آگاه: هر کدام از این شیوهها بسته به ماهیت موضوع، طرف مقابل، شرایط محیطی، سطح تهدید یا فرصت و میزان اعتماد، میتواند انتخاب شود. در این چارچوب، نه شکل مذاکره بلکه اثرگذاری مذاکره و هماهنگی آن با اصول سیاست خارجی اهمیت اصلی را دارد. به همین دلیل، در مواردی مذاکره مستقیم انتخاب میشود و در مواقعی دیگر، مذاکره غیرمستقیم بهعنوان مسیر مناسبتر برگزیده میشود.
مذاکره در منظومه سیاست خارجی جمهوریاسلامی؛ تاکتیک در خدمت اصول
مذاکره، چه مستقیم و چه غیرمستقیم، در سیاست خارجی جمهوریاسلامی هرگز بهمعنای عدول از اصول یا پذیرش زیادهخواهی دشمن نیست. همانگونه که رهبرانقلاب در مقاطع مختلف بر آن تاکید فرمودهاند: «مذاکره، بهخودیخود نه بد است و نه خوب؛ آنچه مهم است، هدف مذاکره و چارچوب آن است.» در این نگاه، مذاکره ابزاری است برای کاهش هزینهها و افزایش دستاوردها؛ نه نشانه ضعف، و نه گامی برای عقبنشینی از اصول. آنچه مذاکره را معنا میبخشد، هدف، زمان، شیوه و ترکیب تیم مذاکرهکننده است که با دقت و بر مبنای عزت ملی تنظیم میشود.
تفاوت مذاکره مستقیم و غیرمستقیم در اجرا و اثرگذاری
۱. مذاکره مستقیم؛ مواجهه بدون واسطه
مذاکره مستقیم زمانی انتخاب میشود که میان طرفین حداقلی از پذیرش رسمی طرفمقابل بهعنوان نماینده مشروع یک دولت یا گروه وجود داشته باشد، یا اقتضای شرایط ایجاب کند که دو طرف بیواسطه و شفاف مواضع خود را منتقل کنند.در چنین شرایطی، مذاکرهکنندگان مستقیما وارد تعامل میشوند و این شیوه مزایا و محدودیتهایی دارد:
ـ انتقال بیواسطه پیامها و مواضع؛
ـ کاهش سوءتفاهم در فهم دقیق واژگان و پیامهای طرفین؛
ـ امکان ارزیابی بهتر اراده طرفمقابل از نزدیک؛
ـ اما در مقابل هزینههای سیاسیروانی این شیوه در افکار عمومی یا در ادبیات دشمن نیز بیشتر است؛ چرا که تبلیغات دشمن تلاش میکند مذاکره را به منزله «عقبنشینی» یا «شروع سازش» تفسیر کند.
در نگاه رهبری، در مواقعی که حفظ عزت ملی و پیشبرد اصول سیاست خارجی اقتضا کند، مذاکره مستقیم انجامشده است؛ اما همواره تاکید بر این بوده که مذاکره مستقیم باید با هوشیاری، دقت و در چارچوب خطوط قرمز پیش برود.
۲. مذاکره غیرمستقیم؛ مدیریت پیچیده شرایط
در مقابل در مذاکره غیرمستقیم، طرفین با واسطه قراردادن شخصثالث یا کشورثالث پیامها را رد و بدل میکنند. این شیوه اغلب در شرایطی بهکار گرفته میشود که:
ـ روابط رسمی و دیپلماتیک میان طرفین قطع است یا سطح تنش بسیار بالا است؛
ـ اعتماد متقابل در سطح حداقلی است؛
ـ طرفین نمیخواهند از لحاظ سیاسی هزینهای برای پذیرش طرفمقابل بپردازند؛
ـ یا در فضای رسانهای، تمایل به پنهانسازی سطحی از ارتباطات و رایزنیها وجود دارد.
مذاکره غیرمستقیم، در بسیاری از موارد به ایران این امکان را داده است که:
ـ ضمن حفظ چارچوب عزت ملی، از برخی سوءاستفادههای تبلیغاتی طرف مقابل جلوگیری کند؛
ـ در عین حفظ مواضع اصولی، امکان تبادل پیام و تستکردن سطح جدیت و نیت طرفمقابل را بدون هزینههای علنی فراهم سازد؛
ـ در برخی موارد، تنوع مسیرهای دیپلماتیک را حفظ کند و دست خود را در طراحی سناریوهای مختلف باز بگذارد.
نقش مذاکره غیرمستقیم در راهبرد کلان جمهوریاسلامی
در بسیاری از تجربههای دیپلماسی جمهوریاسلامی، استفاده از مذاکره غیرمستقیم بهعنوان یک ابزار دقیق، هوشمندانه و موثر بهکار رفته است؛ بهویژه در مواردی که سطح بیاعتمادی بسیار بالا بوده یا دشمن در تلاش برای سوءاستفاده رسانهای از نفس «مذاکره» بوده است.
در این مسیر، نقش کشورهای ثالث یا نهادهای بینالمللی بهعنوان واسطه، غالبا برای انتقال پیامها و تنظیم انتظارات، بهگونهای بوده که ضمن بازکردن مسیرهای ارتباط، اصول و اهداف سیاست خارجی خدشهدار نشود.
مذاکره؛ جلوهای از حکمت در مدیریت سیاسی
در نهایت، باید تاکید کرد که انتخاب بین مذاکره مستقیم یا غیرمستقیم، در سیاست خارجی جمهوریاسلامی همواره یک تصمیم آگاهانه و برآمده از حکمت و تدبیر است؛ نه محصول فشار یا شرایط تحمیلی.
هرگاه که مذاکره مستقیم صورت گرفته، به دلیل فراهمبودن زمینههای لازم و با هدف پیشبرد اصول سیاست خارجی بوده است و هرگاه مذاکره غیرمستقیم انتخاب شده، بهمنظور مدیریت هوشمندانه تنش و کاهش آسیبهای احتمالی در فضای سیاسی و رسانهای بوده است.
رهبرانقلاب در همین زمینه بارها تاکید کردهاند: «مذاکره با دشمن اگر در چارچوب عزت، حکمت و مصلحت انجام نشود، نتیجهای جز تحمیل اراده دشمن ندارد.»
این جمله، روح حاکم بر رفتار دیپلماتیک جمهوریاسلامی را بهخوبی تبیین میکند. در واقع، در این نگاه، شکل مذاکره (مستقیم یا غیرمستقیم) در درجه دوم اهمیت است؛ آنچه اهمیت دارد، این است که در هر شکل، اصول خدشهدار نشود و دستاوردها حداکثری باشد.
و در آخر مذاکره مستقیم و غیرمستقیم، هر دو ابزارهایی در خدمت پیشبرد سیاست خارجی هستند؛ تفاوتشان در نحوه اجرا و مدیریت پیامهاست، نه در اصول و اهداف. تصمیم به انتخاب هر یک از این روشها، برآمده از هوشمندی، تدبیر و حفظ اقتدار ملی است. در این فرآیند، همواره نگاه بر این است که سیاست خارجی، تحت رهبری حکیمانه و مدبرانه، در مسیر تحقق اهداف عالی نظام و حفظ منافع ملت هدایت شود.
نظر شما