سبک استفاده از رسانه‌ها تاثیر عمیقی بر میزان مصرف‌گرایی در جوامع دارد. در دنیای امروز، رسانه‌ها به‌ویژه رسانه‌های دیجیتال و شبکه‌های اجتماعی، به یکی از اصلی‌ترین ابزارهای تاثیرگذاری بر رفتار مصرف‌کنندگان تبدیل شده‌اند. در این مطلب، به بررسی تاثیر سبک استفاده از رسانه بر مصرف‌گرایی می‌پردازیم و این موضوع را از جنبه‌های مختلف تحلیل می‌کنیم.

تیغ دولبه مصرف

آگاه: رسانه‌ها به‌عنوان یکی از اصلی‌ترین ابزارهای انتقال اطلاعات و فرهنگ، نقش کلیدی در ترویج مصرف‌گرایی ایفا می‌کنند. از طریق تبلیغات، برنامه‌های تلویزیونی، فیلم‌ها، شبکه‌های اجتماعی و سایر محتوای رسانه‌ای، ارزش‌ها و هنجارهای مرتبط با مصرف به مخاطبان منتقل می‌شود. در رسانه‌ها انواع محتوا به مخاطب عرضه می‌شود که اغلب، مخاطب به شکلی ناخودآگاه با آنها مواجه می‌شود. گاهی این محتوا، نماد خود را دارد که می‌توان از پیش، نسبت‌به آن آگاه بود و گاهی آگاهی از آن کاملا ممکن نیست. نخستین نوع محتوا که برای مخاطب آشکارتر است، تبلیغات تجاری است. تبلیغات یکی از موثرترین ابزارهای رسانه‌ای برای تشویق مصرف‌گرایی هستند. این تبلیغات با استفاده از تکنیک‌های روان‌شناسی، مانند ایجاد احساس نیاز، ترس ازدست‌دادن (FOMO) و تقلید از الگوهای مشهور، مخاطبان را به خرید محصولات ترغیب می‌کنند.
نوع بعدی محتوای سرگرمی است. فیلم‌ها، سریال‌ها و برنامه‌های تلویزیونی اغلب سبک زندگی مصرف‌گرایانه را به‌تصویر می‌کشند. نمایش محصولات لوکس، مدهای جدید و سبک‌های زندگی ایده‌آل، مخاطبان را به تقلید از این الگوها تشویق می‌کنند. اینکه زندگی باید در خانه‌ها و ماشین‌های آن‌چنانی باشد، رستوران لوکس و غذاهای متنوع، رفت‌وآمدهای مختلف و... نشان‌دهنده موقعیتی است که مخاطب آرزو می‌کند در آن باشد. وضعیت سیاهی که از زندگی‌های معمولی نمایش داده می‌شود، باعث انزجار از معمولی بودن و تقاضای تغییر در مطالبات می‌شود.

شبکه‌های اجتماعی برتری‌جو
شبکه‌های اجتماعی به‌عنوان یکی از قدرتمندترین ابزارهای رسانه‌ای در عصر دیجیتال، تاثیر قابل‌توجهی بر افزایش مصرف‌گرایی دارند. این پلتفرم‌ها با ایجاد فضایی برای نمایش سبک زندگی، محصولات و تجربیات، به ابزاری برای ترویج مصرف تبدیل شده‌اند. برخی از مکانیسم‌های تاثیر شبکه‌های اجتماعی بر مصرف‌گرایی به صورتی هستند که اغلب ما عادت کرده‌ایم از آنها به‌عنوان الگوهای مثبت یاد کنیم.
تاثیر اینفلوئنسرها یا افراد مشهور در شبکه‌های اجتماعی، به‌ویژه با نمایش محصولات و خدمات، به‌عنوان الگوهای مصرف، یکی از این آثار است. دنبال‌کنندگان این افراد اغلب تحت‌تاثیر توصیه‌ها و سبک زندگی آنها قرار می‌گیرند و به خرید محصولات تشویق می‌شوند. اینکه شخصیتی مشهور یا محبوب از خدمات یا محصولاتی خاص استفاده می‌کند، مشخصا ما را به استفاده از آن ترغیب می‌کند.
تبلیغات هدفمند در شبکه‌های اجتماعی با استفاده از داده‌های کاربران، به‌صورت شخصی‌سازی‌شده ارائه می‌شوند. این تبلیغات باتوجه‌به علایق و نیازهای کاربران، احتمال خرید را افزایش می‌دهند. اینکه دائم در معرض تبلیغاتی باشیم که براساس داده‌های ما طراحی شده، به ما این حس را می‌دهد که حتما به آن نیاز داریم، پس باید آن را تهیه کنیم.
فشار اجتماعی با نمایش دائمی موفقیت‌ها، سفرها و خریدهای دیگران در شبکه‌های اجتماعی، باعث ایجاد احساس کمبود یا نیاز در کاربران می‌شود. این فشار اجتماعی افراد را به مصرف بیشتر سوق می‌دهد. هر روز احساس می‌کنیم چرا این محصول را استفاده نمی‌کنیم که دیگران استفاده می‌کنند؟ چرا فلان جا را که دیگران رفته‌اند ندیده‌ایم؟
رسانه‌ها و ایجاد نیازهای کاذب، از جمله موضوعاتی است که به آن کمتر توجه می‌کنیم. یکی از مهم‌ترین تاثیرات رسانه‌ها بر مصرف‌گرایی، ایجاد نیازهای کاذبی است که با استفاده از تکنیک‌های روان‌شناسی در مخاطبان ایجاد می‌کنند که پیش از این وجود نداشته‌اند. تخریب رضایت، اغلب با نشان‌دادن نقص‌ها یا کمبودهای محصولات فعلی، به وجود می‌آید. رسانه، مخاطبان را به خرید نسخه‌های جدیدتر یا بهتر محصولات ترغیب می‌کند. اینکه گوشی شما قدیمی شده، خانه شما به بازسازی نیاز دارد، باید از تشک جدید استفاده کنید یا حتی تلویزیون بزرگ‌تر بخرید، درحالی‌که هریک از محصولاتی که دارید همچنان کار می‌کنند و به نیازهای شما جواب می‌دهند، از تاثیرات عمده رسانه‌هاست.

هویت رسانه‌ای
در وهله دیگر، ارتباط محصولات با هویت را رسانه‌ها ایجاد می‌کنند. گره زدن محصولات با مفاهیمی مانند موفقیت، زیبایی و محبوبیت، ارتباطی است که پیش از این وجود نداشته است اما رسانه به‌نحوی محصولات و خدمات را با این مفاهیم مرتبط می‌کنند که گویا شما حتما برای سالم بودن باید صبحانه، آبمیوه بنوشید یا از فلان برند خاص کیفی بخرید که پول و کارت بانکی خود را نگهداری کنید تا پولدار شوید! این ارتباط باعث می‌شود افراد با این روش، برای تقویت هویت خود به خرید محصولات روی ‌آورند.  رسانه‌ها با تغییر الگوهای مصرف، می‌توانند نه‌تنها بر میزان مصرف، بلکه بر شیوه مصرف نیز تاثیر بگذارند. رسانه با ترویج مدهای زودگذر و با معرفی مدها و ترندهای جدید، باعث می‌شود افراد به‌سرعت از محصولات قدیمی فاصله بگیرند و به‌سمت محصولات جدید گرایش پیدا کنند. استفاده از محصولاتی که تا مدتی پیش به‌هیچ‌وجه فکر استفاده و حتی دست‌گرفتن آنها را نمی‌کردید، به اندازه‌ای عادی و حتی مطابق پسند می‌شود که اگر شما از آنها استفاده نکنید، گویا عقب مانده‌اید. نمونه آنها را می‌توان کفش‌هایی به‌شکل دمپایی(کراکس) دانست. در بخش دیگر، تغییر سبک زندگی است که با برنامه‌های تلویزیونی و شبکه‌های اجتماعی سبک‌های زندگی خاصی ترویج می‌شود که اغلب با مصرف بیشتر همراه است؛ برای مثال، نمایش زندگی لوکس یا تجملاتی، افراد را به تقلید از این سبک‌ها تشویق می‌کند.
موضوع بعدی تاثیر رسانه‌ها بر کودکان و نوجوانان است. کودکان و نوجوانان به‌عنوان یکی از آسیب‌پذیرترین گروه‌ها دربرابر تاثیرات رسانه‌ای، بیشترین تاثیر را از تبلیغات و محتوای مصرف‌گرایانه می‌پذیرند. برخی از تاثیرات رسانه‌ها بر این گروه شامل تشویق به مصرف زودهنگام، آن هم از سنین پایین است. مصرف محصولات خاصی مانند اسباب‌بازی‌ها، تنقلات و لباس‌ها، هنگامی که کودک و نوجوان قابلیت تمییز و تشخیص دقیق ندارند، چیزی است که رسانه آنان را به آن ترغیب می‌کنند. ضمن آنکه تقلید از الگوها رفتاری است که کودکان و نوجوانان تحت‌تاثیر شخصیت‌های کارتونی، بازیگران و اینفلوئنسرها انجام خواهند داد. نمونه آن استفاده از کارتون ملوان زبل برای مصرف اسفناج به‌عنوان الگویی مثبت است.
سوی دیگر ماجرا
در دیگر سو و در مقابل تاثیرات منفی رسانه‌ها بر مصرف‌گرایی، برخی رسانه‌ها نیز در ترویج مصرف پایدار و مسئولانه نقش دارند. آگاهی‌بخشی برخی برنامه‌ها و کمپین‌های رسانه‌ای به‌منظور افزایش آگاهی درباره تاثیرات منفی مصرف‌گرایی بر محیط‌زیست و جامعه، ترویج سبک زندگی ساده با نمایش سبک‌های زندگی ساده و پایدار، تشویق مخاطبان به کاهش مصرف و توجه به ارزش‌های غیرمادی و تاثیرگذاری بر الگوهای مینیمال و افزایش توجه به محیط‌زیست، می‌توانند تاثیر بسزایی در بهبود شرایط زندگی بگذارند.
در نقش رسانه‌ها در اقتصاد مصرف‌گرا یا اصلاح این اقتصاد نیز، رسانه‌ها نقش مهمی در رشد اقتصادی و رونق بازارها ایفا می‌کنند. گرچه از رسانه می‌توان نتایج مثبتی در رابطه با تولید، ارزش‌آفرینی و اشتغال گرفت، بااین‌حال، این نقش می‌تواند پیامدهای منفی نیز داشته باشد که باید نسبت‌به آن هوشیار بود. رشد اقتصادی با تبلیغات و ترویج صحیح باعث افزایش تقاضا برای محصولات و خدمات می‌شود که به نوبه خود به رشد اقتصادی کمک می‌کند.
راه‌های کاهش تاثیرات منفی رسانه‌ها بر مصرف‌گرایی، نخست آموزش سواد رسانه‌ای با افزایش آگاهی افراد درباره تکنیک‌های تبلیغاتی و تاثیرات رسانه‌هاست. این امر می‌تواند به کاهش تاثیرپذیری مخاطبان و قابلیت انتخاب آنها کمک کند. سپس باید با قوانین محدودکننده و وضع قوانین نظارتی برای تبلیغات، به‌ویژه تبلیغات با مخاطب کودکان، از افزایش مصرف‌گرایی و صدمه به محیط‌زیست جلوگیری کنند. جدای از آن، ترویج ارزش‌های غیرمادی به‌ویژه در رسانه‌ها، می‌تواند باعث تغییر دیدگاه و رویکرد مخاطبان شود. رسانه‌ها با نمایش ارزش‌هایی مانند سادگی، صرفه‌جویی و مسئولیت‌پذیری اجتماعی، می‌توانند به کاهش مصرف‌گرایی کمک کنند.
لازم است بدانیم سبک استفاده از رسانه‌ها تاثیر عمیقی بر میزان مصرف‌گرایی در جوامع دارد. از یک‌سو، رسانه‌ها با ترویج فرهنگ مصرف، ایجاد نیازهای کاذب و تغییر الگوهای مصرف، به افزایش مصرف‌گرایی دامن می‌زنند. از سوی دیگر، رسانه‌ها می‌توانند با آگاهی‌بخشی و ترویج مصرف پایدار، به کاهش تاثیرات منفی مصرف‌گرایی کمک کنند. درنهایت، آگاهی افراد از تاثیرات رسانه‌ها و اتخاذ رویکردی انتقادی نسبت‌به محتوای رسانه‌ای، می‌تواند به کاهش مصرف‌گرایی و حرکت به‌سمت سبک‌های زندگی بهتر کمک کند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.