۳ بهمن ۱۴۰۳ - ۲۳:۴۶
کد خبر: ۱۰٬۳۶۳

یا امید یا هیچ!

شاخصه‌های امید صادق

محمدرضا بابایی ـ آگاه مسائل فرهنگی

بشر به‌طور طبیعی در طول زندگی در این جهان با نگرانی‌ها و اضطراب‌های بسیاری رودررو بوده، همواره در جهت از میان بردن عوامل پیدایش و پیروزی بر آنها کوشیده است. یکی از اهداف پیدایش مجموعه بزرگ اختراعات و اکتشافات بشر نیز، القای روح امید در زندگی و مبارزه با ناامیدی و افسردگی بوده است.

آگاه: امید به آدمی، شادابی، حیات و پویایی می‌بخشد. شادابی تن به شادابی دل وابسته است و شادابی دل در امید ریشه دارد. در جهان‌بینی توحیدی، امید در راستای تکامل و کمالات اخلاقی انسان است و این تکامل از منظر قرآن، به‌سوی خلیفه‌اللهی در جریان است۱، توجه به این فضیلت اخلاقی عامل آرامش و استحکام او در برابر ناملایمات می‌شود.

یا امید یا هیچ!
امید سرمایه اصلی حیات آدمی است. آنکه امید به آینده دارد، احساس می‌کند همه‌چیز دارد. خوشبختی واقعی و سعادت جاودان در مطلوب‌اندیشی و امید به آینده خلاصه می‌شود و آنکه از امید به آینده، بهره‌ای ندارد با ناامنی روانی، دغدغه‌خاطر و وسوسه‌های فزون‌خواهانه، در اوج قدرت مادی نیز، هیچ ندارد! 

امید، صادق است یا کاذب؟ 
 امید گرچه ماهیتی مثبت و پسندیده دارد، ازآنجاکه عوامل پدیدآورنده (متعلقات) و موانع آن ممکن است ماهیتی حقیقی یا کاذب داشته باشند می‌توان به صورت زیر آن را به تقسیم درآورد:
امید مطلوب، صادق و حقیقی: این نوع مربوط به اموری است که در جهت رضای الهی و در راستای تکامل انسان و هماهنگ با واقعیت وجودی اوست و آدمی را به تلاش جهت بهره‌مندی از آن وامی‌دارد که به دو گونه در قرآن مطرح شده است:
الف) امید به آخرت و بهره‌مندی از رحمت الهی و مغفرت او؛ عموم مومنان به رحمت و مغفرت الهی امیدوارند؛ (امید عمومی)
ب) امید به لقای خدا که مخصوص مومنان خاص و انسان‌های کامل است. (امید آرمانی) این نوع در قالب واژگانی همچون رجا (ممدوح و پسندیده) و طمع (مثبت و پسندیده) بیان شده است.
 ۲. امید نامطلوب، کاذب و مجازی: این نوع مربوط به اموری است که رضای الهی در آن لحاظ نمی‌گردد و به‌واسطه وسوسه‌های نفس یا القائات شیطان یا نفس آدمی سبب سقوط او در مراتب جهل و نقص می‌شود.

شاخصه‌های امید حقیقی 
بی‌تردید امید صادق و کاذب تاثیر بسیار زیادی در زندگی آدمی دارد و انسان‌شناس ماهری را می‌طلبد تا ضمن تمییز این‌دو از یکدیگر به امیدهای حقیقی پاسخ دهد، چنان‌که تشخیص تشنگی صادق از عطش کاذب برعهده پزشک متخصص است، تشخیص‌دهنده و ممیز امیدهای صادق از امیدهای کاذب نیز، دین الهی است. قرآن کریم جهت القای امید راستین در آدمی، در هر دو حوزه فردی و اجتماعی زندگانی آدمی، عواملی را برشمرده است که توجه به آنها، ضمن ایجاد امید، به تحکیم و غنی‌سازی آن نیز کمک می‌کنند. 

حقیقت‌جویی و نیت صادقانه
امید حقیقی آن است که برخاسته از نیتی صادق و بی‌آلایش باشد و حقایق ماندگار را جست‌وجو کند و درحقیقت آدمی را به یاد خدا انداخته، همواره وجود و حضور او نظارتش را گوشزد کند، درحقیقت انگیزه الهی و خدایی به عمل انسان عمق داده، نورانیت می‌بخشد و در جهت صحیح هدایتش می‌کند؛ درغیر این‌صورت، عمل بدون اخلاص، بیشتر جنبه ظاهری داشته، سطحی و غیراصیل بوده، به منافع شخصی گرایش می‌یابد؛ بنابراین، امید زمانی ممکن است آدمی را به کمالات اخلاقی سوق دهد که انسان هم در مقام ذات، هم صفات، هم افعال و هم در مقام عبادت، به تمام‌معنا موحد باشد. اگر چنین خلوصی برای کسی میسر شود، بدون شک کامیاب خواهد شد.

همراهی با عمل صالح
طبق آیه «فَمَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبه فَلْیَعْمَلْ عَمَلا صالِحا» (کهف / ۱۱۰) عمل صالح لازمه رجا و امید حقیقی شمرده شده است. طبق بینش قرآن، امید حقیقی، آدمی را به ‌کار و تلاش جهت نیل به هدف وامی‌دارد. آنکس که ذره امیدی در دل داشته باشد در راستای جامه عمل پوشاندن به خواسته‌های خود نهایت تلاش خود را به کار خواهد بست و این امیدواری در عمل او خود را نشان خواهد داد.
 
همراه بودن با خوف
 در فرهنگ قرآن کریم، امید حقیقی آن است که با خوف همراه باشد. در حدیثی از امام باقر(ع) آمده است: هیچ بنده مومنی نیست، جز آنکه در دلش دو نور است: نور خوف و نور رجا که اگر این وزن شود از آن بیش نباشد و اگر آن وزن شود، از این بیش نباشد.۲ 

اعتدال در آرزوها
 امید و آرزو وقتی عامل حیات، حرکت و قوام زندگی انسان است که در حد اعتدال باشد. اگر آرزو از حد بگذرد و به‌صورت آرزوی طولانی و تخیلی درآید، آدمی را در رنج و سختی فرومی‌برد و به بدترین عامل انحراف و بدبختی تبدیل می‌شود. مانند آب باران که مایه حیات است اما اگر از حد بگذرد و به سیل تبدیل شود، جز ویرانی و نابودی اثری ندارد. در فرازی از دعای کمیل دراین‌باره آمده است: «و حبسنی عن نفعی بعد املی؛ آرزوهای طولانی مرا از دستیابی به منفعتم بازداشته است». 
 از منظر قرآن کریم، معرفت به حق، اعتقاد به نبوت و اصل معاد و نیز شناخت امام و اعتقاد به اصل امامت، خود، می‌تواند خانه امیدی را در آدمی پایه‌ریزی کند که تحت هیچ شرایطی، طوفان‌ حوادث ناگوار زندگی نتواند آن را از پای درآورند. افزون‌براین، اگر آدمی از نظر شخصیتی و اعتقادی ناامید باشد، به‌طور طبیعی، رفتاری بیرون از عرف طبیعت انسانی از خود بروز می‌دهد که در جهت دادن جامعه به سمت ناامیدی و افسردگی بی‌تاثیر نخواهد بود؛ ازاین‌رو با پرورش افراد سالم و امیدوار، می‌توان به القای روح امید در جامعه و نیز تحکیم آن، بیشتر امیدوار بود. همچنین اعتقاد به این سه اصل، به نوعی تجلی اعلای امیدواری آدمی است؛ چراکه امید، سبب تقویت هریک از این اصول در آدمی می‌شود؛ بنابراین اعتقاد به توحید، نبوت و معاد که پایه و اساس دریافت اسلام را تشکیل می‌دهند، افزون بر امیدسازی، به تحکیم خانه امید آدمی و غنی کردن آن (امیدافزایی) کمک می‌کنند و آدمی را به‌سوی کمال واقعی سوق می‌دهد.

 اعتقاد به توحید 
اعتقاد به توحید و یگانه بودن خداوند به‌عنوان کامل‌ترین موجود در دایره هستی که به‌صورت بی‌نهایت واجد همه کمالات است، موجب می‌شود انسان به‌جای اندیشه مداوم به عوامل متعدد موثر در زندگی خویش و بیم از آنها یا امید بستن به آنها، به مرجع و ملجئی واحد چشم بدوزد. کمترین تاثیر چنین نگرشی، انسجام و تعادل بین شناخت‌ها، عواطف و اعمال در بسیاری از بخش‌های زندگی است؛ به بیان دیگر، توحید و یگانه‌پرستی است که به عناصر نفس و روان آدمی همبستگی بخشیده، روند قوای فکری او را برای دریافت و شناخت به‌سوی یک منبع، متحد و هماهنگ می‌سازد و از این رهگذر، یک اثر ترکیبی سازنده را در شخصیت انسان بارور می‌گرداند. به عکس تعدد الهه و شرک یا تعدد منابع ترس و نفع و ضرر که منجر به تشتت و ازهم‌پاشیدگی روان انسانی و تفرق و تقسیم قدرت آگاهی او به جهات متعدد شده، سرانجام به ازهم‌گسیختگی پیوندهای شخصیت و ایجاد اختلالات روانی در او (ازجمله ناامیدی و افسردگی) می‌انجامد. از سوی دیگر، اعتقاد به توحید افعالی (اصل قضا و قدر و تصادفی نبودن رویدادها) نیز، یکی از عوامل موثر در افزایش امید در نهاد آدمی در پرتو اعتقاد به‌وجود خالق یکتاست؛ چراکه از منظر قرآن امور جهان تصادفی نبوده، تحت نظارت خداوند انجام می‌گیرد؛ (انعام / ۵۹) خداوند براساس حکمت و مصلحت کارها را سامان داده، خواستار خیر و خوبی انسان‌هاست. (آل‌عمران / ۱۴۰) مشکلات نیز، امکانی جهت امتحان و رشد آدمی است. (محمد / ۳۱) 
ایمان به خداوند و اعتقاد به‌وجود خالقی یکتا، نه‌تنها ناراحتی و تشویش را از قلب آدمی می‌زداید، بلکه می‌تواند از هجوم هیجان و اضطراب به دل نیز، جلوگیری کند. قرآن از نقش پیشگیرانه ایمان چنین یاد می‌کند: «وَ لا تَهنُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أ‌َنْتُمُ الْأ‌َعْلَوْنَ إ‌ِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنین». (آل‌عمران / ۱۳۹) آیات قرآن، خود، گویای رابطه ایمان با امنیت و پیوند امید و آرزو با آرامش درونی و روانی است: (رعد / ۲۹ ـ ۲۸) از مجرای توحید است که انسان مسئله پناه‌بردن به خداوند را درک می‌کند و به یک انسان مطلوب و متعادل تبدیل می‌شود. چنین انسانی همواره به یاد خدا بوده، قلبش کاملا آرام است. (رعد / ۲۸) بنابراین اعتقاد به توحید و وحدت معبود که به‌صورت فطری در نهاد تمامی انسان‌هاست، اساسی‌ترین و مهم‌ترین مسئله در ایجاد امید در آدمی است و امید واقعی و حقیقی نیز، امیدی است که همواره خداوند، وجود او و حاضر و ناظر بودن او را به آدمی گوشزد می‌کند.

اعتقاد به نبوت و امامت
 بشر برای داشتن زندگی سالم در این دنیا، نیازمند فرستادگانی (انبیا) از جانب خالق یکتاست و امید به حیات اُخروی نیز از همین رهگذر میسر است. تنها انبیا و ادیان الهی می‌توانند نویدبخش امید به آینده در سایه ایمان، پرهیزکاری، تزکیه روح و جسم و عمل صالح و نویدبخش آینده‌ای روشن در پرتو ایمان به خداوند باشند. 
همچنین امید در راستای تکامل انسان در قرآن، به‌سوی خلیفه الهی و تجلیگاه اسمای الهی است؛ ازاین‌رو امید واقعی نیز، در راستای تجلی صفات الهی در وجود بشر نهادینه شده است که طبق آیات قرآن کریم، در پرتو الگوگیری و توجه به زندگی و راه و روش رفتاری بزرگان دین، انبیا و اولیای الهی، ائمه معصومان(ع) و شخصیت‌های کاملی است که منبع امید، انرژی و حیات‌اند. بزرگانی مانند پیامبر بزرگ اسلام(ص) که با همه سختی‌ها و مشکلاتی که برای ایشان در راه ترویج و نشر اسلام به‌وجود آمد، از مسیر حق و امیدواری به بارگاه او خارج نشد و با عمل خویش، جامعه تزکیه‌شده‌ای را پایه‌گذاری کرد که ازلحاظ اخلاقیات فردی و معنویات روحی نماد تزکیه و تنزیه بود. (موسوی لاری، ۱۳۸۶: ۴۹) ازاین‌رو، از او به‌عنوان بهترین الگو برای بشر در تمامی ادوار تاریخ یاد شده است: «لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی رَسُول‌ِ اللَّه أ‌ُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کانَ یَرْجُوا اللَّهَ وَالْیَوْمَ الْآخِرَ». (احزاب / ۲۱) به‌طورکلی تفکر در تمامی قصه‌های قرآن و داستان‌های زندگی اولیای الهی ما را به این حقیقت رهنمون می‌سازد که یکی از اهداف این قصه‌ها، تحکیم روحیه امید در دل اهل ایمان بوده است و خداوند از طریق بیان زندگی این انسان‌های نمونه (معلمان اخلاق)، که مظهر کامل و تام اسمای نیکوی الهی‌اند، (منتهی الرجایا) به پرورش روحیه امید و تقویت آن در سایر افراد بشر می‌پردازد؛ از جمله (هود / ۱۲۰) داستان بازگشت یوسف، این بنده صالح خدا و گمگشته عزیز یعقوب، به آغوش پدر، (یوسف / ۱۰۰) تبدیل آتش نمرودیان به گلستانی از لطف و رحمت حق (انبیا / ۶۹) و به‌دست‌آوردن یک‌باره سلامتی و ثروت و دیگر نعمت‌های ازکف‌رفته پس از تحمل تمام رنج‌ها در داستان زندگی حضرت ایوب(ع) . (ص / ۴۳) بعد از انبیا نیز، آدمی به پیروی از امامان و ائمه معصوم(ع) (گرچه نبی نیستند، حضوری نبی‌گونه دارند) سفارش شده است. در عصر حاضر نیز، شناخت وجود مبارک امام زمان و آشنایی با سیره و رفتار او، بی‌تردید معبر و گذر از جاهلیت به‌سوی حیاتی معقول و باوری امیدبخش بوده، استمرار همیشگی بارقه‌های امید در دل‌های شیعیان است؛ بنابراین الگوپذیری و توجه به صفات و سکنات الگو همراه با تلاش جهت رسیدن به مقامات معنوی او، سهمی اساسی در ایجاد روح امید در آدمی دارد، ضمن اینکه انتظار فرج، خود، تجلی اعلای امید در نهاد انسان‌هاست و نمی‌توان از تاثیر آن در ایجاد و تثبیت امید در آدمی غافل ماند.  

اعتقاد به معاد
 ایمان به معاد، ریشه یأس‌ها و ناامیدی‌ها را که آفت جان انسان‌هاست می‌سوزاند و انسان را امیدوار می‌سازد که هیچ‌یک از اعمال نیک او از صفحه هستی پاک نمی‌شود و هیچ‌کدام از مصائب و ناکامی‌هایش در این دنیا، بی‌پاسخ نخواهد ماند. شخص معتقد به معاد زندگی را به این جهان ماده محدود نمی‌کند، بلکه معتقد است انسان پس از مرگ، زندگی دیگری در پیش دارد و در آنجا به بسیاری از خواسته‌ها و آرزوهای مناسب خود نائل می‌شود. 
از نظر قرآن نیز، حیات باقیه و زندگانی جاوید و سعادت ابدی در آخرت است. (غافر / ۳۹) در آنجا آسایش، آرامش و امنیت مطلق وجود دارد (انعام / ۱۲۷) و هیچ‌گونه کمبودی احساس نمی‌گردد و احساس محرومیتی که انسان در این دنیا احساس می‌کند، با یادآوری نعمت‌های عالم آخرت برطرف می‌شود، چراکه شخص مومن به بهره‌مندی از نعمت‌های الهی در آن جهان امیدوار است. همچنین آدمی همواره در زندگی با مشکلات، مصیبت‌ها و گرفتاری‌هایی مواجه است که رهایی از آنها ممکن نیست و در بعضی موارد قدرتی برای مبارزه با آنها ندارد و اگر برای مشکلات فوق، راه‌حل مناسبی نیابد، در زندگی دچار سرخوردگی و ناامیدی شده، ممکن است به خودکشی بینجامد. اما اعتقاد به معاد و امید به فرارسیدن آن، تعادلی مطلوب و آرام‌بخش و شایسته مقام انسانی در درون آدمی به‌وجود می‌آورد. ایمان به معاد و امید به بهره‌مندی از رحمت و مغفرت الهی ابزاری برای رسیدن به اصل و هدف نهایی است که همان جنت ذات و لقاءالله است. در فرهنگ قرآن نیز، بهشت بی‌گمان پایان و نهایت «شدن» در جنبه تکاملی انسان نیست، ازاین‌رو قرآن هرگز از آن به بهترین و والاترین هدف تعبیر نکرده است، بلکه با تاکید بر «رضوان الله اکبر» می‌کوشد تا بر این نکته تاکید ورزد که بهشت، تنها به‌عنوان یک هدف میانی و متوسط می‌تواند در اندیشه بشر جای گیرد. 
آنچه به‌عنوان هدف و غایت قصوای انسان باید مطرح و مورد سعی و کدح قرار گیرد مسئله لقاءالله است. «یَأ‌َیُّهَا الْإنسَانُ إ‌ِنَّکَ کاَدِحٌ إ‌ِلی رَبکَ کَدْحا فَمُلَاقِیه» (انشقاق / ۸۴) که همان‌گونه که در قبل نیز اشاره شد، یکی از متعلقات اصلی امید در قرآن است. اما در راه رسیدن به لقای الهی، طبق آیه «فَمَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَ به فَلْیَعْمَلْ عَمَلا صالِحا وَ لا یُشْرِکْ بعِبادَه رَ به أ‌َحَدا» (کهف / ۱۱۰) همواره باید به دو اصل اخلاص و عمل صالح توجه شود. درحقیقت، آنکه ادعا می‌کند من انتظار چیزی دارم و اثری در عمل او نمایان نیست، مدعی دروغینی بیش نخواهد بود. همچنین تا حقیقت خلوص و اخلاص در عمل سریان نداشته باشد، عمل رنگِ صالح به خود نخواهد گرفت. (طباطبایی، ۱۴۱۷: ۱۳ / ۵) امام صادق(ع) نیز در حدیثی فرموده‌اند: هر که مشتاق لقای الهی شد، خواهش طعام و شراب و لذت اینها از او قطع می‌شود، میل خواب و استراحت برطرف می‌شود و به دوست و مصاحب و رفیق، انس نمی‌گیرد، همیشه آرزومند وصال الهی است و تمنّای لقای الهی دارد و آنچه در دل دارد از آرزوی لقای الهی، به زبان شوق مناجات می‌کند و به الفاظ و عبارات تعبیر می‌کند. (مجلسی، مکرر: ۶۷ / ۲۴) 
بنابراین اعتقاد به معاد و جهان پس از مرگ و امید به بهره‌مندی از رحمت الهی و رسیدن به لقای او، تاثیری بس شگرف در تحکیم روح امید در نهاد انسان دارد، به‌گونه‌ای‌که خداوند در قرآن یاد مرگ و تمنای آن را یکی از ویژگی‌های مومنان واقعی و کسانی معرفی می‌کند که دارای ایمانی راستین و ثابت‌اند؛ چراکه اینان، نه‌تنها از مرگ نمی‌ترسند، بلکه به‌واسطه وجود روح امید در درونشان، آن را بهترین وسیله برای حصول به آرزوهای خود می‌دانند و پیوسته آن را از خداوند، تقاضا می‌کنند (بقره / ۹۶ ـ ۹۴) و بدین‌وسیله نه‌تنها از فشارهایی که در طریق انجام مسئولیت‌ها بر ایشان وارد می‌شود رنجی نمی‌برند، بلکه از آن استقبال می‌کنند و با منطق شهادت که به اعتقاد شهید مطهری، سوختن و حل شدن در اجتماع برای احیای جامعه است (معتمدی، ۱۳۷۲: ۸۹) مرگ را در آغوش می‌کشند و خود را برای بهره‌مندی از نعمت‌های بیکران الهی در سرای باقی آماده و مهیا می‌گردانند؛ چراکه «وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فی سَبیلِ اللَّه أ‌َمْواتا بَلْ أ‌َحْیاءٌ عِنْدَ رَبهمْ یُرْزَقُون». (آل‌عمران / ۱۶۹) ازاین‌رو، نیل به شهادت، تجلی اعلای امید در روح و روان آدمی است. به‌راستی چه اعتقادی مانند این خواهد توانست در یورش سختی‌ها و دگرگونی‌های روزگار به انسان ثبات قدم بخشد و همچون لنگری مطمئن، کشتی طوفان‌زده روح انسان را در حوادث و بلایا از تلاطم بازدارد؟ بنابراین، اعتقاد به معاد و جهان پس از مرگ، هم امیدساز است و هم امیدپرور.
پی نوشت:
۱ -  وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَة ۖ   قَالُوا أَتَجْعَلُ فِیهَا مَنْ یُفْسِدُ فِیهَا وَیَسْفِکُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَنُقَدِّسُ لَکَ ۖ قَالَ إِنِّی أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ؛ و آن زمان را یاد آر که پروردگارت به فرشتگان گفت: به یقین جانشینی در زمین قرار می‌دهم. گفتند: آیا موجودی را در زمین قرار می‌دهی که در آن به فساد و تباهی برخیزد و به ناحق خونریزی کند و حال آنکه ما تو را همواره با ستایشت تسبیح می‌گوییم و تقدیس می‌کنیم. [پروردگار] فرمود: من [از این جانشین و قرار گرفتنش در زمین اسراری] می‌دانم که شما نمی‌دانید. (بقره / ۳۰)
۲-  الکافی- ط الاسلامیة، الشیخ الکلینی، ج۲، ص۶۷.
منابع و مآخذ در دفتر روزنامه محفوظ است.
 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.