جایگاه واقعی ایران در معادلات بینالمللی
ایران با دارا بودن موقعیت ژئوپلیتیکی بینظیر، منابع انرژی گسترده، توانمندیهای نظامی و فناوری روبهرشد، یکی از بازیگران اصلی منطقهای محسوب میشود. این عوامل باعث شده است که بسیاری از قدرتهای جهانی، ایران را یک کشور تاثیرگذار و غیرقابلچشمپوشی بدانند. اما آیا این به معنای قدرت مطلق است؟ مشخصا خیر، حفظ و ارتقای این جایگاه نیازمند مدیریت راهبردی هوشمندانه است تا از تهدیدها فرصت ساخته شود.
خطای محاسباتی دشمن؛ تصور فروپاشی یا تسلیم ایران
یکی از بزرگترین اشتباهات استراتژیک دشمنان ایران، بهویژه ایالاتمتحده و برخی کشورهای غربی، این تصور بوده که ایران با فشار اقتصادی یا تهدید نظامی، به زانو درخواهد آمد. تحریمهای شدید اقتصادی، فشارهای دیپلماتیک، جنگ رسانهای و جنگهای نیابتی، همگی در راستای این فرضیه شکل گرفتهاند. اما تجربه نشان داده که این فشارها نهتنها باعث فروپاشی نشده، بلکه به افزایش مقاومت ملی و خودکفایی در برخی حوزهها انجامیده است. در واقع، بسیاری از استراتژیهای تحریمی و نظامی غرب علیه ایران، بر پایه این خطای محاسباتی بوده است که ساختار حکومتی و اجتماعی ایران را مشابه کشورهای وابسته و شکننده منطقه فرض کردهاند.
در مقابل، در داخل کشور نیز دو نوع خطای محاسباتی وجود دارد؛ از یکسو، برخی دچار خودکمبینی مفرط شده و تصور میکنند که ایران کاملا در برابر فشارهای بینالمللی ناتوان است و راهی جز سازش و عقبنشینی ندارد. این گروه معمولا بر مشکلات اقتصادی، نابرابریهای داخلی و فشارهای خارجی تاکید کرده و نتیجه میگیرند که ایران قدرت لازم برای مقاومت یا پیشرفت را ندارد.
از سوی دیگر، گروهی دیگر دچار خودبزرگبینی شده و معتقدند که ایران در همه حوزهها شکستناپذیر است و هیچ تهدیدی توان آسیب رساندن به کشور را ندارد. این نگاه نیز میتواند خطرناک باشد، چراکه موجب نادیده گرفتن چالشهای واقعی و عدم برنامهریزی مناسب برای آینده میشود.
برای خروج از این دو خطای محاسباتی، باید با نگاهی واقعگرایانه به بررسی نقاط قوت و ضعف ایران پرداخت:
نقاط قوت:
توانایی نظامی و موشکی ایران که توازن قوا را در منطقه تغییر داده است.
قدرت نفوذ منطقهای ایران از طریق محور مقاومت.
ظرفیتهای علمی، صنعتی و فناوری که باوجود تحریمها رشد کردهاند.
همبستگی و مقاومت مردمی در برابر فشارهای خارجی.
نقاط ضعف:
مشکلات اقتصادی و تحریمهای گسترده که بر معیشت مردم تاثیر گذاشته است.
چالشهای مدیریتی و ناکارآمدی در برخی حوزهها.
جنگ رسانهای گسترده علیه ایران که بر افکار عمومی داخلی و خارجی اثر میگذارد.
ازاینرو لازم است اقداماتی متناسب اتخاذ شود تا مسیر رشد و تعالی بیش از پیش هموار شده که به برخی از آنها اشاره میشود:
در سطح داخلی:
تقویت اعتمادبهنفس ملی بر مبنای واقعیتهای موجود، نه توهمات خوشبینانه یا بدبینانه.
اصلاحات اقتصادی برای کاهش وابستگی به منابع سنتی و افزایش تابآوری در برابر تحریمها.
بهبود مدیریت و کارآمدسازی نظام اداری برای مقابله با چالشهای داخلی.
در سطح بینالمللی:
شفافسازی توانمندیهای ایران بهنحویکه دشمنان دچار سوءمحاسبه نشوند.
تقویت دیپلماسی فعال برای کاهش فشارهای بینالمللی و ایجاد ائتلافهای جدید.
افزایش قدرت بازدارندگی در حوزههای نظامی و اقتصادی.
درنهایت، پاسخ اصلی به پرسش این یادداشت میتواند این باشد که هم دشمن و هم بخشی از افکار عمومی داخلی دچار خطای محاسباتی هستند. دشمنان ایران معمولا توان مقاومت و قدرت واقعی کشور را دستکم میگیرند و درنتیجه، سیاستهایشان ناکام میماند. در داخل نیز برخی دچار خودکمبینی یا خودبزرگبینی هستند که میتواند منجر به تصمیمگیریهای نادرست شود. واقعگرایی، تحلیل منطقی و برنامهریزی دقیق، کلید موفقیت در این شرایط است. ایران نه کشوری شکستناپذیر است و نه کشوری ضعیف، بلکه ملتی است پایدار و قدرتمند که با مدیریت صحیح میتواند مسیر پیشرفت را ادامه دهد و از تهدیدها فرصت بسازد.
نظر شما