آگاه: این بحران نشان داد که رسانه اگر بهدرستی عمل کند، میتواند نه تنها راوی صادق واقعیت باشد، بلکه معمار فهم عمومی و حافظ روان جامعه نیز شود. پیش از هر چیز باید اذعان کرد که در این دفاع مقدس، دستگاه رسانهای کشور عملکرد موفق و پرافتخاری داشت که به برخی از آنها اشارتی میکنیم :
تجربههای موفق اتکاپذیر
سرعت در واکنش خبری و انتشار اطلاعات معتبر در لحظات آغازین بحران، با واکنش سریع، پوشش لحظهای و تکیه بر منابع میدانی توانست از سلطه روایتهای رسانههای خارجی جلوگیری کند و سررشته افکار عمومی را تا حد زیادی در اختیار خود گیرد.
مدیریت متوازن و مقتدرانه روان عمومی
در شرایطی که شایعه، هیجان و اضطراب در فضای مجازی در حال گسترش بود، رسانهی ملی با تمرکز بر منطق مقاومت، پرهیز از بزرگنمایی و ارائه تحلیلهای کارشناسیشده دقیق و بهنگام، نقش موثری در حفظ آرامش جامعه ایفا کرد.
همافزایی میان روایت رسمی و تولیدات مردمی
در این بحران، شکاف معمول میان روایت رسمی و تولیدات مردمی به طور محسوسی کاهش یافت. بسیاری از تصاویر، روایتها و کلیپهایی که در شبکههای اجتماعی منتشر شدند، در جهتگیری گفتمانی مشابهی با رسانه ملی حرکت کردند.
استفاده هوشمند از قالبهای چندرسانهای و تحلیلی
مستندهای کوتاه میدانی، اطلاعنگاشتهای (اینفوگرافیهای) روشنگر، پادپخشهای کوتاه و گفتوگوهای تصویری با کارشناسان سیاسی، امنیتی، مذهبی و... همگی بیانگر توجه رسانه ملی به قالبهای متنوع برای انتقال موثر روایت است.
از تجربههای موفق تا نهادینهسازی
به نظر میرسد بخش زیادی از موفقیتهای پیشگفته بیشتر حاصل تلاش فردی، ابتکار مقطعی یا ظرفیتسازی واکنشی بود نه ساختاری نهادینهشده؛ بنابراین باید در جستوجوی راههایی بود برای تبدیل تجربههای مقطعی به مدلهای سازمانیافته و پایدار با هدف کنشگری فعال متناسب با بحرانهای احتمالی در آینده؛ به بیان دیگر عبور از چرخه آزمون و خطا و ورود به قلمرو رسانهای آماده، ارتقایافته و تمدنساز. در ادامه پیشنهادهایی در این باره ارائه میشود؛ تا چه قبول افتد و چه در نظر آید :
مسیرهایی برای نهادینهسازی کنشگری رسانه
هدایت روایت بحران از راه چارچوبسازی
رسانه باید تصمیم بگیرد که مخاطب، بحران را در چه چارچوبی ادراک کند. چارچوبسازی (Framing) یعنی طراحی روایت بهنحویکه مخاطب از آن، معنا، هدف و جهت استخراج کند نه صرفا اطلاعات؛ برای نمونه رسانه باید مفاهیمی چون «دفاع بازدارنده»، «ثبات در مقاومت»، «عقلانیت انقلابی»، «مردمپایه بودن مقاومت» را از سطح کارشناسی به سطح عمومی منتقل کند. در همین جهت، طراحی «سیاست ارتباطی بحران» نیز ضروری است؛ رسانه باید بداند چه پیامی، از سوی چه نهاد یا فردی، در کدام قالب و در چه زمانی منتشر شود تا هم حقیقت انتقال یابد هم آرامشبخش باشد و هم هویت ملی تقویت شود.
طراحی نقشه چندسطحی روایت بحران
امروزه صحنه واقعی بحرانها دیگر میدان جنگ نیست بلکه میدان ادراک عمومی، ساخت روایت و مهندسی معناست؛ لذا رسانه باید روایت بحران را دستکم در چهار سطح طراحی کند:
۱. نظامی: پوشش لحظهای میدان، از طریق خبرهای فوری، نمودارهای عملیاتی و تصاویر میدانی.
۲. دیپلماتیک: ارائه منطق کنشهای ایران در چارچوب قواعد دیپلماتیک، گفتوگوهای تحلیلی و بازنمایی واکنشهای بینالمللی.
۳. روانی - اجتماعی: تصویرسازی از زندگی مردم، مشارکتهای جمعی و روایتهای انسانی برای آرامسازی افکار عمومی.
۴. فرهنگی - هویتی: تثبیت مفهوم مقاومت و همبستگی با بهرهگیری از مفاهیم دینی و ملی در قالب شعر، موسیقی، نمادهای بصری و روایتهای فرهنگی.
تثبیت ژانرهای رسانهای مقاومت
در جریان بحران اخیر، از قالبهایی مانند مستندهای میدانی، پادکستهای تحلیلی، روزنوشتهای صوتی و کلیپهای روایتمحور استفاده شد؛ تجربههایی موفق که نشان دادند روایت بحران میتواند با زبان چندرسانهای، تصویر انسانی و ساختار متنوع به مخاطب منتقل شود. با این حال به نظر میرسد تولید و اجرای آنها، اغلب بهصورت پراکنده، غیرمتمرکز و وابسته به گروههای محدود بوده است. به همین دلیل، لازم است ساختاری تخصصی در رسانه ملی طراحی یا (اگر هست) تقویت شود که ماموریت آن، تبدیل این تجربههای ارزشمند به مدلهای تثبیتشده، هماهنگ و انتشارپذیر در لحظه بحران باشد؛ مدلهایی با هویت ژانری مشخص، سازگار با گفتمان ملی و آمادهبهکار در شرایط اضطراری.
نهادسازی برای آیندهپژوهی و تحلیل رسانه بحران
در بحران ۱۲ روزه فعالیتهایی پژوهشی و تحلیلی در قالب فردی و غیرسازمانی رخ داد؛ اما باتوجهبه روندهای جاری، به نظر میرسد طراحی یا بازطراحی نهادی منسجم در حوزه سیاستگذاری رسانه بحران میتواند فاصله میان عملکردهای فردی و راهبردهای ساختاری را پُر کند.
پیشنهاد میشود مرکزی مستقل، تخصصی و میانرشتهای برای طراحی سناریوهای ارتباطی، پایش روایتهای جهانی، آموزش خبرنگاری بحران، تدوین آدابنامههای (پروتکلهای) اخلاق حرفهای و طراحی پویشهای هماهنگ تاسیس شود؛ بدین ترتیب زمینهای فراهم میشود تا رسانه ملی بیش از پیش به نهادی پیشرو و پیشدست و روایتساز در مواجهه با بحرانها تبدیل شود.
تلفیق هدفمند روایت رسمی و تولیدات مردمی
همسویی مثبت تولیدات مردمی و روایت رسمی در بحران اخیر، تجربهای ارزشمند بود؛ اما به نظر میرسد فاقد ساختاری تعریف شده. رسانه ملی باید بنسازههایی (پلتفرمهایی) برای بازنشر هدفمند، حمایت معنوی، دعوت به کمپینهای مشارکتی و اعتباربخشی به تولیدات مردمی ایجاد کند تا روایت ملی، چندصدایی و در همان حال هماهنگ و همافزا باقی جریان یابد. چنین رسانهای هم اعتماد عمومی را افزایش میدهد، هم ظرفیت تابآوری مردم را افزایش میدهد.
رسانه؛ از روایت بحران تا معماری حافظه تمدنی
برای جلوگیری از به حاشیه رفتن دستگاه رسانهای ملی در رویارویی با رسانههای رقیب، لازم است که رسانه ما در کنار بازتاب رویدادها، بیش از پیش دستاندرکار ساخت معنا شود؛ به بیان دیگر زمانی میتوان گفت که رسانهای نقشی موثر ایفا میکند که علاوه بر خبررسانی، ادراک عمومی را نیز هدایت کند؛ چنین رسانهای میتواند با انتخاب درست واژگان، زاویه روایت، بهکارگرفتن عناصر فرهنگی و اجتماعی، تصویری معنادار از وضعیت موجود و آینده از بحران بسازد که در حافظه جمعی ماندگار شود. چنین رسانهای، از لحظههای گذرا، اسطوره و حافظه میسازد و این همان خصلت تمدنساز روایت در مقیاس ملی است.
نظر شما