آگاه: جبران خسارت کارگران و خانوادههایشان از طریق پرداخت دیه یا تامین معیشت آنها میتوانست یکی از تسکینها در این زمینه باشد. از آن گذشته درنظرگرفتن تمهیداتی برای پیشگیری از بروز این اتفاقات نیز مطالبه جدی دیگری ازسوی افکار عمومی است که البته معطوف به کارفرما نیست و مسئولان و تعهدات آنها را نشانه رفته است. پیگیریهای «آگاه» نشان داد که در مورد اول، دیروز و بعد از گذشت بیش از چهارماه از اتفاق تلخ انفجار و ریزش معدن زغالسنگ طبس بالغ بر ۸۰درصد وعدههای مسئولان دولتی و قضایی و کارفرمایان این کارگران درمورد جبران خسارت محقق شده است. این موارد به اذعان خانوادههای کارگران، اعطای منزل مسکونی به تعدادی از آنها که در این زمینه مشکل داشتند، پرداخت بدون وفقه حقوق و حق بیمه آنها بوده است. اما درمورد دوم معادن کشور با چالشهای جدی روبهرو هستند و معدنجویان زیر سایه تهدید زندگیشان، هر روز چشم بر آفتاب میبندند و سیاهی پشت سیاهی را درمینوردند.
به گزارش آگاه؛ طبس یکی از پرحادثهترین شهرها در زمینه حوادث کارگاهی است. چون پایتخت زغالسنگ کشور است و به تعبیری، این شهر روی دریایی از زغالسنگ بنا شده است. پس طبیعی است که این فراوانی احتمال بروز حادثه را زیاد کند. آن هم معدن زغالسنگ که محل تصعید انواع بخار و گازهای اشتعالزا از طرفی و مجموعهای از دیوارهای سست زغالی از سوی دیگر است که زور تیرها و تیرچهها هم به آنها نمیرسند و اغلب کمرشان زیر بار این ماده معدنی میشکند.
مجموع این عوامل هر سال مجموعهای از حوادث را ایجاد میکند که به تناسب گستردگیشان رسانهای میشوند. بهعنوان نمونه و بنا به گفته ابراهیم رحیمیان، مسئول خانه کارگر طبس «در سال۱۴۰۱، پنج حادثه منجر به فوت فقط در یکی از معادن زغالسنگ این شهر اتفاق افتاده که اصلا ردی از آنها در رسانهها دیده نشد.»
اوایل دی گذشته که اصغر جهانگیر، سخنگوی قوه قضاییه از «پرداخت دیه به میزان ۶۰میلیارد تومان برای خانواده کارگران متوفی معدن طبس» خبر داد تا امروز هیچیک از این خانوادهها دیهای دریافت نکردند. این مسئله باعث شد رهگیری وعدههایی که به این خانوادهها داده شد در دستورکار «آگاه» قرار بگیرد.
خانهای که بعد فوت وصال داد
برادر جواد صحراگرد که جزو فوتشدگان حادثه معدن طبس بود به «آگاه» میگوید: «خانواده برادرم مستاجر بودند و بعد از فوت وی به خانوادهاش مسکن دادند. به اضافه مبلغی پول و حقوق و بیمه وی که پرداخت میشود. درمورد دیه هم گفتند باید کارهای اداری آن انجام شود و تا پایان سال آن هم پرداخت میشود.»
خانوادههای مرحومان محمودتقی شورک توپکانلو، احمد آموزگار سراب و ناصر آخوندی هر یک اذعان کردند که وعدههای مسئولان در جبران خسارت آنها تحقق پیدا کرده است. اگرچه فراق عزیز ازدسترفتهشان با هیچچیز قابلجبران نیست، بااینحال این حس که این خانوادهها تنها نیستند و میتوانند کمبود مرد خانواده را تا حدودی با کمکهایی که میرسد جبران کنند، دلگرمکننده است.
در همان روزهای ابتدایی حادثه، علی مقدسزاده، رییس کانون شورای اسلامی کار خراسانجنوبی به وزیر کار که برای دیدار به محل حادثه آمده بود، گفت: «یک سنسور گاز متان نداریم. اگر یک سنسور گاز متان مانند معدن مرکزی داشتیم این اتفاق نمیافتاد. حقوق کارگران ۶ماه دیگر درحال بستهشدن است، خواهش میکنیم حقوق بر مبنای اصل۴۱ باشد. براساس تورم. اینها میدانید چقدر میگرفتند (کارگران معدن طبس)؟ ۱۲میلیون تومان.»
بنابر این گزارش، آنچه ادامه دارد احتمال بروز این حوادث است. اینکه افکار عمومی و رسانهها بهدنبال رگههایی از وعدههای انجامنشده میگردند تا به بهانه آن، کارفرما و مسئولان را به چالش بکشند، نه پرداخت حقوق حداقلی کارگری یا یکمیلیارد و ۲۰۰میلیون تومان دیه آنها، بلکه دنبال نشانهای از این میگردند تا ببینند تا چه حد احتمال دارد که این اتفاق مجددا رخ بدهد.
رحیمیان به آگاه میگوید: «اینکه با شرایط کنونی اقتصادی و میزان تورم، کل کارگران کشور با تنگدستی و مضیقه معیشتی روبهرو هستند، واضح است. درمورد کارگران حادثهدیده در طبس اما کارفرما تمام تعهدات قانونی خود را انجام داد. بهجز مستمری تامین اجتماعی، ماهانه ۱۰ تا ۱۵میلیون تومان برای خانواده آسیبدیدههای آن ماجرا واریز میشود. شب حادثه ۵۰میلیون تومان واریز کردند. تعدادی از آنها خانه دریافت کردند و تمام ۵۳خانوادهای که در این سانحه عزیز از دست دادند از دولت منزل مسکونی دریافت میکنند. باوجوداین حوادث اینچنینی که نشانه بیتوجهی کارفرماست فاتحه کار در معدن را میخواند. بعد از حادثه ۳۱شهریور معدن طبس، از هزار و ۷۰۰نفر معدنجوی این معدن، ۵۰۰نفر دیگر سر کار برنگشتند. چون مرگ را به چشم دیده بودند. آنهایی هم که برگشتند دیگر با حقوق و شرایط قبلی ادامه همکاری را نپذیرفتند.»
وی ادامه میدهد: «کارگاههایی که بالاتر از ۵۰نفر نیرو دارند موظفاند در پرداختهای خود تابع طرح طبقهبندی مشاغل باشند اما مشاور حقوقی میگیرند و او براساس پولی که از کارفرما میگیرد، خواسته او را تایید میکند. معدنجویان هر روز قید زندگی را میزنند و وارد دهانه تونل میشوند. درجاییکه همزمان خطر نشت گاز، انفجار و ریزش هست، هر خانوادهای حاضر نمیشود همسر یا فرزندش را برای کار به معدن بفرستد. کار در زیر زمین، بدون نور و تهویه مناسب و در جای تنگ به اندازه کافی سخت هست، حالا اگر مدام سایه این تهدیدات هم بالاسرتان باشد که دیگر بدتر.»
دبیر اجرایی خانه کارگر طبس تاکید میکند: «البته در طبس، معادن مکانیزهای هم وجود دارند که در نوع خود در خاورمیانه بینظیر هستند؛ مثلا در یکی از آنها در همین اواخر، خروج ناگهانی گاز معادل ۱۵هزار مترمکعب اتفاق افتاد که اگر مدیریت نمیشد، حادثهای به مراتب مرگبارتر از آنچه آخر تابستان اتفاق افتاد، رخ میداد. بااینحال بهواسطه مانیتورینگ قوی و حساسی که در آن معدن وجود داشت، تمام سیستمهای الکترونیکی و برقی محوطه قطع و تهویهها فعال شد. درعینحال معدنجویان بهواسطه آموزشی که دیده بودند بلافاصله خودنجاتهایشان را پوشیدند و خود را به مکان امنی رساندند. در معدن یادشده تمام پارامترهای سلامتی و بهداشت کاری از اتاق کنترل بهصورت برخط رصد میشود.»
وی درمورد فرصتهایی که فناوریهای نوین برای کاهش نیروی انسانی در معادن پیش روی کارفرمایان قرار میدهند نیز میگوید: «جایگزینهایی برای کاهش نیروی انسانی و کاهش خطرات برای معدنجویان هست، بااینحال نمیشود معادن را از نیروی انسانی خالی کرد. شاید در آینده نهچندان دوری رباتها کار انسانها در معادن را انجام دهند.»
درحالحاضر هشتهزار نفر در طبس در زمینه زغالسنگ کار میکنند و با وجودی که شهر طبس روی دریایی از زغالسنگ مستقر است اما کیفیت و عمق معادن آن متفاوت است.
سردرگمی در صنعت زغالسنگ
رحیمیان بیان میکند: «ما از چین و استرالیا تنی ۲۷میلیون تومان زغال وارد میکنیم. درحالیکه زغال طبس را تنی ۶ تا ۷میلیون تومان به ذوبآهن اصفهان میفروشیم. از طرفی، چون نمیتوانیم نیازهای داخلی را تامین کنیم، اجازه صادرات هم نمیدهند.»
وی درمورد کیفیت زغال استخراجشده از معادن ایران اظهار میکند: «زغال ما درجهیک است اما در درصد پارامتر گوگرد مشکل داریم، وگرنه تمام پارامترهای ما بهترین کیفیت را دارند؛ البته همین گوگرد بالا با اینکه امکان فرآوری دارد، باعث خرد و شکنندگی فولاد میشود.»
این معدنجوی سابق و کارفرمای فعلی درخصوص تغییر کاربری زغالهای استحصالی از معادن کشور میافزاید: «در دنیا از زغالسنگ در تهیه سوخت هواپیما استفاده میشود اما در کشور ما، فناوری آن وجود ندارد. از سوی دیگر، همین گازی که اینقدر برای معادن ما حادثه ایجاد میکند، در کلن آلمان بخش عمدهای از سوخت موردنیاز شهر را تامین میکند.»
بههررو آمارها نشان میدهد که زغالسنگ به دلایل ارزانی، فراوانی و داشتن ارزش حرارتی بالا ۳۵درصد انرژی الکتریسیته مورداستفاده در جهان را تولید میکند. همچنین انرژی بیش از ۷۰درصد صنایع فولادسازی از زغالسنگ تهیه میشود و بهطور تقریبی در سال ۱۰میلیارد تن زغال استخراج میشود که ۵۵درصد آن یعنی حدود ۴/۵ تا ۵میلیارد تن آن را چین تولید و استخراج میکند و کشورهای دیگر مانند اندونزی، آمریکا، روسیه، استرالیا و آلمان هم برای تامین انرژی مورداستفاده در صنایع خود، زغالسنگ استخراج یا وارد میکنند.
علاوهبراین ترکیه سالانه حدود ۶۵میلیون تن زغالسنگ، پاکستان و هند یکمیلیارد تن و ایران زیر دومیلیون تن زغالسنگ تولید میکنند. اگر با این روند تولید، استخراج و ذخیره که در کشور پیش رو داریم، حداقل تا ۴۰۰سال دیگر زغالسنگ داریم و مهمترین دلیل کمبودن تولید زغالسنگ در ایران محروم بودن از فناوریهای روز و دانش فنی، نداشتن کارشناسان خبره و باتجربه، نبود حمایتهای دولت و عقبماندن از نظر تجهیزات و ماشینآلات است.
از طرفی، برای فعالیت کارخانههای ذوبآهن و فولادسازی، زغالسنگ تقریبا با سهبرابر قیمت داخلی وارد میشود که یکی از دلایل ارزانتر بودن زغالسنگ داخلی نسبتبه نوع وارداتی وجود گوگرد در آن است که باید تلاش شود از میزان گوگرد آن کم شود. در سالهای ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۲ بهطور میانگین ۶۰۰ تا ۸۰۰میلیون دلار در سال زغالسنگ وارد کردیم که اعداد بزرگی هستند. اگر بخشی از این میزان را برای تحقیقات در حوزه زغالسنگ هزینه میکردیم، منافع زیادی نصیب کشور میشد. حدود ۸۵درصد زغالسنگ، کربن است و چون ارزش حرارتی بالایی دارد برای تولید حرارت در نیروگاهها، ذوب فلزات و استخراج آلومینا استفاده میشود و از منابع انرژی دیگر باارزشتر است.
همچنین در دنیا فناوری زغالسنگ پاک وجود دارد که از آن میتوان برای تولید گاز در زیر زمین، بازسازی مواد اطراف معدن و استخراج آلومینا یا گالیوم استفاده کرد. براساس گزارشی که برای ایمیدرو تهیه شد، مولفهای برای نرخ تولید وجود دارد که براساس آن، یک کارگر در ایران در یک شیفت پنج تن زغالسنگ و یک کارگر آمریکایی در یک شیفت ۲۰۰تن زغالسنگ استخراج میکند که دلیل آن هم ضعیف بودن فناوری، تجهیزات و دانش فنی و حمایت نشدن نهادها در کشور است.
آخر دنیا
توصیف یکی از کارگران معدن در طبس شاید بتواند تصویری از شرایط کار در معدن زغالسنگ را ترسیم کند: «آنقدر در تمام این سالها مرگ دیدهایم که باور نمیکنید. حدود چهار هفته قبل از فاجعه طبس، یک پرتاب زغال در معدن داشتیم که چهار نفر سوختند. چهار نفر مصدوم شدند؛ یعنی از سر تا پا سوختند اما نمردند. هیچکس از این موارد حرف نمیزند. سال۹۱، ۹نفر جلوی چشم خودم پودر شدند. من سال۱۳۹۵، برای کار کردن وارد یکی از معادن زغالسنگ طبس شدم اما پس از سهسالونیم بیرون آمدم. جایی که کار میکردم زیرنظر معادن اصفهان بود. معادن طبس گسترده هستند و شرکتهای متعددی آنجا کار میکنند. بیشترشان خصوصی هستند و ازسوی پیمانکار اداره میشوند. شرکت معدنی که من در آن کار میکردم، کارد را به استخوانم رساند. در آن سال با حقبیمه و سنوات و اضافه کار فقط پنجمیلیون و ۷۰۰ میگرفتم. خرج یکماه زن و بچهام را نمیرساندم. اگر واقعیت را میخواستید حساب کنید، اصل حقوقم چهارمیلیون میشد. تازه به ما دستکش، چکمه و لباس مناسب هم نمیدادند. سطح ایمنی در معادن مختلف فرق میکند. من یک شیفت رفتم (...) و آمدم بیرون. واقعا از نبود ایمنی آنجا فرار کردم. بیشتر این شرکتهای بخش خصوصی بهصورت سنتی کار میکنند و نیمهمکانیزه هستند و امکانات اولیه را ندارند. سنسور سنجش گاز در معادن سنتی نصب نیست. فقط دستگاههای گازسنجی کار میکنند. کارگاههای استخراج سنتی سطح ایمنیشان بسیار پایین است. نیروی کافی هم ندارند. سعی میکنند تا جایی که امکان دارد از همهچیز کم بگذارند. قاسمی ۲۳سال داشت. بچهاش تازه به دنیا آمده و فکر کنم، ۶ و هفتماهه است. مختاری عزیز که آخرین روزهای خدمتش بود. ما با هم زندگی کارگری داشتیم. همین را هم از ما گرفتند... وقتی در فضای معدن انباشت گاز داریم، حفرههایی در میان لایههای زغال وجود دارد که هنگام برداشت زغال این حفرههای گازی با سرعتی باورنکردنی زغال را به بیرون پرتاب میکنند. اگر این زغال به هر چیزی برخورد کند آن را نابود میکند، میسوزاند و جزغاله میکند. با این کار سخت در طول یکسال ما باید حداقل بالای ۶دست لباس کار بگیریم. متاسفانه کوتاهی میکنند. ببینید قبل از اینکه نیروی کار وارد جبهه استخراج زغال شود، نخستین فردی که باید وارد شود مسئول ایمنی است. بعد از آن باید کارشناسان ناظر و مهندسان دیگر بروند و درصورتیکه مسئول ایمنی کار را بررسی و گازسنجی را انجام داد، بعد باید کارگران وارد شوند. بهرهبرداری از منابع طبیعی سودش به جیب کارفرماها میرود و هیچ سودی برای کارگران و گاهی مهندسان ندارد.»
این حرفها که زورشان بیشتر از تسکینهایی مثل حقوق ۱۰- ۱۵میلیونی و یک واحد مسکونی است، اینقدر وزن دارند که نمیتوانند از بار تلخی خبری بکاهند. یکی از آنها این است که معدن زغالسنگی که ۳۱شهریور دچار حادثه شد حدود ۷۰هزار میلیارد تومان میارزد و همچنین هر سال ۴۰۰هزار تن زغالسنگ به ارزش دوهزار و ۸۰۰میلیارد تومان از آن استخراج میشود. در چنین شرایطی، کارگران سهم ناچیزی هم از این سود هنگفت نداشتند و مرگشان از زندگیشان دردناکتر بود.
نظر شما