۲۷ فروردین ۱۴۰۴ - ۲۳:۴۴
کد خبر: ۱۲٬۲۲۰

در مدیریت کلان کشور و به‌ویژه در عرصه سیاست خارجی، یکی از مسائل مهم و همیشگی، نحوه مواجهه با شرایط پیچیده و متغیر جهانی است. اینکه در هر مقطع زمانی چه تصمیمی اتخاذ شود، چگونه با تهدیدات روبه‌رو شویم، کجا ایستادگی کنیم و کجا در قالب گفت‌وگو و مذاکره به دنبال پیشبرد اهداف باشیم، نیازمند برخوردی دقیق، هوشمند و براساس مبانی فکری مستحکم است.

آگاه: در این مسیر، در نگاه رهبری به‌روشنی می‌توان تمایز میان «قوانین‌مداری» و «قوانین‌منزلی» را مشاهده کرد؛ یعنی اصول تغییرناپذیر و ثابت در سیاست‌های کلی، در کنار روش‌ها و تاکتیک‌های متغیری که متناسب با شرایط زمان و مکان تنظیم می‌شوند.

نگاه راهبردی به قدرت و بازدارندگی
قرآن کریم، در آیه‌ شصت سوره انفال یکی از کلیدی‌ترین آموزه‌ها درباره آمادگی همه‌جانبه برای مواجهه با دشمن را ارائه می‌دهد:
«وَأَعِدُّوا لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّکُمْ...»
(و برای مقابله با آنها هرچه در توان دارید از نیروی [نظامی] و اسب‌های بسته‌شده [برای رزم] آماده کنید، تا به‌وسیله آن دشمن خدا و دشمن خود را بترسانید...)
این آیه شریفه به‌روشنی یک قاعده‌مداری را در سیاست دفاعی و امنیتی مطرح می‌کند: اقتدار، ابزار بازدارندگی است. هرچه یک ملت در حوزه‌های قدرت‌ساز اعم از نظامی، اقتصادی، علمی، دیپلماتیک و حتی رسانه‌ای قوی‌تر باشد، احتمال تحمیل اراده دشمن بر او کمتر خواهد شد.
در این چارچوب، سیاست‌های جمهوری‌اسلامی ایران بر پایه‌ همین اصل اساسی بنا نهاده شده‌اند؛ سیاست‌هایی که به اقتدار درونی، تکیه بر توان ملی و بازدارندگی اعتقاد دارند و در عین‌حال از ابزار مذاکره نیز، چنانچه در راستای حفظ این اقتدار و تحقق اهداف ملی باشد، استفاده می‌کنند.

قوانین‌مداری؛ اصول تغییرناپذیر سیاست و مدیریت
در نگاه رهبری، اصولی نظیر استقلال، عزت، نفی سلطه‌پذیری، استکبارستیزی و حمایت از مظلومان از جمله قوانین  محوری به‌شمار می‌آید؛ اصولی که به‌هیچ‌وجه و تحت هیچ شرایطی قابلیت تغییر و معامله ندارند. این اصول، همان خطوط قرمزی هستند که در تمام فراز و فرودهای سیاسی، چه در دوران صلح و چه در دوران تنش، همواره پابرجا باقی می‌مانند. رهبرانقلاب در این زمینه بارها تاکید کرده‌اند که: «ما در سیاست خارجی، اصل را بر حفظ عزت، حکمت و مصلحت گذاشته‌ایم.»
این سه‌گانه، چارچوب همان قوانین  مداری است که تصمیمات خرد و کلان در عرصه سیاست بین‌الملل باید در چارچوب آن شکل بگیرد. به بیان دیگر، هر اقدامی که در عرصه بین‌المللی انجام می‌شود، باید از این فیلتر عبور کند تا مشروعیت و مقبولیت داشته باشد.

قوانین منزلی؛ اقتضائات زمان و مکان
در مقابل، ابزارها، روش‌ها و شکل اجرای سیاست‌ها می‌تواند و باید متناسب با شرایط متغیر جهانی، اقتضائات منطقه‌ای و نیازهای لحظه‌ای تنظیم شود. در این بخش، مذاکره یکی از بارزترین مصادیق قوانین  منزلی است. مذاکره در نگاه رهبری، نه یک اصل لایتغیر، بلکه یک ابزار است؛ ابزاری که بسته به میزان اقتدار، میزان تهدید و فرصت و منافع کشور، می‌تواند در مقاطعی انتخاب شود یا به کلی کنار گذاشته شود.
این نگاه دقیق باعث می‌شود که سیاست خارجی جمهوری‌اسلامی، دچار سطحی‌نگری نشود. به‌همین دلیل، در مقاطعی که شرایط ایجاب کرده، گفت‌وگو و مذاکره انجام گرفته است و در مقاطعی که چنین اقدامی به‌معنای عقب‌نشینی از اصول بوده، قاطعانه ردشده است.

مذاکره؛ تحمیل یا تصمیم؟
پرسشی که در افکار عمومی و تحلیل‌های رسانه‌ای بعضا مطرح می‌شود این است که آیا مذاکره‌ای که ایران در برخی مقاطع انجام داده، از سر اجبار و تحمیل دشمن بوده یا تصمیمی هوشمندانه و در چارچوب همان «عزت، حکمت و مصلحت»؟ پاسخ این سؤال را می‌توان در بیانات صریح رهبرانقلاب پیدا کرد. ایشان در یکی از مواضع مهم خود در این باره فرمودند: «ما مذاکره را در مواردی قبول کردیم، نه از سر ضعف، بلکه برای استفاده از فرصت‌ها و دفع تهدیدات، در چارچوب اصول و با رعایت عزت ملی.»
این جمله کلید درک سیاست مذاکره در مدیریت رهبری است. تصمیم به مذاکره، هرگز نشانه عقب‌نشینی نبوده، بلکه بخشی از یک راهبرد هوشمندانه برای مدیریت شرایط، کاهش هزینه‌ها و افزایش دستاوردها بوده است. به‌عبارتی دیگر، مذاکره در این چارچوب نه تحمیل دشمن، بلکه تصمیمی مبتنی بر مصلحت‌سنجی دقیق و در مسیر تحقق همان قوانین  مداری بوده است.

نمونه‌های عینی؛ از مقاومت تا مذاکره
در مسیر سیاست خارجی جمهوری‌اسلامی، نمونه‌های متعددی وجود دارد که نشان می‌دهد چگونه در سایه حفظ اصول، مذاکره به‌عنوان ابزار تاکتیکی به‌کار گرفته‌شده است. بارزترین نمونه در سال‌های اخیر، مذاکرات هسته‌ای با ۱+۵ است که از ابتدا تا انتها، با هدایت هوشمندانه و در سایه حفظ اصول پیش رفت.
رهبرانقلاب در طول این مذاکرات، بارها خطوط قرمز را روشن کردند و تیم مذاکره‌کننده بر همان اساس، بدون آنکه اصول خدشه‌دار شود، در یک مسیر مشخص به گفت‌وگو پرداختند. حتی پس از برجام، زمانی که دشمن نقض عهد کرد، تصمیم به کاهش تعهدات هسته‌ای نیز، دقیقا بر مبنای همان سیاست اصول‌مدار اتخاذ شد.
در نهایت، سیاست خارجی جمهوری‌اسلامی ایران همانند یک سیستم زنده و پویا، بر پایه قوانینی محکم و در عین حال انعطاف‌پذیر عمل می‌کند. قوانین محوری چون استقلال، عزت، استکبارستیزی، و مقاومت همواره ثابت هستند؛ اما تاکتیک‌هایی مانند مذاکره، بسته به اقتضائات و مصلحت کشور می‌توانند به‌کار گرفته شوند.
از این‌رو مذاکره در مدیریت کلان جمهوری‌اسلامی، تحمیل‌شده ازسوی دشمن نیست؛ بلکه یک تصمیم سنجیده در جهت تامین منافع ملی و تثبیت موقعیت کشور در صحنه جهانی است. همان‌گونه که آیه ۶۰ سوره انفال بر آمادگی و اقتدار برای مواجهه با دشمن تاکید دارد، سیاست خارجی جمهوری‌اسلامی نیز همواره درحال تقویت قدرت ملی است و مذاکره زمانی معنا پیدا می‌کند که در خدمت این اقتدار باشد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.