دکتر عباس‌علی رهبر، استاد علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی، معتقد است در بحث کارگزاری، مفهومی به نام هوش معنوی وجود دارد که در کنار هوش فیزیکی، هیجانی و شناختی (مغزی)، مطرح می‌شود. نکته بسیار مهم این است که آقای رئیسی، کشور را در شرایط بسیار دشواری از نظر اقتصادی، روابط خارجی و سایر موضوعاتی که در طول یک دهه ایجاد شده بود، تحویل گرفت؛ اما هرگز ناامید نشد، هرگز نگفت «نمی‌شود» و هرگز مسئولیت را متوجه دیگران یا مشکلات گذشته نکرد. این نشان‌دهنده هوش معنوی ایشان است.

آغاز، میانه و پایان مسیرش با مردم بود

آگاهمهم‌ترین شاخصه شخصیت و دولت شهید رئیسی که او را از دیگر روسای جمهور و روسای دولت متمایز می‌نمود، چه بود؟
نقش مهم و بی‌بدیل جناب آقای رئیسی، مورد اشاره خاص مقام رهبری قرار گرفته است. تعابیر و عبارات ویژه‌ای که ایشان درباره آقای رئیسی به کار بردند، هر یک می‌تواند مبنای یک بحث جدی و عمیق باشد.
یکی از مباحث مهم، با اشاره به آیه ۱۰۴ سوره آل‌عمران «وَلْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَی الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»، مصداق کارگزاری و ساختاری خِیر و نیک در جمهوری اسلامی ایران است. اگر شهدا و جهادگران گمنام را مصادیق این مفهوم بدانیم، شهید رئیسی عزیز یکی از بارزترین نمونه‌هاست. ایشان در ترویج خیر به معنای عام، در عرصه‌های فرهنگی، سیاسی و به‌ویژه در مدیریت خود، نقش‌آفرینی کردند. از این منظر، می‌توان به رویکرد و نیروهای مرتبط با ایشان پرداخت.
یکی از ویژگی‌های مهم آقای رئیسی که شاید کمتر در میان مسئولان دیده می‌شود، این بود که از دل مردم برخاست، در میان مردم زیست و با مردم به شهادت رسید. این نکته بسیار مهمی است: آغاز، میانه و پایانِ مسیر ایشان با مردم بود. حضور و ظهور ایشان در عرصه مردمی و تفکر عمیق و توجه ویژه‌ای که به مردم داشت، نه از جنس «مردم‌انگاری» (ظاهرگرایی در ارتباط با مردم) بلکه از جنس «مردم‌مداری» (اصالت دادن به مردم) بود. ایشان واقعا به اهمیت مردم باور داشت.

آغاز، میانه و پایان مسیرش با مردم بود
نکته دوم، توجه ایشان به مباحث شرعی، دینی و اسلامی بود. ایشان مصداق کاملی بود از اینکه چگونه می‌توان در کنار مردم‌مداری و توجه به اصل مشارکت عمومی مردم در اداره جامعه (هم عموم و هم خواص)، حدود شرعی و دینی و تراز دینی را نیز به‌طورجدی مورد توجه قرار داد. این نکته بسیار مهمی در تراز مدیریت انقلاب اسلامی است که ایشان توانستند بین ارزش‌های دینی و مردم‌مداری که در بسیاری موارد تعارضی ندارند، تعادل ایجاد کنند و از چرخش به یک سمت که منجر به افراط یا تفریط شود، پرهیز کنند.
نکته دیگر، اخلاص و معنویت ایشان است. در بحث کارگزاری، مفهومی به نام هوش معنوی وجود دارد که در کنار هوش فیزیکی، هیجانی و شناختی (مغزی) مطرح می‌شود. نکته بسیار مهم این است که آقای رئیسی کشور را در شرایط بسیار دشواری از نظر اقتصادی، روابط خارجی و سایر موضوعاتی که در طول یک دهه ایجاد شده بود، تحویل گرفت؛ اما هرگز ناامید نشد، هرگز نگفت «نمی‌شود» و هرگز مسئولیت را متوجه دیگران یا مشکلات گذشته نکرد. این نشان‌دهنده هوش معنوی ایشان است. هوش معنوی، کاربست معنویت و دین‌باوری در افق فکری انسان است. اگر انسان معنا و معنویت دینی و انسانی را لحاظ کند، از برکات آن، ایجاد قوه عاقله و تشخیص بهتر است که منجر به تصمیمات بسیار مهم و موثر می‌شود.
نکته سوم، اولویت‌بندی و اهمیت‌گذاری ایشان در موضوعات و مسائل مختلف بود. همان‌طور که مقام رهبری تعبیر کردند، ایشان می‌توانست برای خوشنامی در میان مردم، از انجام کارهای اساسی و اصولی که ظاهرا دشوارترند، پرهیز کند؛ اما بارها خود ایشان گفته بود که به خاطر مردم حاضرم از نام خودم بگذرم. رویکرد ایشان، انجام کارهای بنیادی و اصولی برای مردم بود، نه صرفا به‌دنبال نام و یادگاربودن. مقام رهبری با عبارتی کم‌نظیر، مطرح کردند که اگر دولت ایشان ادامه می‌یافت، بسیاری از مشکلات، به‌ویژه مسائل اقتصادی، کمتر می‌شد. به‌نظر می‌رسد می‌توان ویژگی‌های آقای رئیسی را در این سه محور اصلی مورد بحث قرار داد.
ایشان در پیروی از رهنمودها و پیگیری‌های رهبر انقلاب نیز فعال بودند که یکی از مسائل مهم در فرآیند حرکت دولت سیزدهم بود. در این مورد نیز توضیح دهید.
اتفاقا نکته مهم بعدی که می‌خواستم اشاره کنم؛ ارتباط ایشان با اصل ولایت‌فقیه بود. گاهی ممکن است برخی مسئولان، از جمله رییس‌جمهور، دچار این تصور (توهم) شوند که چون رای مردم را دارند و نفر اول اجرایی کشور هستند، مستقل عمل کرده و نیازی به تبعیت کامل از رهبری ندارند؛ اما در نظام جمهوری اسلامی ایران، بر اساس قانون اساسی و اصل ولایت‌فقیه، جایگاه رییس‌جمهور و سایر قوا، در طول نظام ولایت قرار دارد. یعنی درعین‌حال که تفکیک قوا وجود دارد، مسئولیت اصلی و مهم بر عهده نظام ولایت است تا جریان انقلاب و مردم‌سالاری دینی دچار انحراف نشود.آقای رئیسی یکی از ویژگی‌های ممتازشان، تبعیت عالمانه و آگاهانه از مقام رهبری بود. مسئله ولایت و جایگاه امر ولایت در شخصیت ایشان به‌وضوح مشهود بود و ما هیچ‌گاه شاهد کاری یا حرکتی از ایشان نبودیم که موجب طرح مسئله یا گله‌ای از سوی مقام معظم رهبری شود. ایشان همواره خود را نه در عرض رهبری، بلکه در طول آن می‌دانستند. این توجه به رهبری و منویات ایشان از یک سو، همراه باتوجه‌به مردم و حضور آنان از سوی دیگر و نکته سوم، التزام به معنویت و باورهای اصیل دینی، به نظر می‌رسد ایشان را به شخصیتی ممتاز و در تراز مدیریت انقلاب اسلامی تبدیل کرده بود. انعطاف‌پذیری ایشان در برخی مسائل نیز قابل‌توجه بود. نکته مهم دیگر، تعامل ایشان با قوای دیگر بود. با وجود اختلاف‌نظرهایی که گاهی در مجلس یا قوه‌قضاییه پیش می‌آمد، ایشان به عنوان رییس قوه‌مجریه در بسیاری موارد خویشتن‌داری نشان دادند و تلاش می‌کردند مسائل و اختلافات در داخل مجموعه سران قوا حل‌وفصل شود. این خویشتن‌داری و پرهیز از کشاندن اختلافات بین قوا به سطح عمومی جامعه، به‌نظر می‌رسد از رویکردهای بنیادین ایشان بود.

برای ادامه راه شهید رئیسی چه باید کرد؟ الگوی عمل و حکمرانی ایشان چگونه باید چارچوب‌بندی شود تا سرلوحه حرکت دیگر کارگزاران نظام هم قرار گیرد؟
برای ارزیابی و الگوسازی، باید بپذیریم که شهید رئیسی عزیز، به عنوان یک مدیر تراز انقلابی، مانند سایر مدیران، دارای نقاط قوت و ضعفی بود و ما قطعا از قدیس‌سازی پرهیز خواهیم کرد؛ اما آنچه از برآیند رفتارها، عملکردها، بینش‌ها و منش‌های مدیریتی ایشان مشهود است، سرانجامی خوشنام برای مدیریت ایشان بود که با شهادتشان رقم خورد. این همان مفهوم «لِسَانَ صِدقٍ فِی ٱلآخِرِینَ» است که در قرآن کریم مطرح شده و نشان‌دهنده حسن عاقبت و یاد نیکو در میان آیندگان است و در مورد ایشان تحقق یافت.
نکته دوم، اهمیت استفاده از فناوری‌های نرم برای معرفی و تبیین شخصیت‌های مهم و الگو در عرصه انقلاب است تا بتوانیم ابعاد مختلف آنان را به‌خوبی نشان دهیم. متاسفانه گاهی به جای پرداختن به شخصیت اصلی، افرادی که در اطراف ایشان بوده‌اند، به گونه‌ای خود را محور قرار می‌دهند. مثلا در یک برنامه به جای معرفی آقای رئیسی، کسانی که در کنار ایشان کار می‌کردند، به شکلی نامناسب مطرح شدند؛ بنابراین، باید از فناوری‌های نرم به‌درستی استفاده کرد و اطرافیان نیز نباید از این موقعیت برای مطرح‌کردن خود بهره ببرند. جریان فکری و عملکرد آقای رئیسی متعلق به همه جریان‌های سیاسی بود و ما شاهد بودیم که همه گروه‌ها و جریان‌های سیاسی نسبت به شهادت ایشان متاثر شدند. 

چرا در دولت سیزدهم، در حجم بالا شاهد بودیم که شهید رئیسی مورد تمسخر و هجمه‌های رسانه‌ای برخی افراد و رسانه‌ها قرار می‌گرفتند؟
 باید گفت: یک نکته کلیدی در مورد هجمه‌ها این است که برخی جریان‌های نخبگی متوهم سیاسی باور نمی‌کردند که پس از شکست آقای رئیسی در انتخابات دهه ۹۰، ایشان دوباره بتوانند تا این حد مطرح شوند و به این جایگاه دست یابند. این جریان‌ها گمان می‌کردند که تنها خودشان صلاحیت اداره کشور را دارند و صرفا خود را آشنا با مسائل بین‌المللی می‌دانستند. نکته اساسی اینجاست که متاسفانه در فرهنگ انتخاباتی و نقد سیاسی ما دچار سوگیری‌ها و بداخلاقی‌هایی شده‌ایم. اتفاقا کار مهم آقای رئیسی این بود که پاسخ بداخلاقی‌ها را با سلوک و منش خود داد. حتی پس از آنکه رییس‌جمهور شدند و امکانات بیشتری برای پاسخگویی یا برخورد داشتند، هرگز وارد این عرصه نشدند و احترام و حرمت‌ها را حفظ کردند.
این در حالی است که در فرهنگ سیاسی برخی مکاتب، افشاگری، تحقیر و تخریب به عنوان ابزاری برای رسیدن به هدف، با این توجیه که «هدف وسیله را توجیه می‌کند»، به کار گرفته می‌شود. نقطه تمایز آقای رئیسی این بود که هرچند هدف برای ایشان بسیار مهم بود، اما هرگز از هر وسیله‌ای برای رسیدن به آن استفاده نکردند. در نهایت، روسای جمهور مختلفی در تاریخ ما آمده‌اند و رفته‌اند؛ برخی شهید شدند، برخی کنار رفتند و برخی درگذشتند؛ اما معدود کسانی هستند که نامشان ماندگار شود. شهید رجایی به طور خاص و اکنون شهید رئیسی از این جمله‌اند. هرچند سایر روسای جمهور نیز قابل‌احترام بوده‌اند و تلاش کرده‌اند، اما بعید است نامشان به این شدت در صحنه تاریخ ایران بدرخشد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.