سینمای ایران از زمستان ۱۳۹۸ با آغاز کرونا و محدودیت‌های آن رکود بی سابقه‌ای را تجربه کرد، اما با بازگشت مردم به سالن‌های سینما از سال ۱۴۰۰ نخستین و مهم‌ترین نیاز در عرصه سینما احیای قلب نیمه جان آن یعنی اقتصاد بود. با یک بررسی ساده می‌توان دریافت که ژانر کمدی در سینمای تجاری ایران و جهان یکی از ژانرهایی است که برگ برنده را در دست دارد.

اجتماعی‌تر از ملودرام اجتماعی

 آگاه: زهرا بذرافکن/ سینمای ایران از زمستان ۱۳۹۸ با آغاز کرونا و محدودیت‌های آن رکود بی سابقه‌ای را تجربه کرد، اما با بازگشت مردم به سالن‌های سینما از سال ۱۴۰۰ نخستین و مهم‌ترین نیاز در عرصه سینما احیای قلب نیمه جان آن یعنی اقتصاد بود. با یک بررسی ساده می‌توان دریافت که ژانر کمدی در سینمای تجاری ایران و جهان یکی از ژانرهایی است که برگ برنده را در دست دارد. عواملی چون کارگردان اثر، ستارگان، سوژه و تبلیغات نیز از جمله مولفه‌های دیگر انتخاب یک فیلم از سوی مخاطب‌اند.

ویژگی سینمای تجاری و سرمایه‌گذاری خصوصی نیل به سوی هدف غایی یعنی فروش بیشتر و از «ساده‌ترین راه ممکن» است، بنابراین سینمای کمدی غالبا نسبت به دوره خود بسیار بیش از دیگر ژانرها ممکن است به مفاهیم سخیف و سطحی بپردازد که همیشه انگشت انتقاد را به سوی خود می‌کشاند. به این ترتیب از زمان اوج سینمای صامت و طنز موقعیت‌های آن که بی کلامی، مخاطب را از خنده روده‌بر می‌کرد تا کنون، جهان سینما همیشه جایی ویژه برای ژانر کمدی باز کرده است تا خنده از لبان مخاطب و نبض حیات از قلب اقتصاد سینما و سرمایه‌گذاری سینما رخت برنبندد. 
بنابراین شاید بتوان گفت سینما از گذشته تا کنون وام¬دار هر نوع ژانر کمدی است چنانچه همیشه نویسنده، فیلسماز و سرمایه‌گذار را به تولید و مخاطب را به خرید و تماشا کشانده‌است. به همین جهت فیلم کمدی خوب این امتیاز را به همراه دارد تا با عوامل قوی و همراهی ستارگان بیشتر توجه مخاطب را به خود جلب کند. 

فیلم کمدی اجتماعی‌تر از ژانر اجتماعی

ژانر کمدی از گذشته در ایران ظرفیتی بکر برای بیان انتقادات اجتماعی بوده است. چنانچه به بیان بسیاری از فیلمسازان و نویسندگان فیلمنامه، ظرفیت انتقادپذیری در بیان طنز بسیار بیشتر است. حتی مصداق آن در تولیدهای تلویزیون هم بسیار است که در قالب طنز انتقاداتی مطرح شده است که بعید است بتوان در ژانر و تولیدهای جدی بیان کرد. این مورد در تولیدهای تلویزیون از گذشته تا امروز در فیلم و سریال‌های طنز با افت و خیزهایی جاری بوده است. به¬علاوه مخاطب ایرانی کمتر لودگی و سرگرمی صرف را برمی‌تابد و بیشتر برای دستیابی به عمق و محتوای واقعی پسِ طنز و سرگرمی قدم به سالن سینما می‌گذارد. با این وجود فرهنگ عامه‌ پسند همانطور که در همه ابعاد هنر، همچون موسیقی رسوخ کرده و سلیقه مخاطب ایرانی را تضعیف کرده، در عناوین کمدی هم به چشم می¬آید. اگرچه نمی‌توان این امر را به عنوان قاعده در نظر گرفت اما در سینما نیز چشم مخاطب را پوسترها و عناوین کمدی در هر سطحی بیشتر می‌گیرد. مخاطبی که صبح به صبح چشم باز می‌کند و با اخبار تورم، فساد مالی و از این دست خبرها مواجه می¬شود، بعید است بخواهد پول بدهد و تلخی سینمای جدی با سوژه‌های عمیق و پیچیده را بخرد.
نگاهی بیندازیم به فیلم‌هایی که با بیان کمدی به یکی از تلخ‌ترین مفاهیم و سوژه‌ها پرداختند؛ همچون فیلم «زندگی زیباست» به کارگردانی روبرتو بنینی ایتالیایی که نزدیک به ۱۲۰ دقیقه از آغاز تا پایان در بطن جنگ جهانی دوم با روایتی طنز به ابعادی تلخ از جنگ و آنچه بر یک خانواده کوچک می‌گذرد، می‌پردازد. یا در نمونه ایرانی آن فیلم‌های «اخراجی‌ها ۱ و ۲» مسعود ده‌نمکی که قسمت دوم همچنان از رکورد داران پرمخاطب‌ترین و پرفروش‌ترین فیلم‌های سینمایی تاریخ سینمای ایران است. روایتی از جنگ تحمیلی ایران و عراق که هنگام تماشا گاه صدای خنده و گاه اشک مخاطب را فرا می‌خواند. 

اجتماعی‌تر از ملودرام اجتماعی

سبد اکران یکدست نفس‌کشی نمی‌طلبد

گله‌مندی از کشش توجه مخاطب به سینمای کمدی ایجاب می‌کند که ژانرهای حاضر فعلی در سبد اکران‌های سینمایی ایران را کمی از نزدیک‌تر ببینیم. اگر کمی با خودمان روراست باشیم می‌بینیم که تولیدهای سینمایی ما از صدر تا ذیل در چند ژانر خلاصه می‌شود: دفاع مقدس (به طور خاص)، انواع درام و ملودرام اجتماعی، جنگی، تاریخی، خانوادگی و غیره، ژانر تاریخی واقع‌نگر، سینمای کودک و نوجوان و نهایتا ژانر کمدی. در سینمای ایران به علت فقدان دسترسی به امکانات تولید ژانرهایی چون فانتزی، ژانر وحشت یا قهرمانی با وجود داشتن بن مایه و روایات خوب و قوی برای تولید یک فیلمنامه خوب در این ژانرها اما در نهایت پوچی بیشتر از آن‌ها نمی‌ماند. این ژانرها که همه در دسته سینمای فانتزی و غیر جدی قرار می‌گیرد از این جهت اهمیت پیدا می‌کند که ظرفیت بکرِ کشش مخاطب به آن در فرهنگ عامه پسند و با شرایط اجتماعی و اقتصادی عصر حاضر را از دست می‌دهد. مقصود از امکانات نیز ابزارهای فنی و تکنولوژیک فیلمسازی است که برای تولید در این مایه‌ها حیاتی است. 

سوشیال مدیا، جایی که تولیدکننده و مصرف‌کننده یکی است

بد نیست از زاویه‌ای دیگر نیز به این موضوع نگاه کنیم؛ مخاطب ایرانی در مدیا و رسانه‌ی دو سویه تولیدکننده و مصرف‌کننده همزمان است، طنز را می‌بیند، می‌فهمد و بسط می‌دهد. یک محتوای خام از تیزر فیلم کمدی یا یک دیالوگ ساده را تبدیل به ویدیویی می‌کند با عنصر سلیقه شخصی و منحصر به فرد خودش در می‌آمیزد و خروجی همان چیزی است که هر روزه در فضای مجازی فراگیر می‌شود، پایش به شوخی‌های تلویزیونی هم می‌رسد و بی محابا صفحه تلفن همراه هر ایرانی را در می‌نوردد. این می‌تواند به نوعی همان بازاریابی دهان به دهان برای فیلم‌های کمدی باشد یا به دامنه آن بیفزاید. با تجربه شخصی مقایسه کنید با میزان بازدید محتواهای بازنشر شده مربوط به دیگر ژانرهای سینما در فضای مجازی، چرا که اساسا مخاطب به معنای عام به فضای مجازی نگاهی به مثابه ابزار سرگرمی آفرین برای گذران اوقات دارد. به علاوه این موضوع بیش از پیش اهمیت فضای مجازی را به عنوان بستری برای تبلیغات کاربردی و نتیجه‌مند سینما اثبات می‌کند.

تصویر دلپذیر گذشته

مخاطب ایرانی در دهه اخیر گرایش زیادی به تولیدهای نوستالژیک و ناظر به گذشته پیدا کرده است. بنا بر نتایج پژوهش‌های سال‌های اخیر به نظر می‌رسد این مفهوم ویژگی آدمیزاد است، فارغ از زمانه و شرایط؛ یعنی که انسان همیشه تمایل دارد گذشته را زیباتر از آنچه اکنون در جریان تجربه است ببیند و دل ببندد و به مرور آنچه بر او رفته است و غالبا در قیاس این دو، «اکنون» به گذشته و خاطراتش می‌بازد. این خصلت زمانی که با شرایط جامعه پیوند بخورد می‌تواند دامنه میل به نوستالژی را هر چه بیشتر بسط دهد. یعنی که جمیع شرایط بغرنج اقتصادی برای قشر متوسط به پایین، تلخی بازمانده از ناآرامی‌ها و حتی ترس گاه به گاه بازگشت کرونا، تصاویر و اخبار تلخ از کشتار در غزه و اخبار مایوس کننده فسادهای مالی بزرگ که تمامی ندارد گاه ممکن است راه را بر آینده‌نگری مخاطب ببندد و چه راه گریزی بهتر از رسانه سرگرمی و سینمای کمدی. شاید حتی بتوان گفت در زمانه فعلی مخاطبی که تلخی‌ها را از چهارگوشه دنیا با کیفیت بالا می‌بیند و لمس می‌کند دیگر دلش نمی‌خواهد توی سینما هم تکرارش را مثلا در ژانرهای اجتماعی و سینمای جدی ببیند. نگاه کنید به اقبال عمومی از فیلم‌های اجتماعی چند سال گذشته که غالبا توجه مخاطب بیشتر به فیلم‌هایی جلب شده است که در جامعه و در زندگی روزمره ملموس و درگیر با آن نبوده است. نمونه‌هایی همچون «شبی که ماه کامل شد» یا «ملاقات خصوصی» که بیشتر دیده شدند، سوژه‌هایی داشتند که گوشه‌های تاریکی برای مخاطب داشت که روایتش را در سینما کامل می‌کرد. با این حال در ژانر اجتماعی نیز فیلم‌های زیادی با فضای نوستالژیک تولید شده است اما هرگز نتوانسته‌اند به نزدیکی رکورد فیلم‌هایی همچون اخراجی‌ها ۲ و فسیل برسند. یک نمونه خوب فیلم کمدی نوستالژیک همین فیلم «فسیل» کریم امینی بود.

مخاطب اوقات تلخ برای تلخی، سینما نمی‌رود

همین علت، یعنی اضطراب ناشی از تلخی‌های جاری در زندگی روزمره مخاطب همیشگی سینما که حالا آستانه تحملش برای دیدن و شنیدن روایت‌های تلخ و هم ذات پنداری با آن کاسته شده است او را در انتخاب فیلم‌های غیرکمدی و تلخ مردد می‌کند. چنانچه در سال ۱۴۰۰ و یک سال بعد از پخش سریال پایتخت ۶ و شهرت مجدد و یکباره بهرام افشاری بازیگر نقش اول فیلم «صحنه‌زنی» علیرضا صمدی به عنوان ستاره، در نهایت فیلم به فروشی نزدیک به ۷ میلیارد تومان رسید در حالی که همین بازیگر در فیلم «فسیل» کریم امینی به عنوان ستاره تاثیرگذار فیلم حضور دارد و فیلم بعد از اکران چند ماهه به جمع رکورد داران پرفروش‌ترین و پرمخاطب‌ترین فیلم‌های تاریخ سینما پیوست. فیلم «صحنه زنی» یک درام اجتماعی تلخ است که روایتگر بزهکارانی است که با خودزنی و صحنه زنی در خیابان‌ها از بیمه و صاحبان خودرو غرامت می‌گیرند. 

نسل جدید؛ ذائقه جدید

این جا لازم است به مخاطب نسل جدید سینما بپردازیم، مخاطب «به اصطلاح» نسل z که سلیقه و ذائقه‌ای متفاوت از نسل‌های قبلی خود دارد. مخاطب نسل دهه ۸۰ و اواخر دهه ۷۰ که به این سادگی با سینمای تولید نسل‌های قبلی ارتباط برقرار نمی‌کند و بیش از همه سرگرم سینمای خارج از ایران است. با این حال تجربه نشان داده است که این مخاطب قدر تولیدهایی که جایی برای ذائقه منحصر به فرد او در روایت و کیفیتش در نظر گرفته است را می‌داند و پای تماشایش می‌نشیند. اما با این وجود نباید انتظار داشت سوژه‌ای که از بین دغدغه دهه‌های ۶۰ و ۷۰ بیرون می‌آید این مخاطب را با خود درگیر کند. 

بازار ژانر اجتماعی کساد است؟

از عوامل دیگر که ساخت فیلم اجتماعی را معمولا با چالش روبرو می¬کند یافتن سرمایه گذار است، سرمایه‌گذاری که با دغدغه فروش و سود قابل قبول نمی‌تواند یک فیلم اجتماعی را به مثابه ضمانت ببیند مگر با حضور ستارگان و فیلمسازان نامی که حتی آن هم طبق تجربه تاریخی آن قدرها نمی‌تواند امیدوارکننده و قابل قبول در گیشه باشد.

ژانر اجتماعی برای مخاطب طناز

مخاطب ایرانی طناز است، طنز را می‌فهمد و از دیرباز با ظرافت‌های زبان خوش شاعران و نویسندگانی چون سعدی و عبید زاکانی و ... خو گرفته است، همین است که هر طنزی را نمی‌توان به خوردش داد و چه بسا که می‌بینیم مردم عامی با مسائل چنان ظریف و شوخ طبع برخورد می‌کنند که گاه از دست نویسندگان بر نمی‌آید؛ بنابراین صرف کمدی بودن در سینمای ایران فروش یک اثر را تضمین نمی‌کند، چنانچه دیده‌ایم کمدی‌های شکست خورده‌ای که با حضور ستارگان هم اکران شدند و به جایی نرسیدند. 
با این حال سینمای ایران در جهان به سینمای اجتماعی و ژانر اجتماعی زبانزد است و یافتن علت آن قدرها هم پیچیده نیست؛ یک فیلم اجتماعی یک مسئله اجتماعی می‌خواهد، یک فیلمنامه و روایت قوی و معمولی‌ترین امکانات فنی و تکنولوژیک که این همه در دوره کنونی حاضر است و خروجی خوبی هم دارد اما آن چه حضور ندارد برای پر شدن سالن‌های اکران فیلم‌های اجتماعی و جدی شاید تحمل مخاطب درگیر با معاش است که تابی برای پیچیدگی و تلخی روایت‌های اجتماعی ندارد.
 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.