آگاه: ضلع سوم این معادله را نرخ بیکاری استان اصفهان تکمیل میکند که تازهترین آمار نشان میدهد در جایگاه نوزدهمین استان از نظر نرخ بیکاری مردان و همچنین دهمین استان کشور از نظر نرخ بیکاری زنان قرار دارد. بنابراین مطالعه هزینه- فایده ادامه فعالیت صنایع بزرگ در اصفهان، باتوجه به شرایط اقلیمی و محدودبودن منابع آبی این استان، پیشنیازهایی میخواهد که بررسیهای خبرنگار «آگاه» نشان میدهد در دسترس عموم نیست و انتشار برخی از آنها ملاحظاتی دارد که دستکم برای گزارش پیشرو باید قید آنها را زد. با این وجود تحلیل دادههای موجود نشان میدهد که صنایع این استان با وجود هزینههای مادی و معنوی که به اهالی استان اصفهان تحمیل میکنند، آورده اقتصادی متناسبی برای آنها ندارند. این صنایع که بهعنوان متهمین اصلی ایجاد کمآبی در اصفهان هستند، زایندهرود را از این استان و شهرهایش گرفته و بیآبی و تغییر اقلیم پیش از موعد و در نتیجه برداشت از سفرههای آبزیرزمینی و سرعت بالاتر از میانگین نشست زمین در این استان را به آنها تحمیل کرده است. در عوض حتی جایگاه نرخ بیکاری قابلدفاعی نسبت به جمعیت نیز برای آنها به ارمغان نیاورده است.
به گزارش آگاه؛ اصفهان با بیش از ۹ هزار واحد صنعتی و داشتن بزرگترین کارخانجات از جمله فولادمبارکه، ذوبآهن و ...، براساس آخرین آمار مرکز آمار ایران، در جایگاه سوم صنایع کشور قرار دارد. همچنین طبق آمار شرکت شهرکهای صنعتی استان اصفهان، حدود ۳۰ شهرک صنعتی در این استان مستقر است که بخش زیادی از آن در حوزه آبریز زایندهرود قرار دارد یا در نزدیکی آن احداث شده است. اگرچه میزان مصرف آب این واحدها دقیقا مشخص نیست، اما همین که در نزدیکی حوزه آبریز زایندهرود احداث شدهاند، نشان میدهد که چه میزان به آب وابسته هستند. بنابراین باتوجه به کمبود شدید منابع آبی، این باور کموبیش در بین مردم و حتی متخصصین شکل گرفته که استقرار صنایع آببر در شعاع ۵۰ کیلومتری شرق، غرب، جنوب و شمال از مرکز شهر اصفهان نفس زایندهرود همیشه جاری را قطعکرده است.
اگرچه کارشناسان محیطزیست معتقدند ذوبآهن و فولادمبارکه اصفهان بهعنوان صنایع بسیار آببر در منطقهای کمآب، توجیه زیستمحیطی و آمایشی ندارند؛ ولی صنایع اصفهان و به ویژه صنایع فولادی زیر بار ارقام و آمار در این زمینه نمیروند و خود به عددسازی در زمینه میزان کاهش مصرف آب و نرخ صرفهجویی آنها دست میزنند.
مصونیت صنایع آببر
در سالهای اخیر اما تجمعات اعتراضی به خشکی زایندهرود به آیین بهاری اهالی و بهویژه کشاورزان اصفهانی منجرشده است که گاه دامن همسایگان این استان را هم میگیرد. با چهارمحالوبختیاری بر سر گرفتن آب برای زایندهرود و با یزد بر سر ندادن آب به این استان مجادله میکند. در این میان صنایعی مانند فولادمبارکه برای هر یکتن فولادی که تولید میکند، ۲۸ مترمکعب آب مصرف میکند و با توجه به اینکه ۷۰ درصد فولاد مصرفی کل کشور را تولید میکند، کاملا مشخص است که چه حجمی از آب استان را مصرف میکند. کاشی، سرامیک، گندله اینها همه صنایعی هستند که کارخانجات آنها در فلات مرکزی خشک ایران متمرکز شدهاند. این صنایع که اغلب آنها از معادن کشور تغذیه میشوند، محصولات خود را با یارانههای اعطایی کشور تولید میکنند و بعد با قیمت دلاری محصولاتشان را به کشور میفروشند. بر این مبنا، این روزها گروهی حتی دلیل اصلی خشکی زایندهرود را هم صنایع میدانند. گواه ادعایشان هم دریچههای برداشت آب فولادمبارکه و ذوبآهن است که روی رودخانه و در مرکز حوزه (نزدیک چم آسمان که رودخانه از آنجا به بعد خشک است) قرار گرفته است. با اینحال بدون بررسی آمارهای مصرف آب صنایع، نمیتوان تاثیرگذاری یا عدم نقشآفرینیشان بر افت منابعآبی استان را ارزیابی کرد. اگرچه کارشناسان محیطزیست معتقدند ذوبآهن و فولادمبارکه اصفهان بهعنوان صنایع بسیار آببر در منطقهای کم آب، توجیه زیستمحیطی و آمایشی ندارند، ولی صنایع اصفهان و بهویژه صنایع فولادی همواره از کاهش میزان مصرف آب این واحدهای صنعتی سخن میگویند.
آمارهای مصرف آب صنایع استان اصفهان
اگر یک جستوجوی ساده انجام دهیم، در نگاه اول بهنظر میرسد آمارها در مورد مصرف آب صنایع متفاوت است؛ ولی با دقت در آمارها میتوان پی برد که آمارها فاصله چشمگیری از یکدیگر ندارند. تفاوت در آمارها از آنجا ناشی میشود که آمارها بر اساس معیارهای مختلفی ارائه میشوند. افراد مختلف بخشهای مختلفی از این فیل در تاریکی را توصیف میکنند. برخی آمارها را بهصورت میلیونمترمکعب بیان میکنند ولی برخی آمارها را براساس درصد بیان میکنند.
برای تابستان سال ۱۴۰۲ حجم مصرف آب کل واحدهای صنعتی این استان را معادل ۳ تا ۵ درصد مصرف آب کل اصفهان اعلام کردند، درحالی که روزهای نهایی سال ۹۹ سخنگوی وقت کمیسیوناقتصادی مجلس شورایاسلامی با بیان این که سهم صنایع از زایندهرود در مقایسه با سایر بخشها بسیار ناچیز است، اعلامکرده بود: «سهم برداشت صنایع استان اصفهان از آب رودخانه زایندهرود، بین ۵۵ تا ۶۰ میلیونمترمکعب است.»
برخی فقط مصرف صنایع از آب سطحی را بیان میکنند و برخی دیگر مصرف صنایع از آب زیرزمینی و پسآب را هم در محاسبات اضافه میکنند. بهعنوان مثال رئیس سازمان صنعت، معدن و تجارت اصفهان میزان مصرف صنایع را ۱۳۰ میلیون مترمکعب در سال خوانده بود.
همزمان معاونوقت شرکت آبمنطقهای استان اصفهان، مصرف صنایع استان اصفهان از زایندهرود را ۴۶ میلیونمترمکعب اعلام کرد و گفت: «ما سال گذشته ۴۶میلیون مترمکعب آب سطحی به صنایع بزرگی مثل فولاد، پتروشیمی، نیروگاهها و ذوبآهن تخصیص دادیم.»
اگر تغییر سالبهسال آماری که شرکت آبمنطقهای اصفهان منتشر میکند را طبیعی ارزیابی کنیم، میتوان میانگین ۵۰ میلیونمتر مکعب در سالهای مختلف را برای تخصیص آب زایندهرود به صنایع در نظر گرفت.
آمارهای رسمی که توسط نهادهای مختلف بیان شده است، نشان میدهد شرکت آب منطقهای اصفهان هر ساله حدود ۵۰ میلیونمترمکعب آب سطحی (بهصورت مستقیم از رودخانه) به صنایع بزرگ مانند فولاد مبارکه و پالایشگاه و ذوبآهن تحویل میدهد. همچنین هزاران صنعت دیگر نیز در حوضه زایندهرود از آب زیرزمینی برداشت میکنند که مجموع برداشتشان بین ۱۰۰ تا ۲۰۰ میلیونمترمکعب تخمینزده میشود.
البته برخوردها در زمینه بهرهبرداری اصفهان از آب زایندهرود برای صنایع متفاوت است. درحالی اصفهان متهم به توسعه صنایع است که شهروندان اصفهانی معتقد هستند که منافع ایجاد صنایعی مانند فولاد بیشتر به سایر استانها میرسد.
عمده سهام شرکت فولادمبارکه متعلق به سازمانهای ملی و بخشی از سهام آن شرکت نیز در بورس در اختیار مردم کل کشور است و سود نهایی این شرکت بیش از مردم اصفهان به مردم سایر استانها میرسد.
ایجاد صنایعی مانند فولاد در اصفهان باعث مهاجرپذیری اصفهان و ایجاد اشتغال برای سایر استانها شده است که این موضوع قابلبررسی و اثبات است. آمارهای غیررسمی نشان میدهد حدود ۳۰ درصد کدملیهای شاغلان فولادمبارکه متولدین استانهای دیگر هستند و کدملی پدرومادر ۲۰ درصد دیگر از شاغلین متعلق به استانهای دیگر است. درواقع حدود ۵۰ درصد از شاغلین این واحدهای صنعتی از سایر استانها به اصفهان مهاجرت کردهاند.
از طرفی عدهای تاریخچه زایندهرود را با توسعه صنایع مقایسه میکنند و معتقدند صنایع نقشی در بحران آب نداشتهاند. احداث صنایع بزرگی مثل ذوبآهن اصفهان به قبل از انقلاب و فولادمبارکه به اوایل دهه ۶۰ باز میگردد؛ اما تا دهه ۸۰ خبری از بحران آب در اصفهان نبوده و حتی کاشت برنج هم در دهههای قبل بهطور گسترده در حوزه زایندهرود انجام میشده است. نخستین خشکی زایندهرود همزمان با خشکسالی در سال ۷۹ اتفاق افتاد. اما سؤال اصلی اکنون این است که اگر سیاست احداث واحدهای صنعتی فولادی و سایر کارخانهها در اصفهان اشتباه بوده، چرا همچنان فلاتمرکزی ایران و استانهایی مانند یزد و کرمان شاهد احداث کارخانههای صنایع آببر است؟
نظر شما