مجتبی مدنی‌نژاد  : هر نظام سیاسی و ملت هوشمندی می‌داند که جنگ،  آخرین راه‌حل است؛ امری که هزینه‌های جانی، اقتصادی، سیاسی و معنوی فراوانی دارد و در نهایت باید به صلحی پایدار منجر شود. تجربه تلخ حمله اخیر آمریکا به تاسیسات هسته‌ای ایران، بیش از هر چیز، این ضرورت را یادآور می‌شود که تشخیص دقیق شرایط جنگ و صلح، یکی از شاخص‌های اصلی مهارت در مهار است.

درس‌هایی از حمله اخیر آمریکا موضع جمهوری اسلامی و افق پیش‌رو

آگاه: از یک سو، نباید به‌سادگی به هر تجاوز و تهدید، واکنشی نظامی نشان داد که نه‌تنها هزینه‌ها را سنگین‌تر کند بلکه موجب تداوم چرخه خشونت شود. از سوی دیگر، انفعال یا نرمش بی‌حد، دشمن را به جسارت بیشتر و تحقیر ملت می‌کشاند. بنابراین سیاست جمهوری اسلامی ایران، مبتنی بر «عقلانیت راهبردی» و «تعادل قوا» است.
حمله اخیر آمریکا، درحالی‌که مرزهای تقابل را جابه‌جا و درگیری مستقیم را وارد فاز جدیدی کرد، درعین‌حال درس‌های مهمی درباره ضرورت صلح هوشمندانه و جنگ حساب‌شده به ما آموخت: اولا جنگ فقط زمانی مشروع و منطقی است که دفاع از موجودیت، تمامیت ارضی و استقلال سیاسی در خطر باشد؛ راهی جز مقابله نظامی مستقیم برای حفظ آنها باقی‌نمانده باشد. این اصل بنیادین از آموزه‌های اسلامی و قواعد حقوق بین‌الملل است. جمهوری اسلامی ایران با علم به این قاعده، تا حد امکان از ورود به جنگ تمام‌عیار اجتناب کرده است و آن را به‌مثابه ابزاری در مواقع اضطرار نهایی نگاه می‌دارد. ثانیا صلح هوشمندانه، نه تسلیم بلکه فرآیندی است برای حفظ منافع ملی با کمترین هزینه و بازسازی ظرفیت‌های داخلی و منطقه‌ای در شرایط تهدید. به‌عبارت‌دیگر، صلح در این نگاه راهی برای کسب زمان، تقویت توانمندی‌ها و تغییر موازنه قدرت است. جمهوری اسلامی ایران همواره اعلام کرده است که آماده‌ تعامل در چارچوب عزت و احترام متقابل است، اما این آمادگی هرگز به معنای «زیر پا گذاشتن اصول» نبوده است.
ثالثا، نباید صلح را به‌مثابه «نرمش قهرمانانه» به‌گونه‌ای تعبیر کرد که دشمن را در تداوم حملات و فشارهای بیشتر دلگرم سازد. به همین دلیل مهارت در تشخیص زمان و چگونگی صلح، توام با پیام بازدارنده قوی است. تجربه نشان داده که صلح بدون قدرت بازدارندگی، صرفا مقدمه‌ای برای جنگ‌های بعدی  است. رابعا درس دیگر این است که هرگونه درگیری، بستر را برای شکل‌گیری جبهه‌های مقاومت گسترده‌تر فراهم می‌آورد. بنابراین جنگ در شرایطی عقلانی است که بتواند به تقویت انسجام داخلی و اتحاد منطقه‌ای بینجامد؛ نه آنکه به تفرقه و فرسایش منابع بینجامد. حمله اخیر آمریکا درعین‌حال که تهدیدی جدی بود، موجب همگرایی بیشتر مردم، نخبگان و محور مقاومت شد.
 خامسا، جمهوری اسلامی ایران باید در افق آینده، ضمن حفظ آمادگی نظامی و بازدارندگی، بر توسعه دیپلماسی فعال منطقه‌ای و بین‌المللی تمرکز کند؛ دیپلماسی‌ای که به گشودن راه‌های حل مسالمت‌آمیز بحران‌ها و کاهش تنش‌ها کمک کند. این ترکیب جنگ و صلح هوشمندانه، جوهر مهارت مهار را تشکیل می‌دهد. در نهایت مهارت مهار یعنی هنر «ایستادن در برابر زور با پایمردی، اما با ذهنی باز برای گفت‌وگو» و «بازی در میدان تقابل با تدبیری که از تکرار چرخه‌های مخرب جلوگیری کند». جمهوری اسلامی ایران در درس‌آموخته از حمله اخیر، نشان داد که می‌تواند این تعادل حساس را حفظ کند: صلح و آتش‌بس، نه به معنای ضعف، بلکه به معنای استراتژی پیش‌رو در مسیر حفظ امنیت و ارتقای جایگاه ملی است؛ جنگ، نه به معنای آغازگر خشونت بلکه به معنای دفاع مصمم و هوشمندانه در مواقع ضروری است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.