۳۱ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۶:۵۱
کد خبر: ۱۳٬۹۳۲

ایران، همزمان که در میدان نظامی دست بالا را دارد، در میدان دیپلماسی نیز بازیگری بی‌جانشین است. از لبنان تا چین، از مسکو تا اسلام‌آباد، از بغداد تا دوحه؛ نام ایران دیگر نه‌فقط در افتخارنامه‌ها که در محاسبات دقیق راهبردی به‌عنوان «قدرت تعادل‌ساز» ثبت شده است. این یعنی ایرانی قوی که با تکیه بر عقل و عزت، صحنه را شکل می‌دهد. در جریان حمله ۲۳ خرداد، همه چشم‌ها به تهران دوخته شد. برای ارزیابی اینکه آیا ایران تنش را به جنگی تمام‌عیار بدل می‌کند؟

قدرتی که با منطق سخن می‌گوید

آگاه: آیا از موضع ضعف یا خشم عمل خواهد کرد؟ اما آنچه اتفاق افتاد، دقیقا همان چیزی بود که دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی سال‌ها برایش خط‌کشی کرده بود؛ یعنی پاسخ دقیق، متقارن و بر پایه قواعد بین‌الملل. ایران با عملیات «وعده صادق ۳» نه‌فقط قدرتش را نشان داد، بلکه «بلوغ راهبردی» خود را نیز به رخ کشید؛ بلوغی که می‌داند کی باید ضربه بزند و کجا باید سکوت کند تا دشمن در سکوت خود را ببازد.

قدرتی که با منطق سخن می‌گوید
در همین فاصله، مواضع رسمی کشورهایی چون چین، روسیه، قطر، عراق و حتی پاکستان نشان داد که ایران، دیگر در منطقه تنها نیست. این همراهی نتیجه دلدادگی به جبهه مقاومت و ثمره سال‌ها دیپلماسی اصول‌گرا و فعال است. رهبر انقلاب، بارها تاکید کرده‌اند که «اقتدار منطقه‌ای، بخشی از امنیت ملی ماست.» به‌همین خاطر است که تهران نه با «ائتلاف‌سازی»های وابسته که با ایجاد پیوندهای پایدار با ملت‌ها نفوذ خود را تثبیت کرده است.
نفوذ منطقه‌ای ایران، سه بُعد اساسی دارد:
۱. پشتیبانی از محور مقاومت به‌مثابه یک بلوک مردمی - نظامی ضدصهیونیسم:
از حزب‌الله تا انصارالله، از حشدالشعبی تا نیروهای مردمی سوریه، همگی به‌نحوی از تجربه، مشورت و الگوسازی ایرانی بهره‌مند شده‌اند. اما نکته مهم آنجاست که این ارتباط نه به‌معنای تابعیت است نه دخالت؛ بلکه همکاری راهبردی میان ملت‌هایی است که مشترکا با ظلم و اشغال می‌جنگند.
۲. روابط رو به گسترش با قدرت‌های مستقل جهانی:
در سال‌های اخیر، تهران با عضویت در سازمان‌هایی مانند شانگهای و بریکس، مسیر خروج از حلقه بسته غرب‌گرایی را عملیاتی کرده است. همکاری‌های اقتصادی - امنیتی با چین، مناسبات دفاعی با روسیه و توافقات انرژی با کشورهای آسیای مرکزی، همگی بخشی از نقشه جایگزین راهبردی ایران‌اند. این سیاست نشان می‌دهد که تهران، منتظر لبخند غرب نمی‌ماند.
۳. مذاکره از موضع قدرت، نه امتیازخواهی:
در بحران‌های دیپلماتیک اخیر، مانند مذاکرات با آژانس یا تعامل با کشورهای عربی حوزه خلیج فارس، تهران توانسته است مطالبات خود را با زبانی روشن و بدون دست شستن از اصول پیگیری کند. بازی احیای روابط با عربستان نمونه‌ای بود از قدرتی که در عین اقتدار نظامی، به‌دنبال کاهش تنش نیز هست. اگر عزت ملت حفظ شود. این «دیپلماسی مقاومتی» برخلاف دیپلماسی انفعالی، برپایه چند اصل ساخته شده است که رهبر انقلاب بارها بر آنها تاکید کرده‌اند.
اول عزت، یعنی هر مذاکره‌ای باید با حفظ جایگاه جمهوری اسلامی باشد. دوم حکمت، یعنی تصمیم‌گیری بر مبنای منافع راهبردی بلندمدت، نه هیجانات زودگذر. سوم مصلحت، یعنی حفظ آرامش عمومی و منافع ملت، حتی در طوفان بحران‌ها. امروز ایران به‌خوبی نشان داده که در برابر دشمن، همزمان می‌تواند «قدرت نرم» و «اقتدار سخت» را باهم تلفیق کند. اگر سپاه پاسداران در میدان دفاع می‌جنگد، دستگاه دیپلماسی در میدان معنا و روایت می‌جنگد؛ هردو در راستای یک هدف است، تثبیت «ایران قوی»!
جهان دیده است که آمریکا با همه‌ توانش، از ورود به درگیری مستقیم با ایران واهمه دارد. چون می‌داند موازنه قدرت تغییر کرده است. امروز دیگر منطقه «حیاط خلوت آمریکا» نیست؛ بلکه صحنه‌ای است که در آن ایران در میان آتش و توطئه با زبان منطق و اقتدار آینده را بازطراحی می‌کند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.