آگاه: گفتمان به معنای ارزشها، قواعد و معانی در بستر زبانی است که دارای خودمختاری و تاثیرات مستقل بوده و بر ابعاد و جوانب مختلف حیات اجتماعی سایه میافکند و کنشگران اجتماعی از طریق آن، خود و جهان را درک، تفسیر و تعریف میکنند. گفتمان نهتنها معنا را بازنمایی میکند، بلکه بهدلیل ماهیت تکوینی، معنا، ارزشها و هنجارها را تولید و بازتولید میکند. از طریق این فعالیت، گفتمان امور مشروع و نامشروع، طبیعی و غیرطبیعی، ممکن و غیرممکن را تعریف و تعیین میکند. گفتمان پایگاه و خاستگاه روابط اجتماعی و قدرت است و جایگاه و منزلت رویههای عادی حیات را تعیین و عرصهها و حوزههای اجتماعی کنش متصور و ممکن را تعریف میکند.
گفتمانها بهعنوان نظام معنایی تکوینی فراگیر، فرآیندها، رویهها و روابط اجتماعی، هویتهای اجتماعی، سوژهها و ظرفیتهای آنان را از طریق معنابخشی به آنها میآفرینند. از این رو، گفتمان تولیدکنندگان خود را قادر میکند از طریق سوژه و ابژهسازی، از یک طرف خود را بهعنوان صاحبان قدرت و صلاحیت و از سوی دیگر، دیگران را بهمثابه موضوعات قدرت، تولید و بازتولید کنند؛ برای مثال، تثبیت و توسعه گفتمان حقوق بشر، دموکراسی، آزادی و برابری، دو گروه از افراد و کشورهای حافظ و ناقض حقوق بشر، دموکرات و آزادیخواه را میآفریند که در سایه آن، دسته اول بر دسته دوم اعمال قدرت میکند.
گفتمان زمانی مسلط میشود که گروه بیشتری از مردم و جامعه، دیدگاههای نهفته در آن را بهعنوان نظام باورها و دانش مشترک بپذیرند. این نظام، مراجع اقتدار خود را تبیین و تعریف میکند. در چارچوب چنین نظام باور یا گفتمانی، انگارههایی در مورد درستی و نادرستی رفتار و اعمال نیز شکل میگیرد. این ایدهها، امور عادی و غیرعادی یا طبیعی و غیرطبیعی را نیز تبیین و تعریف میکنند. در درون این گفتمان و نظام باور خاص، گروهی از اندیشهها، کنشها و اعمال، ممکن و گروهی، ناممکن میشوند. این پندارها و انگارهها که به عنوان حقایق غیرقابل انکار قلمداد میشوند، نوعی جهانبینی و شیوه نگرش و فهم جهان را تعریف میکنند. به تبع آن، شیوه زندگی خاص نهفته در این حقایق طبیعی، عادی و بهنجار میشود. افراد و بازیگران اجتماعی، با اطاعت و تبعیت از معانی، مفاهیم، ارزشها و هنجارهای مستتر در این گفتمانها و نظامهای معانی، آنها را بازتولید میکنند. پیروی از این مولفههای قدرت منقادکننده، منجر به خودانضباطی و خودتسخیری میشود و آن را مجددا بازتولید میکند؛ بنابراین، رویههای گفتمانی، یکی از مهمترین انواع و اشکال قدرت به شمار میروند. قدرت رویههای گفتمانی در توانایی آن را در بازتولید معانی بیناذهنی نهفته است که ساختارهای اجتماعی و بازیگران را هماهنگ میسازد، بهطوریکه فرد قادر نیست طبق هویت خود عمل بکند، مگر اینکه نظام معنایی رایج، مشروعیت آن را در بستر گفتمانی به رسمیت بشناسد. قدرت، گفتمان تولید معنای بیناذهنی در ساختار اجتماعی است. قدرت نهایی، رویههای بازتولید و کنترل واقعیتهای بیناذهنی است؛ بنابراین، اگرچه این رویهها در اعمال فردی تجلی مییابند ولی بسیار فراتر از آن رفته و تعداد زیادی را وحدت میبخشند. این رویههای قاعدهمند و قواعد مستمر را نمیتوان به سطح آثار و اعمال فردی صرف فروکاست.
در واقع «گفتمانسازی آرمانها و ارزشهای مقاومت به معنای تبدیلشدن آنها به روح کلی اقشار مختلف جامعه و تبلور آنها در شیوه زندگی، زیرساختهای اجتماعی و جریان یافتن آن در سراسر مویرگهای حیات اجتماعی است. گفتمان یعنی یک مفهوم و یک معرفت در برههای از زمان در یک جامعه همهگیر شود.»
در همین راستا و با درنظرگرفتن همه مباحث بالا، باید تصریح کنیم که آنچه موجب شد مردم غزه با تمام توان خود ۱۵ماه دربرابر خونخوارترین انسانها مردانه بایستند، همین گفتمان نهادینهشده بود که حاصل سالها فعالیتهای تبلیغاتی، رسانهای و فکری حماس بود. نظام شناختی که رهبران حماس طی سالهای متمادی بنیان نهادند بهآسانی و با قدرت موشک و گلوله از بین نخواهد رفت. این تازه تبلور و آغاز روح یک ملت مقاوم و شکستناپذیر است.
۱ اسفند ۱۴۰۳ - ۲۳:۲۱
کد خبر: ۱۱٬۰۴۵
فرآیند گفتمانسازی، آرمان و ارزشهای جامعه را تحت تاثیر قرار میدهد
تبلور روح مقاومت در یک ملت
مرتضی مرادی ـ آگاه مسائل بینالملل
گفتمانها و فرآیندهای خلق معنا و نظامهای دانش که از طریق آنها معنا تولید، تثبیت، تجربه و منتقل میشود، نوعی فناوری قدرت است که نقش و جایگاه کانونی در عرصه نرم را ایفا میکند.
نظر شما