آگاه: بحران سوریه که از سال ۲۰۱۱ با موجی از اعتراضات آغاز شد، بهسرعت به یکی از پیچیدهترین و عمیقترین بحرانهای امنیتی و ژئوپلیتیکی غرب آسیا بدل شد. طی بیش از یک دهه، سوریه به صحنه تقابل مستقیم و نیابتی قدرتهای منطقهای و جهانی تبدیل شد. اکنون، پس از عبور از مرحله نظامی و ورود به دوران بازسازی و بازتعریف مشروعیت دولت، بررسی پیامدهای این تحولات بر آینده منطقه و بهویژه امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران، امری راهبردی و حیاتی است.
۱. وضعیت سیاسی، امنیتی و اقتصادی پس از بحران:
هر چند دولت بشار اسد با حمایت جبهه مقاومت و روسیه توانست کنترل بخش اعظم خاک سوریه را باز پس گیرد، اما سوریه امروز با مجموعهای از چالشهای جدی مواجه است:
• اقتصادی: تحریمهای شدید غرب، نابودی زیرساختها، کاهش ارزش لیره سوریه، بیکاری و مهاجرت گسترده موجب شکنندگی شدید اقتصادی شده.
• امنیتی: حضور بازیگران مسلح غیردولتی در شمال شرق (کردها و نیروهای آمریکایی) و شمال غرب (گروههای معارض تحت حمایت ترکیه) همچنان ثبات ملی را تهدید میکند.
• سیاسی: مشروعیت حکومت در سطح بینالمللی زیر فشار است و روند آشتی ملی داخلی با کندی پیش میرود.
۲. نقش جبهه مقاومت در تثبیت وضعیت:
مقاومت اسلامی لبنان (حزبالله)، ایران و در کنار آن روسیه، نقش حیاتی در حفظ ساختار سیاسی سوریه ایفا کردند. حضور مستشاری ایران و فداکاری نیروهای مدافع حرم، باعث جلوگیری از فروپاشی دولت مرکزی شد. این مداخله تجربهای بیبدیل از هماهنگی امنیتی - نظامی محور مقاومت را نشان داد.
۳. چالشهای بازسازی:
• نبود سرمایهگذاری خارجی به دلیل تحریمها
• دخالت کشورهای غربی در روند بازسازی
• اختلافات داخلی بر سر تقسیم قدرت و منابع
• حضور اشغالگران خارجی در مناطق کلیدی (آمریکا در منابع نفتی شرق فرات).
بحران سوریه نمونهای از جنگ ترکیبی بود؛ تلفیقی از جنگ نرم (رسانه، روانی، قومی، مذهبی) و سخت (تروریسم، عملیات نظامی مستقیم و نیابتی). جمهوری اسلامی ایران باید با اتکا به تجربه سوریه، شبکه دفاعی خود را نه فقط نظامی بلکه اجتماعی و رسانهای نیز بازتعریف کند. تجربه سوریه نشان داد که تنها با اتحاد عملیاتی و سیاسی میان جبهه مقاومت، امکان مقابله با توطئههای چندلایه وجود دارد. این اتحاد باید فراتر از سطوح نظامی، به ابعاد اقتصادی، رسانهای و فرهنگی نیز گسترش یابد. مداخله موثر ایران در سوریه، صرفا نظامی نبود. استفاده از ابزارهای فرهنگی، مذهبی و سیاسی مانند بازسازی حرمها، حمایت از گروههای مردمی و گفتوگوی بینالمللی با روسیه و ترکیه در قالب آستانه، نشان داد دیپلماسی میدان و قدرت نرم مکمل یکدیگرند. تثبیت وضعیت سوریه، حلقه پیوند راهبردی میان ایران و محور مقاومت (عراق، سوریه، لبنان، فلسطین) را حفظ میکند. سقوط سوریه به دست تروریستها یا وابستگان غرب، میتوانست مرزهای غربی ایران را در تیررس مستقیم ناامنی قرار دهد. سوریه حلقه حیاتی در امتداد جغرافیای استراتژیک مقاومت است. امکان انتقال تجهیزات، نیرو و پیام از تهران تا بیروت و در نهایت فلسطین اشغالی، به ثبات سوریه وابسته است. هر گونه تغییر در بافت قدرت در دمشق، اثر مستقیم بر امنیت داخلی ایران خواهدداشت.باتوجهبه وضعیت جدید سوریه، ایران باید از فاز صرفا امنیتی، به سمت همکاریهای اقتصادی و بازسازی حرکت کند. پروژههای راهسازی، زیرساخت، انرژی و آموزش باید با حضور نهادهای ایرانی و با ضمانت سیاسی و امنیتی گسترش یابد. تحولات سوریه، نهفقط تجربهای از جنگ داخلی و تروریسم، بلکه نشانی از آینده نبرد ژئوپلیتیکی و نرم در منطقه است. ایران، بهعنوان بازیگر اصلی محور مقاومت، امروز بیش از هر زمان نیازمند بازتعریف عمق استراتژیک، دیپلماسی هدفمند و اتحاد حقیقی درونی و منطقهای است.سوریه اگرچه زخمی اما بیدار است و جمهوری اسلامی ایران، با تکیه بر عقلانیت انقلابی میتواند آیندهای متفاوت در مقابل نقشههای پنهان آمریکا و صهیونیسم ترسیم کند. جنگ آینده، جنگ نیات، صبر و بصیرت خواهد بود.
۸ مرداد ۱۴۰۴ - ۲۳:۱۸
کد خبر: ۱۵٬۰۵۲

نظر شما