چند روز پیش، جایزه نخل طلای کن به جعفرپناهی، کارگردان ایرانی به خاطر فیلم «یک تصادف ساده» اهدا شد و اهدای این جایزه یک‌بار دیگر نشان داد که زور سیاست از فرهنگ و هنر بیشتر است و جشنواره‌ها و جوایز بین‌المللی روز به روز بیشتر در حال افول هستند و نه اسکار دیگر آن اسکار قدیم است، نه نوبل و جایزه کن.

سیاسی‌ بازی روی فرش قرمز

آگاه: پیش از هرچیز اشاره به این نکته ضروری است که روی صحبت ما در این گزارش به طور مستقیم مربوط به فیلم «یک تصادف ساده» نیست، چون هنوز دیده نشده و قضاوت درباره آن معنایی ندارد؛ غرض از این مطلب اشاره به این موضوع است که گویی جشنواره‌ها و جوایز بین‌المللی تبدیل به مکانی شدند برای اقلیت کشورهای دیگر، تبعیدی‌هایی که کارشان را به جشنواره‌های خارجی می‌برند تا دیده شوند و در این میان، چیزی که قربانی می‌شود، محتوا و کار خوب است.
نتیجه اینکه در چند سال اخیر دیگر خبری از فیلم‌های اسکار، کن یا کتاب‌های برنده جایزه نوبل و پولیتزر که آدم‌ها را تا مدت‌ها سرخوش از دیدن یا خواندن می‌کردند، نیست و بیشترین واکنشی که هرسال نسبت به برگزیدگان این جوایز یا جشنواره‌ها وجود دارد، «تعجب» است و این سوال که «چرا این؟». پاسخ این سوال اما از قبل برای برگزارکنندگان این جشنواره‌ها و جوایز روشن است.
مثلا در مورد کارگردان ایرانی که امسال نخل طلای کن را دریافت کرد، فیلم‌بین‌های حرفه‌ای بسیاری اعتقاد دارند که پناهی اساسا کارگردان خوبی نیست و تاکنون هم فیلم درخشانی که در ذهن‌ها بماند، نساخته است و تنها دلیل توجه به او و آثارش این است که عقاید سیاسی و مخالفت‌هایش از فیلمسازی‌اش جلو زده است.
بررسی جشنواره‌های فیلم کن، ونیز و برلین که از مهم‌ترین جشنواره‌های فیلم دنیا هستند، نشان می‌دهد که این جشنواره‌ها یا در انحصار کمپانی های تجاری قرار دارند، یا در جهت سیاست و ایدئولوژی خاصی حرکت می‌کنند. رسانه و به خصوص سینما یکی از عرصه‌هایی است که آمریکا با کمک هالیوود توانسته در آن ایفاگر نقش اصلی باشد. این سلطه، به تولید و اکران فیلم در آمریکا محدود نمی‌شود، چنانکه آمریکا کنترل سینمای دیگر کشورها را نیز به دست گرفته است.در چند سال اخیر اما سینمای اروپا که انتظار می‌رفت به دلیل قدمت این قاره و دارابودن ویژگی‌های تاریخی خاص خود بتواند در برابر سینمای آمریکا مستقل عمل کند، نشان داد که فاقد این استقلال است. بررسی سه جشنواره اصلی اروپا یعنی کن، برلین و ونیز به‌خوبی نشان از ردپای سینمای هالیوود و عوامل سینمای یهودی در این قاره را دارد.
گل درشت‌شدن سیاسی‌بازی در کن
گلایه سیاسی‌شدن جشنواره کن را فقط کشور ایران ندارد؛ چند سال پیش دوویچه‌وله صدای آلمان در گزارشی با انتقاد از جو حاکم بر کن در آن سال یادآور شد: جمع بزرگی از هنرمندان و بازیگران حاضر در کن به فعالیت‌های سیاسی پرداخته‌اند. یکی از مهم‌ترین اقدامات سیاسی رخ داده در کن ۲۰۰۷ نمایش فیلم مرجان ساتراپی با نام تخت‌جمشید (پرسپولیس) است که با اعتراض بنیاد فارابی و سینماگران ایرانی روبه‌رو شد. این سیاسی‌شدن را در جشنواره‌های سال گذشته با دفاع از کارگردانانی چون جعفر پناهی هم شاهد بودیم.
علاوه بر این یکی از سوالاتی که خبرنگاران خارجی معمولا در نشست‌ها و کنفرانس‌های خبری از دبیران جشنواره می‌پرسند موضوع «سیاسی‌شدن» این جشنواره‌هاست؛ به‌عنوان‌مثال در کنفرانس خبری جشنواره کن در سال گذشته (۲۰۲۴) خبرنگاری از «تیری فرمو» مدیر این رویداد سینمایی پرسید: «جشنواره فیلم برلین امسال بسیار سیاسی بود. به نظر شما سیاسی‌بودن نقش یک جشنواره است؟»
تیری فرمو بدون انکار این موضوع پاسخ داد: من نمی‌توانم در مورد برلیناله بدون ادای احترام به فعالیت‌های ماریت ریسن‌بیک و کارلو چاتریان که از سمت خود کنار می‌روند، صحبت کنم و برای تریشیا تاتل که جانشین آنها می‌شود، بهترین‌ها را آرزو می‌کنم. یک جشنواره به‌واسطه، فیلم‌هایی که نشان می‌دهد، از طریق صدای هنرمندانی که باید آزادانه خود را بیان کنند، همیشه سیاسی است. این چیزی است که بیشترین اهمیت را دارد. وقتی فیلم‌ها سیاسی هستند، جشنواره‌ها سیاسی می‌شوند و وقتی آنها رمانتیک هستند، جشنواره‌ها نیز عاشقانه هستند. از سال ۱۹۴۶ که «رُم شهر بی‌دفاع» یا «نبرد ریل‌ها» بلافاصله پس از جنگ جهانی دوم جوایز کن را دریافت کرد، دیدیم که جشنواره کن هرگز از تابیدن نور بر فیلم‌هایی که وضعیت جهان را منعکس می‌کنند، دست برنداشت.
هیئت داوران دو نخل طلا به برادران داردن، دو نخل طلا به کن لوچ، یک نخل طلا به وایدا در جریان بحران لهستان در سال ۱۹۸۱ و یک نخل طلا به مایکل مور که جنگ در عراق در سال ۲۰۰۴ را محکوم کرد، اعطا کردند. «M*A*S*H*»، برنده نخل طلای سال ۱۹۷۰، یک فیلم سیاسی عالی نیز بود. یک جشنواره برای خدمت به هنرمندانی است که همیشه در نهایت جهان را در معرض نمایش قرار می‌دهند.

ادبیات هم تحت تاثیر سیاست استعماری است
جدای از سیاسی‌شدن فضای سینما، در مورد جوایز ادبی مثل نوبل و وپولیتزر هم این اتفاقات رخ می‌دهد؛ محمدرضا سرشار، نویسنده، پژوهشگر و منتقد در گفت‌وگویی با اشاره به اینکه جوایز ادبی دنیا، عمدتا جوایزی سیاسی هستند تاکید کرده بود: جوایز ادبی دنیا معمولا به کشورهای امثال ما بیشتر به نویسندگانی جایزه می‌دهند که علیه نظام مردمی و اسلام بنویسند و با سنن دینی خود مبارزه کنند. آنها نویسنده‌ای را که از ارزش‌های دینی خود دفاع می‌کند، انتخاب نمی‌کنند و جایزه‌ای به او نمی‌دهند و در بهترین حالت به کتاب‌های خنثی ما جایزه می‌دهند. بنابراین؛ آنقدر نباید مشتاق این جوایز باشیم.
وی افزود: باید مانند اتحادیه‌های دیگر کشورهای روبه‌توسعه با ایدئولوژی واحد دور هم جمع شوند و جایزه‌های مخصوص خود را داشته باشند، در غیر این صورت هر جایزه‌ای در هر نقطه‌ای در دنیا، براساس برخی اصول و مشی‌های محتوایی است. اگر اثری بر اوج قله هنری و ادبی نیز باشد، ولی مغایر با اصول عقیدتی جایزه باشد، هرگز به آن جایزه نمی‌دهند. جایزه نوبل و بوکر و امثال آنها جوایزی هستند که حتما براساس سیاست‌های محتوایی استعمارگر غرب باشد و طبیعی است که بخواهند با صرف هزینه افکار و ایدئولوژی‌های خود را پیش ببرند و دلیلی ندارد که جایزه بزرگ خود را به کسی بدهند که با اندیشه‌های آن کشور مغایر است. بنابراین اساسا نباید اعتباری برای جوایز بین‌المللی در حوزه ادبیات داستانی قائل باشیم. عرصه هنر و ادبیات، عرصه عقیده است و اگر خواستار پافشاری بر عقاید خود باشید، نباید انتظار داشته باشید جوایز بین‌المللی را که از اساس مخالف عقاید ما هستند، به دست بیاورید. نویسندگان ما نباید ناراحت باشند چرا جوایز بین‌المللی کسب نمی‌کنند. این نشان از ضعف آنها نیست بلکه به دلیل این است که مواضع جوایز بین‌المللی با ما همخوانی ندارد.

همیشه پای پول در میان است
مورد دیگر درباره حضور برخی هنرمندان در فسیتوال‌های بین‌المللی این است که هنرمندانی که خود را در این فضا قرار می‌دهند، دنبال یک سری امتیازات ویژه هستند که شاید بخشی از آن مربوط به مسائل مالی در پشت پرده باشد! جالب اینجاست که برخی این هنرمندان در کلام خود شعار این را می‌دهند که نباید سیاسی باشیم، اما در خفا عملا تن به سیاسی شدن می‌دهند. این موضوع را با بررسی روند برگزاری جشنواره‌های معتبر دنیا در ادوار گذشته به سادگی می‌توان دید و در واقع اصلا چیز پنهانی نیست که برخی آن را تکذیب می‌کنند.
مجموع همه این اتفاقات گویای یک موضوع است و آن هم اینکه سایه سیاست بر سر فستیوال‌های خارجی گسترده شده است و این موضوع در مواجه با سینمای ایران نسبت به باقی کشورها بیش از پیش وجود دارد. پس هنرمندان ایرانی باید با دقت و ذکاوت بیشتری در این جشنواره‌ها و فستیوال‌ها شرکت کنند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.