آگاه: نسبت درست قشر دانشجو با مسائل و مشکلات جاری کشور چیست و چه اقداماتی باید ازسوی آنها صورت بگیرد؟
دانشجو در هر جامعهای یک نقش کلیدی و منحصربهفرد دارد. دانشجو نه سیاستمدار است، نه شهروند عادی. یک موقعیت خاص دارد که از یک طرف آگاهی و دانش دارد و از طرف دیگر، هنوز گرفتار مصلحتاندیشیهای رایج جامعه نشده است. این یعنی آزادی ذهن و قدرت تحلیل. همین جایگاه باعث میشود که دانشجو نسبتبه مسائل و مشکلات کشور یک وظیفه دوگانه داشته باشد: هم باید «بیننده آگاه» باشد، هم «کنشگر مسئول.»
اولین قدم این است که دانشجو مسائل و مشکلات کشور را بشناسد؛ نه از روی هیجان و شعار، بلکه با تحقیق و مطالعه. باید بفهمد چرا این مشکلات به وجود آمدند، ریشههایشان چیست، چه کسانی از این وضعیت سود میبرند و چه کسانی آسیب میبینند. اما این کافی نیست. دانشجو فقط تحلیلگر نیست؛ باید مطالبهگر باشد. یعنی وقتی مشکلی را شناخت، بیتفاوت از کنارش رد نشود. باید صدای کسانی باشد که صدایشان کمتر شنیده میشود. باید برای عدالت، آزادی، شفافیت، پیشرفت و توسعه کشورش مطالبهگری کند.
اینجا یک نکته بسیار مهم است: دانشجو باید یادش باشد که منتقد بودن یک مسئله است و تخریب کردن یک مسئله دیگر. دانشجو باید صریح و شجاع باشد اما درعینحال منصف و دقیق. نقدش باید سازنده باشد، نه فقط بیان نارضایتی. علاوهبر این، نباید فقط به بیان مشکل بسنده کند، بلکه باید دنبال راهحل باشد. اینجاست که نقش مطالعه، تفکر و تعامل علمی خودش را نشان میدهد.
دانشجو عمدتا مطالبهگر و پرسشگر است. این مطالبهگری و پرسشگری چگونه و با چه چارچوبی باید صورت بگیرد؟
پرسشگری، روح دانشجویی است. دانشجو اگر سوال نپرسد، اگر نقد نکند، اگر به وضعیت موجود اعتراض نداشته باشد، دیگر دانشجو نیست بلکه یک تماشاگر منفعل میشود. اما همانطور که پرسشگری وظیفه است، شیوه پرسیدن و نقد کردن هم مهم است.
اول از همه، مطالبهگری باید مبتنی بر آگاهی باشد. یعنی قبل از اینکه صدایی را بلند کنیم، باید مطمئن باشیم که حرفمان مستند است. باید تحقیق کنیم، بخوانیم، از زوایای مختلف به موضوع نگاه کنیم و بعد نظر بدهیم.
دوم اینکه نقد باید با انصاف همراه باشد. دانشجو نباید در دام افراط و تفریط بیفتد. باید بتواند نقاط قوت و ضعف را کنار هم ببیند. فقط سیاه یا سفید دیدن، یکی از آفتهای مطالبهگری است. دانشجو باید از حق دفاع کند، حتی اگر آن حق به نفع کسانی باشد که از آنها خوشش نمیآید.
سوم اینکه مطالبهگری باید همراه با اخلاق باشد. بیاحترامی، برچسب زدن، تهمت و تخریب، راه درست اعتراض نیست. دانشجو باید یاد بگیرد که چطور بدون توهین، محکم و قاطع حرف بزند. نقدش باید مبتنی بر استدلال باشد، نه هیجان.
چهارم اینکه پرسشگری باید همراه با مسئولیتپذیری باشد. نمیشود فقط سوال کرد و از کنار ماجرا رد شد. وقتی دانشجو مشکلی را مطرح میکند، باید دنبال راهحل هم باشد. باید خودش را بخشی از تغییر بداند و در عمل هم مشارکت کند.
جوان دانشجویی که در یک نظام انقلابی تنفس میکند، چه وظایف و رسالتهایی دارد؟
یک نظام انقلابی، یک نظام در حال حرکت و تغییر است؛ یعنی جایی که هنوز مسیر تثبیتشدهای وجود ندارد و آیندهاش وابسته به کنش و مشارکت فعال است. در چنین فضایی، دانشجو یکی از مهمترین بازیگرهاست. چرا؟ چون دانشجو نیروی جوانی است که هم انرژی دارد، هم آگاهی. هم انگیزه دارد، هم جسارت.
اولین وظیفه دانشجو، «رشد فکری» خودش است. یک جامعه انقلابی برای پیشرفت به فکرهای باز، تحلیلهای عمیق و ایدههای نو نیاز دارد. این یعنی دانشجو باید بهجای اینکه صرفا به حاشیهها و اخبار سطحی توجه کند، دنبال فهم عمیق مسائل باشد. کتاب بخواند، تاریخ بداند، اقتصاد و سیاست را بفهمد. باید بتواند بین خبرها و شایعهها تمایز قائل شود و تحلیل درست ارائه بدهد.
دومین وظیفه، نقد قدرت است. یک نظام انقلابی، برای جلوگیری از فساد و انحراف، به نظارت و مطالبهگری نیاز دارد. دانشجو باید چشم بیدار جامعه باشد. باید از مسئولان پاسخ بخواهد، به ضعفها اعتراض کند و مطالبه شفافیت و عدالت داشته باشد. اما همانقدر که باید منتقد باشد، باید منصف هم باشد. نقدش باید دقیق، مبتنی بر آمار و اطلاعات درست و همراه با پیشنهادهای سازنده باشد.
سومین وظیفه، «ایجاد امید و انگیزه» است. در فضای انقلابی، ممکن است بعضی وقتها ناامیدی و سرخوردگی به وجود بیاید. دانشجو باید باانرژی، خلاقیت و ایدههای جدیدش، این امید را زنده نگه دارد. باید نشان بدهد که تغییر ممکن و آینده قابل ساختن است.
چهارم، مشارکت عملی مطالبهگری و نقد بسیار مهم است ولی کافی نیست. دانشجو باید خودش هم وارد میدان شود. در فعالیتهای اجتماعی، فرهنگی، علمی و خیریه شرکت کند. خودش دستبهکار شود برای حل مشکلات کوچکی که در محیط دانشگاه، شهر یا جامعهاش میبیند.
یکی از چالشهایی که وجود دارد مهاجرت دانشجویان به خارج کشور است، دولت باید چه سازوکاری داشته یا دانشگاهها را چگونه جذاب کند تا این دانشجویان مهاجرت نداشته باشند؟
ما نمیتوانیم بگوییم که مثلا جلوی کسی را بگیریم که از کشور خارج نشود یا مهاجرتی صورت نپذیرد. به نظرم میرسد کار غیرممکنی است که بتوان جلوی افراد را گرفت از کشور خارج نشوند ولی میتوان کاری کرد که این مهاجرت ذره ذره کاهش یابد. باید بدانیم این نخبگان قابل بهکارگیری هستند. میتوان از توان آنها بهره برد. به هر ترتیب، باید دانشجویان را تقویت کنیم تا این موضوع کمرنگ میشود. شرکتهای دانشبنیان که از ناحیه علمی و فناوری ریاستجمهوری حمایت میشوند در بازکردن درهای جاهایی که در آنها امکان کارآفرینی وجود دارد، تاثیرگذارند؛ میتوان به این شکل نیروهای دانشجو و نخبه را در داخل کشور نگه داشت و از آنها به نفع کشور استفاده کرد. تقویت حوزه بازار کار، بخش آزمایشگاهها و کارگاههای دانشگاهها امر مهمی است. این بخش خودش دچار مشکل است. میشود امکانات فراهم شود که بتوانند دانشجوها از آن استفاده کنند و مجبور نشوند که کشور را ترک کنند و به کشور دیگری بروند. مقولات هویتی و ملیگرایی نیز باید از مسیرهای فرهنگی تقویت شود.
باید برای رشد و اعتلای فضای آموزشی و پژوهشی و البته فرهنگی دانشجویان سرمایهگذاری کرد. آموزش، پژوهش و فرهنگ سرمایهگذاری اصولی میخواهد و با حرف درست نمیشود. آموزش و پژوهش بالاخره سازمان، نظام و منابع انسانی دارد، کتاب و داده لازم دارد. اینها سرمایهگذاری جدی میخواهد. به نظر میرسد فقط تاکنون در بخش اعظم این مسئله حرف زده شده است؛ یعنی وقتی که پای مسائل اصلی مثل بودجهبندی و اختصاص بودجه به آموزش در کل کشور میآید همه کنار میکشند. سهم آموزشوپرورش و آموزش عالی همیشه ناچیز بوده است. این باعث شده کشور هم دچار مشکلات زیادی در این زمینه شود و به نظرم باید بهطور جدی سرمایهگذاری کرد.
ما پرچمدار و صاحب و داعیه تمدنسازی بشر و حکومت جهانی را داریم، نقش دانشگاههای ما از مرزهای ملی میگذرد و فراتر میرود؛ ما باید با این دید به حرکت درست دانشجویان و دانشگاهها بپردازیم و همه اینها انشاءالله زمینهساز ظهور ولیعصر(عج) شود.
نظر شما