آگاه: همین کنجکاوی باعث شد آثار مکتوب مختلفی در مورد دانشمندان و بزرگان و عارفان بخوانم و چند اثر تصویری هم ببینم. بعضیها کاملا براساس واقعیت بود و در برخی هم چاشنی از تخیل را با واقعیتها آمیخته بودند.
در این بین، سبک زندگی و نگاه علما و عرفا برایم از همه مهمتر بود و به آثار جذابی هم برخوردم. رمان «خاکنشین» فهیمه شاکریمهر، یکی از همانها بود. از آنهایی که واقعیت را با خیال آمیخته بود.
اثری که سال۱۴۰۳ ازسوی «شرکت چاپ و نشر بینالملل» در ۲۳۷صفحه، به بازار نشر عرضه شده و باتوجهبه نظرات پیرامونش، در فضای مجازی و آپهای کتابخوانی مورد استقبال هم قرار گرفته است. فصل اول رمان شاکریمهر با عنوانی که انتخاب کرده بود از همان آغاز قلاب را انداخت و جذبم کرد.
«رفتن برای فراموش کردن» که شاید شرححال خود و خیلی از اطرافیانمان باشد.
باید میفهمیدم شخصیت داستان، چرا باید میرفت و چه کسی او را مجبور به رفتن کرده بود و همراه شدم با زندگی طلبه جوانی که علاقهاش به تحصیل علوم دینی در ابتدا او را پای درس استاد صاحب نامی چون شیخ عباس مینشاند.
ولی در این بین اتفاقاتی رخ میدهد که او را مجبور به ترک کلاس و درس شیخ میکنند.
همین قلاب اولیه داستان، مخاطب را با شروعی جذاب روبهرو میکند که ترغیب به ادامه آن را بهخوبی ایجاد کرده است و تا انتهای داستان خواننده با خردهروایتهایی مواجه میشود که هر کدام در دل خود یک واقعه مهم تاریخی را جا دادهاند.
چراکه نویسنده با استفاده از شخصیت سلمان که ازجمله طلبههای معترض به اتفاقات مربوط به بیحرمتیهای حکومت رضاشاه، در موضوع کشف حجاب است، به شکلی جذاب و خواندنی به روایت بخشی از تاریخ آن زمان هم میپردازد.
وقایعی که با تصویرسازیهای زنده و پویا مخاطب را به دل تاریخ میاندازد. مثل قسمتی که مینویسد: «سروصدا هر لحظه بیشتر میشد. ساعت پایانی سال بود و چند دقیقهای مانده بود که سال تحویل شود. رو برگرداندم تا آقای ناظم را ببینم اما خبری از او نبود. آیتالله بافقی را دیدم که به طرف غرفه زنان درباری میآمد. با آمدن او، تن و بدن من هم مثل مهین لرزید.
بعید بود او بتواند توهین و بیحجابی را تاب بیاورد. از جا بلند شدم و به طرفداری از او در برابر ماموران، جلو رفتم. باقی طلبهها هم آمدند. شیخ محمدتقی به زنان اعتراض کرد و با لحنی عصبی گفت: «اگر میخواید در این مکان مقدس بمونید باید رعایت کنید و سروروی خودتون رو بپوشونید؛ و گرنه حرم رو ترک کنید و به حضرت معصومه بیاحترامی نکنید.» ماموران جلو آمدند. من و چند طلبه دیگر جلوی آنها را گرفتیم و نگذاشتیم به طرف شیخ بروند.
زنان فرار را بر قرار ترجیح دادند و حرم را ترک کردند. یکی از ماموران که انگار مافوق بقیه بود، جلو آمد و رودرروی من ایستاد و گفت: «به وقتش به حساب شما جوجه طلبهها میرسم.»
با این اوصاف، اگر بتوان در ادبیات داستانی ایران، علاوهبر زندگینامههایی که به گونهای روایی تالیف شده، چگونگی زندگی و تاثیر علما بر انسانها و حتی اجتماع را به شکل داستانی و با بیانی شیوا و بهیادماندنی توصیف کرد، قاعدتا اثر آن دو چندان خواهد بود. رمان «خاکنشین» از جمله همین داستانهاست.
رمانی تاریخی که با بهرهگیری از زندگی «شیخ عباس قمی» محدّثی وارسته را به مخاطب معرفی میکند.
در این داستان، نویسنده زندگی شخصیت اصلی را با زندگی شیخ عباس قمی همسو میکند.
این شیوه در باب معرفی شخصیتهای بزرگ و بیان سبک و سیاق زندگی شخصی و اجتماعی آنها سرآغاز تفاوت محسوسی است که با اکثر آثار پیرامون زندگی علما، در ادبیات ما، دیده میشود و این خود دلیل کافی برای جذب مخاطب به مطالعه و تعمق در زندگی این بزرگان است.
تلفیق برخی از تغییرات اجتماعی آن دوره و همزمانی آن با وجود عالمانه شخصی چون شیخ عباس قمی کشش داستانی را بهخوبی حفظ کرده و مخاطب را با تلاطم وقایع تاریخی همراه میکند.
و این اتفاقات همزمان با دورانی است که کتاب مفاتیح الجنان متولد شده و شهرتش بین مردم پیچیده است. «فهیمه شاکریمهر» در این رمان، علاوهبر بیان روان موضوعات پیچیده تاریخی، شخصیت سلمان و همراهی او با استادش شیخ عباس را به شیوهای قابل درک توصیف کرده که مخاطب بهراحتی با شخصیت داستان همذاتپنداری میکند، از تواضع و ادب او در محضر استاد تاثیر میپذیرد و از سادهزیستی و فروتنی عالمانه شیخ درس زندگی میآموزد.
درواقع از نکات برجسته این کتاب است که مسیر زندگی هر دو شخصیت پر از رمز و درس زندگی برای خوانندگان است. «خاکنشین» در ۱۸فصل با سرتیترهایی زیبا تألیف شده که موضوع هر بخش از کتاب را پوشش میدهد و به خواننده در فهمیدن مضمون هر فصل کمک میکند. این کتاب دومین اثر این نویسنده است که با کیفیت بالایی در چاپ و جلد، در هزار نسخه به چاپ رسیده است.
«خاکنشین» پیشنهاد قابلتوجه برای مخاطبانی است که در داستانها بهدنبال زندگی واقعی هستند و میخواهند عمل و سیر زندگی بزرگانی چون شیخعباس قمی را سرلوحه کار خود قرار دهند و در پیمودن راه زندگی از آنان کمک بگیرند.
۳ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۳:۳۱
کد خبر: ۱۰٬۳۳۳
زهرا فصیحی-نویسنده و پژوهشگر : مدتی بود مطلبی ذهنم را درگیر کرده بود و برایش جستوجوهای فراوانی کردم. اینکه انسانهای بزرگ چگونه زیستهاند و زندگی و زمانهشان در این دنیا چه بوده؟! آنها که موفق بودهاند و حتی خیلی اوقات انسانهای دیگر از وجودشان بهره بردهاند، این دنیا را چطور گذراندهاند؟!
نظر شما