آگاه: حمله اخیر جمهوری اسلامی ایران به پایگاهها و مراکز حساس اسرائیل و واکنش آمریکا به آن، نمایش خیرهکنندهای از این سطح از بازدارندگی بود. پس از اصابت دقیق موشکهای ایرانی به اعماق سرزمینهای اشغالی، جهانیان منتظر بودند: آیا اسرائیل پاسخ خواهد داد؟ آیا آمریکا وارد عمل خواهد شد؟ اما آنچه دیدند، نه پاسخ بود، نه مقابله؛ بلکه سکوت. سکوتی که پر سروصدا بود. دشمن پاسخی نداد، چون میدانست پاسخدادن، بازی در زمینی است که قواعدش را دیگر ایران میچیند.
رسانههای غربی، از نیویورکتایمز تا والاستریتژورنال، سعی کردند این سکوت را به «خویشتنداری استراتژیک» تعبیر کنند. اما درون ارتشها و اتاقهای جنگ، نام این رفتار چیز دیگری است: فلج بازدارنده!
فلجی که برآمده از ترس است؛ ترس از پاسخ دوم، از شکست در برابر افکار عمومی، از برملا شدن ضعفهایی که سالها پشت دیوار تبلیغات مخفی ماندهاند. بازدارندگی ایران دیگر صرفا در موشکهای نقطهزن نیست. حالا دشمن میداند که ایران بلافاصله بعد از حمله سامانههایش را بازیابی میکند، افکار عمومیاش را حفظ میکند، روایت را به دست میگیرد، و اگر لازم باشد، ضربه دوم را با دقت و بیتعلل وارد میسازد. همین چند ویژگی کافی است تا دشمن، پیش از آنکه ماشهای بکشد، به محاسبات دهباره بیفتد.
این سطح از بازدارندگی، حاصل سه دهه تجربه، آزمون و خطا، توسعه بومی فناوری و بیش از همه اراده ملی است. ارادهای که آمریکا از آن میترسد، چون نمیتواند آن را تحریم کند، نمیتواند آن را ترور کند، نمیتواند آن را منزوی کند.
در دل این بازدارندگی، مفهومی نهفته است که کمتر دربارهاش گفته میشود. یعنی همان «بینیازی به اثبات». ایران، نیازی ندارد که فریاد بزند «ما میتوانیم»، چون وقتی دشمن از واکنش بازمیماند، همین خود بزرگترین بیانیه قدرت است. بازدارندگی یعنی اینکه اگر ما حمله نمیکنیم، به این دلیل است که نمیخواهیم؛ نه اینکه نمیتوانیم. یعنی اگر پاسخ نمیدهیم، نشان ضعف نیست؛ نشان اقتدار در مهار تنش است و اگر پاسخ میدهیم، با آنچنان دقت و آرامشی است که دشمن را نهفقط در میدان، که در ذهنیت خودش مغلوب میکند.
بازدارندگی، مثل ستون فقرات یک ملت مقاوم عمل میکند. با آن میتوان قد کشید، بیآنکه فریاد زد. ایران امروز، به این ستون مجهز است. به ترکیبی از فناوری، راهبرد و مشروعیت ملی. دشمن، خوب میداند که نقطه ضعفش اینجاست که او به سلاحهای ما نگاه میکند، ولی آنچه نمیتواند بفهمد آن چیزی است که در دلهای ماست. آن ارادهای که تصمیم گرفته دیگر هیچ حملهای را بیپاسخ نگذارد. آن شجاعتی که وقتی بزند، چنان میزند که باورها را بلرزاند. آن بلوغی که میداند کی باید زد و کی فقط ایستاد.
ما بازدارندگی را نه با جنگ، که با مهارت بهدست آوردهایم. این همان مهارت مهار است. اینکه بدون شلیک دوم، دشمن را وادار به عقبنشینی کنی. این یعنی ایران، دیگر هدف نیست؛ وزنه است. عنصر توازن است. هیچکس مقابل توازن نمیایستد مگر اینکه بخواهد سقوط کند.
۵ تیر ۱۴۰۴ - ۱۰:۰۹
کد خبر: ۱۴٬۱۰۸
محسن بنی احمدی : بازدارندگی، در منطق نظامی و ژئوپلیتیک، وقتی واقعی است که نیازی به اثبات خود نداشته باشد. نه از زبان فرماندهی، نه در مانورهای نمایشی و نه حتی با هشدارهای دیپلماتیک. بازدارندگیِ واقعی، خودش را در لحظهای نشان میدهد که دشمن با همه ابزارهای تهاجمیاش «نمیزند» یا بدتر «نمیتواند بزند».

نظر شما