی غیرمسلمان در سایر کشورها ازجمله عراق و پاکستان به حکم انسانیت پای کار همدلی با جبهه مقاومت ایستادهاند. در کنار آن، جریان رسانهای که بهدنبال این پویش به راه افتاده نمایش قدرتمندی از پشت هم بودن امت اسلام به جهانیان ارائه میدهد؛ بنابراین ایران همدل میرود تا امت همدل و حتی جهان همدل شود. در این میان همزمانی با ماههای مبارک رجب و شعبان و رمضان، بزرگی موج این همدلیها را بیشتر از پیش هم کرده است. گروه دیگری از مردم نیز هستند که برای کمک به مردم در مناطق جنگزده غزه و لبنان و اردوگاههای آوارگان جنگی در این کشورها، در این مناطق حاضر شدهاند، انگار که مردم این مناطق را جزو خانواده و هموطن خود میدانند. این افراد از پخت غذا تا توزیع پتو و لباس گرم و بسته معیشتی و ذبح مرغ و قربانی گوسفند و توزیع شیر خشک تا انجام امور تاسیساتی و تهیه زیرساختها در اردوگاهها را برعهده گرفتهاند تا کمی از التهاب زخم جنگ را از چهره مردم این مناطق بزدایند.
به بیان دیگر، مردم کشورمان به فرمان رهبر انقلاب لبیک گفتند و با جان و مال در کنار مردم مظلوم منطقه ایستادهاند. در این بین برگزاری پویش مردمی «ایران همدل» برای حمایت از مردم مظلوم فلسطین و لبنان پرچم و پیشانی این همراهیهاست.
تهاجم وحشیانه رژیم صهیونیستی به شهرها و روستاهای فلسطین در نوار غزه، شهادت دهها هزار نفر از مردم بیگناه این منطقه و تخریب جدی زیرساختهای شهری و منازل مسکونی، ازبینرفتن معیشت مردم غزه در یک سال اخیر و همچنین تخریب منازل و ساختمانهای مردم در جنوب لبنان و شهادت جمع زیادی از مردم بیگناه و خسارتهای گسترده به آنها، دل بسیاری را دنیا رنجور کرد و به درد آورد. در کشورمان و در لبیک به ندای رهبر انقلاب اسلامی مبنی بر کمک و حمایت از مردم مظلوم فلسطین و لبنان، اواسط مهر، چهارمین مرحله پویش مردمی «ایران همدل» بهمنظور جمعآوری مشارکتهای نقدی هموطنان عزیز برای کمک به مردم مظلوم فلسطین و لبنان آغازبهکار کرد. پویشی که بهسرعت در گوشه گوشه کشور جای خود را باز کرد و صحنهای ماندگار و درخشان از نوعدوستی مردم ایران را به نمایش گذاشت.
کمکهای مرحله دوم هدفمندترند
از سوی دیگر، کمکها بهجز جمعکردن، باید به دست مردم غزه و لبنان برسد. تا قبل از آتشبس محل تجمع مردم، یعنی همان جنگزدگان در مدارس، مساجد، اردوگاهها و جاهای اینچنینی بود که مشکلات فراوانی درمورد زیرساختهای تاسیساتی و بهداشتی داشتند. بلافاصله پس از پذیرش آتشبس، مردم این محلهای تجمع و اردوگاهها را ترک کردند و به خانههایشان بازگشتند؛ بنابراین مدل کمکرسانی در لبنان به دو مقطع تقسیم شده است. مقطع قبل از پذیرش آتشبس که عملا بهشکل متمرکز کمکها به محلهای تجمع آوارگان انجام میشد و بعد از آتشبس که با حضور مردم در منازل خودشان کمکرسانیها به شکل دیگری انجام میشود؛ بنابراین تمرکز موج دوم کمکها با هدف استقرار دائمی و امن مردم در محل زندگیشان انجام میشود که یا از بین رفته یا آسیب جدی به آنها وارد شده است.در این شرایط از تعمیرات جزئی و کلی ساختمانها تا خرید اسباب و وسایل موردنیاز، نیازهای واقعی مردم لبنان است؛ بنابراین کمکرسانی در این مرحله با هدف استقرار مردم در خانه و کاشانه خود با مرحله اول که تامین نیازهای اولیه مانند غذای گرم، پتو و وسایل گرمایشی بود، کاملا متفاوت است. باتوجهبه اینکه کل زیرساختهای شهری و روستایی جنوب لبنان نابود شده، خانهها، بیمارستانها، مدارس و مانند اینها از بین رفتهاند و به نظر میرسد میلیاردها دلار حجم خسارت وارد شده است. این رفتار وحشیانه رژیم صهیونیستی با هدف ازبینبردن جامعه شیعه طرفدار مقاومت بود و بر این اساس شکل گرفته که مردم لبنان را از این منطقه کوچ دهند ولی واکنش مردم بعد از آتشبس یعنی بازگشت به خانههای خود، نشان میدهد رژیم صهیونیستی به هیچیک از اهدافش نرسیده است. هم حزبالله محکم و بااراده پای کار است و هم حمایتی که در روزهای منتهی به آتشبس در هدف قرارگرفتن تلآویو و نقاط مختلف رژیم، ازسوی حزبالله انجام شد، نشان داده سازمان رزم حزبالله سرپا و مقتدر است.
بازسازی خانهها؛ بازسازی جبهههاست
بازگشت و حضور مردم لبنان و فلسطین در خانه خود نیز این پیام را دارد که دشمن صهیونیستی نتوانست به هدف اصلیاش که ازبینبردن و کوچ جامعه شیعی و طرفداران مقاومت در لبنان بود، برسد؛ به بیان دیگر، برگشتن مردم لبنان به خانههای خود همراه برگزاری جشنهای پیروزی بود، یعنی اینکه ما در کنار مقاومت هستیم و بزرگترین پیروزی برای حزبالله لبنان و جبهه مقاومت این است. رژیم صهیونیستی علاوهبر بمباران مناطق مسکونی، بیمارستانها، مدارس و پناهگاههای آوارگان بهدنبال ایجاد نارضایتی در میان آنهاست تا در جنگی که به جنگ آوارگان معروف است، پیروز شود. بر این اساس میتوان گفت کمکهای مردم ایران به مردم جنگزده منطقه از جنس کمکهای پشت جبههای نیست، بلکه کاملا کمک رزمی است؛ به بیان دیگر، اگر مردم در این جنگ سرزمینی ناراضی شوند و مردم آواره شاکی باشند، رزمنده در خط مقدم دفاع از مقاومت نمیتواند کارش را بهدرستی انجام دهد. حالا که مردم لبنان و فلسطین نشان دادهاند با همه سختیهایی که میکشند و با شهادت هزاران نفر از مردم لحظهای در حمایت از مقاومت تردید نکردهاند، میتوان گفت حمایتهای مردم ایران کام آنها را شیرین میکند و دلشان در مداومت در این سلحشوری محکم میکند.
زندگی جنگ است؛ خانهها جبههاند
اینکه صهیونیستها یک روستا را چندین بار بمباران میکنند و هدف بمبارانهای متعدد، مراکز جمعیتی مانند خانهها، بیمارستانها و مراکز شهری و روستایی است، برای این است که رعب و وحشت ایجاد کنند تا مردم دیگر هیچوقت جرأت نکنند به محل زندگی خود بازگردند. وقتی یک روستا را یکبار بمباران کنند خانههای آن از بین میرود ولی وقتی بار دوم، سوم، چهارم و دهم بمباران میکنند، میخواهند بگویند، اینجا هیچوقت امنیت ندارد. اقدام رژیم صهیونیستی در ازبینبردن زیرساختهایی شهری با استفاده از بمبهای سنگرشکنی که بتواند چندین متر تخریب انجام دهد یا اینکه بیمارستانها، مدارس، مساجد، جادهها و همه تاسیسات را تخریب میکند برای این است که همه امکانات لازم برای یک زندگی عادی در جامعه، تخریب شود تا زندگی در آنجا شکل نگیرد. با این تعاریف میتوان گفت جریان پیداکردن یک زندگی عادی در مناطق جنگزده غزه و لبنان، رژیم صهیونیستی را شکست میدهد. این است که مردم لبنان بهرغم همه خسارتهایی که به زندگی، کسبوکار، مغازه، محل تجارت، مدرسه و بیمارستانشان وارد شده است، بازمیگردند و در کنار خرابهها میایستند و شهرشان را بازسازی و زندگی را در آنجا جاری میکنند. حالا کمک مردم ایران چقدر میتواند در حضور قوی آنها برای ایجاد زندگی و بازگرداندن امنیت به منطقه اثرگذار باشد. تجربههای متعدد درمورد رژیم صهیونیستی نشان داده است این رژیم به هیچ قانون و پیمان بینالمللی وفادار نیست و آتشبس را هم تا جایی برای خودش نگه میدارد که منافع آن را تامین کند.
نظر شما