آگاه: دوراهی رسانه بین شفافیت و پنهانکاری این است که اگر شفاف باشد و بیطرفانه همه چیز را بگوید، حتی اخبار و واقعیتهایی که به مصلحت کشور و نفع مردم نیست را افشا کند، به مسئولیت اخلاقی خود عمل نکرده و کشور را دچار فتنه و مشکل میکند. از سوی دیگر اگر شفاف نباشد و آنچه به ضرر مصالح و منافع ملی است را مخفی کند، متهم به سانسور و پنهانکاری میشود و اعتماد عمومی را تخریب میکند. به بیان دیگر از سویی، پنهانسازی واقعیتها به بهانه حفظ اعتماد به نظام میتواند به بیاعتمادی عمیقتر دامن بزند؛ از سوی دیگر، بازنمایی بیپروای ضعفها نیز ممکن است به یاس اجتماعی و تضعیف مشروعیت و مدیریت کشور بینجامد.
این دوراهی، در هر شرایطی وجود دارد و واقعیتهایی که بهنوعی نشان ضعف یا آسیب کشور است را در بر میگیرد، اما در شرایط بحران و زمان جنگ اهمیت دوچندان پیدا میکند و به یک تعارض اخلاقی حرفهای تبدیل میشود که جا دارد در «اخلاق حکمرانی»، «اخلاق رسانه» و به طور خاص اخلاق خبر و روزنامهنگاری روی آن کار شود.
مثال روشن آن در زمان جنگ، افشای شکستها و آسیبهایی است که کشور از ناحیه دشمن متحمل میشود. اگر رسانههای رسمی، آنها را بگویند و نشان دهند، ملت دچار ضعف میشود و به قدرت و مدیریت و تدبیر دولت بیاعتماد میشود، از طرف دیگر اگر نگویند و نشان ندهند، ملت از جای دیگر میفهمد و به صداقت دولت بیاعتماد میشود. چگونه میتوان این تعارض را حل کرد؟
یکی از راهکارهای اخلاقمحوری که میتوان آن را به بحث و آزمایش گذاشت، راهی است که میتوان نام آن را «شفافیت مشروط» یا صداقت روشمند گذاشت. این راه تعارض بین گفتن و نگفتن، را به تعارض بین درست گفتن و خطا گفتن منتقل میکند. امروزه در عصر اطلاعات، سانسور صرف حتی با نیت خیر، ناکارآمد است. پس چاره آن است که اصل انتقال اطلاعات مورد توجه باشد اما بهشرطهاوشروطها. شفافیت مشروط یا صداقت روشمند، تلاش حاکمیت یا خبرگزاری را به جای نگفتن، بر مواردی همچون چگونه گفتن، کی گفتن، چه کسی گفتن، کجا گفتن، چقدر روی آن مانور دادن قرار میدهد. در یک کلام، «بگویند، اما با تدبیر.» ثمره این راهحل آن خواهد بود که مصلحت عمومی - به جای آنکه بهانهای برای پنهانسازی فراهم آورد - به عنوان روایت مسئولانه و درست واقعیت، بازتعریف و شناسایی خواهد شد.
به عنوان نمونه رسانههای رسمی میتوانند به جای سکوت در برابر مشکلات یا انکار آنها، با اقرار کنترلشده به مشکلات، همزمان راهکارهای در دست اجرا را ارائه دهند. مانند گزارش درباره فقر، همراه با توضیح برنامههای حمایتی دولت. این روش در زمان کرونا جواب داد که جامعه، همزمان در معرض اخبار بیماری و درمان آن قرار داشت. دولتی که آسیبها را میپذیرد و برای حل آنها تلاش میکند، در بلندمدت اعتماد بیشتری جلب خواهد کرد تا دولتی که وانمود میکند مشکلی وجود ندارد. مثال دیگر انتشار اخبار منفی همراه با ملاحظات روانشناختی است که تا حد زیادی به ادبیات آن بر میگردد؛ بهطوریکه خود ملت نیز میتواند بفهمد که اگر افشای حقایق به هراس عمومی منجر شود، اشتباه است و کتمان آنها ضرورت دارد.
حاکمیت - با راهبرد صداقت روشمند- حتی حرص و اشتهای مردم مبنی بر دانستن همه چیز را میتواند کنترل کند. همان طور که قرآن این هدف را با آیه «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَسأَلُوا عَن أَشْیَاءَ إِن تُبدَ لَکُم تَسُؤکُم» دنبال میکند.
بههرحال در فضای رسانهای امروز، حفظ همزمان اعتماد رسانهای و مصلحت عمومی، باید به عنوان یک مسئله در رسانه ملی و رسمی به بحث گذاشته شود و به حل آن مبتنی بر اصول اخلاق کاربردی اندیشیده شود تا توازن لازم به دست آید. «شفافیت و صداقت مشروط به تدبیر» تنها یکی از راهحلهایی است که در این نوشتار بیان شد.
۲۶ تیر ۱۴۰۴ - ۰۹:۴۹
کد خبر: ۱۴٬۶۴۸
مردم میخواهند همه چیز را بدانند و از همه چیز سر دربیاورند، اما رسانههای رسمی همه چیز را نمیگویند. منظور از رسانه رسمی، رسانهای است که وابسته به دولت و حاکمیت باشد؛ اعم از صداوسیما، پایگاهها و مطبوعات. این واقعیت، باعث میشود مردم به رسانههای غیررسمی مثل شبکههای اجتماعی یا رسانههای خارجی پناه ببرند، تا از همه چیز مطلع شوند. این موضوع برای رسانههای رسمی، یک چالش درست میکند که آیا همه واقعیت را بگویند یا نگویند. این دوراهی در واقع، دوراهی صداقت و عدم صداقت نیست. بلکه دوراهی شفافیت و پنهانکاری است. چرا که صداقت، اعم از شفافیت و پنهانکاری است. لذا هر گونه پنهانکردن یا سانسور، منافی صداقت نیست.
نظر شما